ضرب المثل های خنده دار ایرانی

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

به سخنان کوتاه پر معنی که نکته خاصی در آن وجود داشته باشد ضرب المثل گفته می شود. ضرب المثل های ایرانی بسیار معروفند و در بین ضرب المثل های معروف ایرانی بسیاری از آنها خنده دار هستند و حالت طنز دارند. در این مطلب تعدادی از جالب ترین ضرب المثل های خنده دار ایرانی را با شما به اشتراک گذاشته ایم که ممکن است با خیلی از آنها آشنایی داشته باشید. از ضرب المثل های خنده دار می توانید به عنوان ضرب المثل برای بازی لب خوانی استفاده کنید تا بازی شما سرگرم کننده تر شود.

ضرب المثل های خنده دار ایرانی با معنی

در فرهنگ ایرانی ضرب المثل های متعددی به حالت طنز وجود دارد که در ادامه با تعدادی از آنها آشنا خواهید شد. برای خواندن ضرب المثل های ایرانی و خنده دار بهمراه معنی آنها، تا انتهای مطلب همراه مینویسم باشید.

تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !
(یعنی: با به کسی ابراز ارادت میکنی سو استفاده می کنند)

رفت که ریش در بیاورد، سبیلش را هم باخت.
(یعنی: خواست وضع بهتری پیدا کند، آنچه داشت از دست داد.)

 پز عالی، جیب خالی.
(یعنی: پرمدعا و بی پول.)

 آتیش بیار معرکه

(یعنی: بهم زنی می کند)

تنبل مرو به سایه، سایه خودش می‌آیه.
(کنایه به آدم‌های تنبل که دوست دارند همه چیز دم دستشان باشد و هیچ زحمتی نکشند.)

از تو عباسی، از من رقاصی.
(یعنی: تو پول بپرداز. من هر کاری که تو گفتی، انجام می‌دهم.)

اگه روت نمی‌شه غربیل بگیر جلوت.

به تمسخر به فردی می‌گویند که از انجام کاری یا رفتن به جایی و یا در بیان صحبتی بی‌مورد و بی‌ علت خجالت بکشد.

از درد ناعلاجی به گربه می‌گه خانوم باجی.
( وقتی که به ناچار مجبور به پذیرش چیز یا کس دیگری بشوند، این ضرب المثل را به کار می‌برند.)

آستین نو بخور پلو.
(یعنی: این آدم پولدار نیست که احترام دارد؛ بلکه مال و اموالش باعث احترام می‌شود.)

 از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست.
(این ضرب المثل درباره شخص هوسبازی به کار می‌رود که هر چه ببیند، دلش بخواهد.)

از آتیشش طرف کسی گرم نمیشه، اما از دودش کور میشه!
(یعنی: خیرش نه اما شرش به دیگران می رسد.)

 آب از دریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !
(این ضرب المثل کنایه از افرادی ست که شخصیت منافق گونه ای دارند و دو رو هستند.)

سوسکه بچه‌اش از دیوار بالا می‌رفت، می‌گفت: قربون دست و پای بلوریت.
(یعنی: فرزند هر کسی به نظر او زیبا و  بدون عیب و ایراد است. نظیر: هر کسی را عقل خود به کمال بیند و فرزند خود به جمال.)

از این حسن تا آن حسن صد گز رسن.
(اشاره به دو چیز ظاهراً مشابه که از نظر ارزش و مقام تفاوت زیادی با هم داشته باشند.)

آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره
(یعنی: آدم تنبل زیاد حرف میزنه اما کار که بلد نیست)

اسب و خر را که یک جا ببندند، اگر هم بو نشوند هم خو می‌شوند.
(این ضرب المثل درباره اهمیت دوستی و تأثیر دوستان بر یکدیگر به کار می‌رود.)

عروس تعریفی آخرش شلخته در می‌آید.
(یعنی: کسی که از خودش تعریف کند، نهایتا مشخص می‌شود که کاره‌ای نیست.)

افاده‌ها طبق طبق، سگ‌ها به دورش وَق و وَق.
(معمولا سگ‌ها به طرف ژنده‌پوش بی چیز پارس می‌کنند؛ بنابراین کسی که تازه به جایی رسیده، نمی‌تواند نزد کسی که سابقه فقر و بی‌نوایی‌اش را می‌داند، فخر فروشی کند.

همه را برق می‌گیرد، ما را چراغ موشی.
(یعنی: اگر آدم‌های درست و حسابی به دیگران جذب می‌شوند، آدم‌های بی ارزش به ما جذب می‌شوند.)

اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز.
(نظیر: اگر لالایی بلدی، چرا خوابت نمی‌برد؟)

یکی نون نداشت بخوره پیاز می‌خورد که اشتهاش باز شه.
(این ضرب المثل درباره کسانی به کار می‌رود که به جای پیدا کردن راه حل، خود را دچار مشکلات بیشتر می‌کنند.)

اسب‌ها را نعل می‌کردند، کک هم پایش را بلند کرد.
(یعنی: کسی که سعی میکنه خودش رو داخل آدم حسابی ها حساب کنه)

آب که سر بالا می‌ره، قورباغه ابوعطا می‌خونه
(یعنی: وقتی همه چیز به هم می ریزه و برعکس میشه)

برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه !
(یعنی: برای یک چیز کوچک هرکاری می کند)

بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده !
(یعنی: طرف با این همه تجربه، اصل مطلب رو فراموش کرده)

انگور خوب نصیب شغال می‌شه.
(کنایه از دختران زیبا که دچار شوهران زشت و بد اخلاق می‌شوند.)

دیگی که برای من نجوشه، می‌خوام سر سگ توش بجوشه.
(چیزی یا کاری که برای فرد منفعتی نداشته باشد، برایش فرقی ندارد که اصلا باشد یا  نباشد.)

عروس نمی‌تونست برقصه، می‌گفت: اتاق کجه.
(کسی که قادر به انجام کاری نباشد و برای توجیه خود بهانه تراشی کند.)

رفت که ریش در بیاورد، سبیلش را هم باخت.
(یعنی: خواست وضع بهتری پیدا کند، آنچه داشت از دست داد.)

بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد، یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !
(یعنی: شخصی که بخت و اقبال ندارد مقدس ترین کارها را هم درست به سرانجام نمی رساند)

آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد
(کنایه است از این که برایت نقشه شومی کشیده‌ام و حالت را می‌گیرم.)

به دعای گربه کوره بارون نمیاد !
(یعنی: با حرف کسی یک کار انجام نمیشه)

این همه چریدی دنبه‌ات کو؟
(این ضرب المثل درباره انسان‌های پرمدعا و بی خاصیت به کار می‌رود.)

روزی افتاده دست قوزی.
(هنگامی که اختیار معاش، دست انسان نالایقی بیفتد.)

قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را؟
(به کسی می‌گویند که حقیقتی آشکار را انکار کند و قسم دروغ بخورد.)

ناز کش داری ناز کن، نداری پاتو رو به قبله دراز کن.
(حسرت کسی را خوردن که مورد مهر و عنایت بی‌حد قرار گرفته است.)

نظرات