گلچین شعر برای روضه امام حسین علیه السلام
(( این حسین کیست که عــــــــــــــالم همه دیوانه ی اوست ))
اشعار زیبا در وصف امام حسین (ع)، سالار شهیدان دوعالم کم سروده نشده و هریک به نوبه خود زیبایی و شیدایی خود را دارند ولی ما در این نوشته قصد داریم چند شعر گلچین برای روضه امام حسین (ع) را برای شما دوستان و عاشقان آقا قرار بدیم انشاالله که مورد قبول واقع گردد.
شعر برای روضه امام حسین علیه السلام هرچه باشد زیباست. دوستان و کسانی که قصد دارند اشعارشان در سایت مینویسم با نام خودشان منتشر گردد می توانند با ارسال پیام در قسمت نظرات درخواست خود را ارسال نمایند. پیشنهاد می شود از مطلبی که در مورد متن شعر روضه حضرت عباس و متن دلتنگی برای کربلا و امام حسین منتشر نمودیم بازدید نمایید.
شعر مناسب برای روضه امام حسین علیه السلام
حسین جان شیعه ات همواره آقاست
مقام نوکر از ارباب پیداستنشستن در حریم روضه ها یت
تمام دل خوشی ما به دنیا ستاگر روزی بدون تو بیا ید
برای ما همان روز مبا داستکمی از رنگ و بوی تو گرفتن
خدا داند تمام همت ماستنشا ط ما پس از پایان روضه
نشا نی قبول این تو لا ستبهشتی که خدا وصفش نموده
برای عا شقان تو همین جاستتو ذره ذره در جانم نشستی
که این گونه دلم سوی تو بر خاستخو شم امروز مهمانم تو هستی
زمان میز بانی تو فر داستخدا را شکر با با تو آشنا ییم
جدایی از غم تو رنج عظما ستاسما عیل گوسفندان را در صحرای طف لب آب فرات دید سر بالا می کنند با همهمه ،
از خدا پرسید اینا تشنه بودن چی شد آب نمی خورند ، خطاب رسید این جا وادی طف است فرزندی از نسل تو به نام حسین را در این جا سر می برند بین دو نهر آب تشنه….
مطلب پیشنهادی: متن عربی سلام به امام حسین
شعر روضه امام حسین لطیفیان
غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسين
بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين
يازده ماه است کارم را معطل کرده اند
خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين
هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم
نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين
خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد!
خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين
پيش ختم الانبيا و پيش ختم الاوصيا
همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين
من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام
بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين
من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم
اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين
کار با باران ندارم گريه هايم را نگير
بهتر از باران زمزم را به من دادى حسين
ريزه خواران محرم سفره دار عالمند
سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين
من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم
توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسين
شعر روضه امام حسین شب جمعه
شب جمعه است و دلم کرببلا می خواهد
کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهدچه کنم من که ندارم به جز این قلبِ سیه
دلِ من از تو حسین قدری دوا می خواهدروضه ی آب و عطش گر چه ملول است و ولی
دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهدشب جمعه شد و مادر به حرم آمده است
وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهدآخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا
دلِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهدکی شود قسمت من هم بشود کرببلا
دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد
شعر روضه امام حسین غلامرضا سازگار
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانتسلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانتسلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانتسلام بر در دندان و غنچه دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنتسلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانتسلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانتسلام بر دل زینب که پیش دیده او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانتسرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانتسلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانتعجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت
متن شعر روضه وداع امام حسین
شد آخر کار، خدا نگهدار
وعده ی دیدار ،کنار مادر
آقام آقام آقام حسین
لبریز آهم،پشت و پناهم
ای بی سپاهم،هستی ِ خواهر
دست تو، از رو دل، برندار
نذار دلم رو غم بگیره
بعد این ،همه سال
آخه کی می خواد
مارو از هم بگیره
حسین جان بیا تو یه کار برای من بکن من هم یه کار برای تو ،تا یادگاری بمونه
تو بیا و ،با دست خودت
محکمترش کن معجرم رو
تو می خوای برای من چیکار کنی زینب؟
من میرم، که برات، بیارم
امانتی مادرم رو
میمیرم از غمت،میمیرم از غمت
داری میری داداش،مگه قرار نبود هرجا میری منم باهات بیام؟
من و اسیری،دل خسته میری
که گرد پیری،پوشونده روت رو
لحظه ی آخر،گفته که مادر
ببوسه خواهر،زیر گلوتو
من و دست کیآ میسپاری؟
کجا میری بدون زینب
هی میگفت خواهر رهام کن بذار برم
بخدا که جدا نمیشم
از تو که هستی جون زینب
کجا داری میری داداش مگه نمیبینی؟
لشکری، واسه کشتن تو
آماده کرده قتلگاه رو
سکینه جلوی خیمه ها
گرفته دست ذوالجناح رو
گفت بی بی سکینه:بابا باید بیایی پایین،اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمودند:عزیز دلم با هزار سختی عمه جانت رو راضی کردم ،بذار برم. گفت:نمیشه
نهان از چشم طفلان آمدم
بچه هارو تو خیمه یه جوری سرگرم کردم،یواشکی اومدم بابایی،کار ِت دارم
نهان از چشم طفلان آمدم ،تا بر تو ره گیرم
که گیری در بغل یک بار دیگر دختر خود را
مطالب مرتبط: پیام تسلیت شهادت امام حسین
سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید
ماه محرم شده یاری زهرا کنید
بانی بزم عزا مادر او فاطمه است
آمده قامت کمان خوب تماشا کنید
ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است
جامعه را زنده با، ذکر مسیحا کنید
ناز گنه کار را می خرد ارباب ما
امر کند هر که را گم شده پیدا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت خشک شده اشک من
دیدۀ خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار و ندار من است
چشمِ پُر از گریه ای، می شود اعطا کنید
راه نشانم دهید برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید
صحن حسینیه ها گوشه ای از کربلاست
عرش نشینان عشق فخر به موسی کنید
بی کفن کربلا حضرت آقا سلام
اذن عزاداریِ، ما همه امضا کنید
متن روضه امام حسین با شعر
ای مدینه سوز دیگر ساز کن
در بروی داغ داران باز کناهل یثرب خون فشانید از دو عین
من خبر آوردم از قتل حسینمردها چون زنان شیون زدند
بر شرار سینه ها دامن زدندهاشمیات از حرم بیرون شدند
غرق در دریای اشک و خون شدندمادر عباس با قلب کباب
داد یک یک آل عصمت را جوابگفت ای یاران سئوالم از شماست
دختر مظلومه ام زینب کجاستدید نا گه بانویی با قد خم
گفت مادر دخرت زینب منممن سیه پوش گل یاس توام
داغ دار بهر عباس توامجان مادر داغ پیرم کرده است
درد و غم از عمر سیرم کرده استعمر زینب بارها بر سر رسید
تا کنار قبر پیغمبر رسیدناله اش چون آتش افروخته
سینه اش چون خیمه ها سوختهناله کرد و گفت با صوتی حزین
السّلام ای رحمه للعالمینیا محمد ، جانم آمد بر لبم
زینبم من ، زینبم من زینبموقتی این کاروان دل شکسته نزدیک مدینه رسید امام چهارم فرمود : پیاده شوید ، خیمه ها را بر پا کنید.
همه بانوان پیاده شدند فرمود : بشیر وارد مدینه شو ، خبر شهادت حسین ورود ما را به مردم اعلام کن ، بشیر با وضع عزا آمد وارد شهر مدینه شد ، مردم مرتب می گفتند : بشیر چه خبر است ؟گفت بیاییدسر قبر پیغمبر ، رمدم جمع شدند ، وقتی اجتماع کردند ، گفت :
(یا اهل یَثرِب لا مقامَ لَکُم بِها: مردم مدینه دیگر در مدینه نمانید) گفتند : چرا؟ (قَتل الحسین : حسین را کشتند )سرش را بالای نیزه زدند 1 ، الان زن و بچه اش بیرون دروازة مدینه هستند همین که این خبر رسید غوغایی شد در مدینه ، همه به سر و سینه می زدند ، با پای برهنه به استقبال آمدند همه فریاد میزدند : وامحمداه ، واحسینا همه صدا بزنید حسین .
متن روضه امام حسین کوتاه
وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم
وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنموقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم
وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنمآقا به عشق کربلا میکشی عاقبت مرا
خونم حلالت آقا خونم حلالتبه عشق بین الرحمین میکشی ام چرا حسین
جون ناقابلمو بگیر، اما منو کربلا ببرچیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخر
دوست دارم اون روزی که وا میشه راه کربلاتن صد پاره من مونده باشه تو سنگرا
زیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار منزائرای کربلا رد بشن از کنار من
زائرای کربلا رد بشن از کنار من
متن روضه گودال امام حسین (ع)
جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد
داغ تو کشت مرا کشت,زمین گیر نکردجنگ هرلحظه ازین باغ گلی چید,حسین
خون تو دشمن بی عاطفه را سیر نکردهر چه آمد به سرت,عقده ی جنگ جمل است
گرچه این را,احدی بعد تو تفسیر نکرد!در دل سنگی شان کینه ز اولاد علی ست
چه تعجب که بر آن موعظه تاثیر نکردهمه دیدند مرا,بر سر گودال ولی
حالت خنده شان هم به تو تغییر نکرددشمن از برق نگاه تو چنان ریخت به هم
اکتفا بر تن بی جامه به یک تیر نکردخواهرت دید به چشم خودش آن لحظه, کسی
در پی غارت انگشتر تو… دیر نکرد…کربلا گرچه پراز داغ جوان بود ولی
هیچ یک قدر تو اینگونه مرا پیر نکردداغ تو کشت مرا کشت , زمین گیر نکرد
+* متن شعر های روضه امام حسین علیه السلام *+
شعر در مدح امام حسین برای روضه
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد…
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد…وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد …ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعدانگار صدای مادری دلخسته میرسید
آری صدای گریهی زهرا گرفت و بعدهمراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعدهر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعددور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمههای تو بالا گرفت و بعدپس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
+* اشعار زیبا برای روضه امام حسین *+
مطالب پیشنهادی: عکس پروفایل محرم
شعر برای روضه امام حسین
در مدح تو بايد كه ببنديم دهان را
وقتي كه بريدند اديبانه زبان را
بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است
انگشت به لب كرده زليخا صفتان را
وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت
زحمت نده صياد دگر تير و كمان را
با تكه كلافي به وصال تو رسيدم
زهرا به حسابم زده اين سود كلان را
تا سفره ي احسان كرم خانه تان هست
سائل نخورد ثانيه اي غصه نان را
ما بهتر از اين روضه بهشتي نشناسيم
بهتر كه بچسبيم همين نقد جهان را
با طشت نگو كوچه ي غم خون جگرت كرد
ترسم كه به زينب برساند جريان را
+* اشعار زیبا برای روضه امام حسین *+
+* زیباترین اشعار برای روضه امام حسین *+
يا مقطع الاعضا
اين بار بي مقدمه از سر شروع كرد
اين روضه خوان پير از آخر شروع كرد
مقتل گشوده شد همه ديدند روضه را
از جاي بوسه هاي پيمبر شروع كرد
از تل دويد مرثيه قتلگاه را
از لا به لاي نيزه و خنجر شروع كرد
از خط به خط روضه ي گودال رد شدو
با گريه از اسيري خواهر شروع كرد
اينجا چقدر چشم حرامي به خيمه هاست
طاقت نداشت از خط ديگر شروع كرد
شعر روضه امام حسین ترکی از استاد طهمورثی
سنه خلوتگه یاری ویروبدور کیم نشان ای اوخ ؟
مکان لا مکان اولموش سنه هاردان عیان ای اوخ !
او دم که قورتولوب چیخدون شتابیله کَمانیندن
دَگوردون مطلع حتّی مَسیرینده نشانیندن
گرکدور ایلیم آگه سنی من بو مَکانیندن
مَکان لا مَکان اولدی سنه اِیمدی مَکان ای اوخ
تصاحب ایلدون سن که مکان عشق و میقاتی
بولوردون که بو ماواده تاپارسان اوزگه حالاتی
تاپوبسان ایندی که سن بو یانان دلده کمالاتی
نَدن قان آغلوسان آیا اِیله شرحین بیان ای اوخ
یانورسان داغلی سینمده اگر چه درد و محنتدن
بیر آز یان گور نه چکدیم من بو صحراده مصیبتدن
سَمایه اوج اِیدوب نالم چکنده اوخ جراحتدن
اولوبدور گولریم یکسر بو گلشنده خزان ای اوخ
بو چولده ظلم دریاسی بو گون باشدان آشوب داشدی
اونا باعث نه تک سنسن که بلکه بیر آغیر داشدی
دَگن دمده جبینیمدن بابام طاها باشین آشدی
آنام زهرا گوزون یاشین یوزه اِیتدی روان ای اوخ
آتاندا داشینی ظالم سنیله سایه به سایه
نشانیندن گلوب دگدی چکوب قان پرده سیمایه
یووار راهب آخان قانی یِتیشسَم دِیر ترسایه
قبالینده آلار حقدن اودا باغ جنان ای اوخ
هَله داش صحبتی قالسین که اِیتدی باغریمی القان
نَدن گَنجینه گَنجی ستمله ایلدون ویران
اِیله بیر حاله سالدون که خیمدن زینب نالان
آلوب باش اللری باشدا گلور ناله کنان ای اوخ
قدم آتدوقجا گوز یاشی آخور دامانینه نم نم
چکور بو صحنه نی ایندی خیالینده باخور هردم
باجی حسرتدی قارداشه دیور ای خالق عالم
حسینیندن قالوب زینب بو چولده ناگران ای اوخ
محبت روز خلقتدن بلی بحر عجایب دور
نه تک سن کشفینه طالب مسیحا کشفه طالب دور
بو دل که زینب کبری بونا عالمده صاحب دور
نَدور سرّی بولَر تنها اونی صاحب زمان ای اوخ
باتاندا قانینه اکبر دگوبدور قلبینه یاره
دوباره بیر یارا دَگدی دَگنده یاره سرداره
بو بیر احوالیده منده تاپانموردوم ره چاره
ددیم قان ایچره گل یاتما بلیم سیندی امان ای اوخ
آچوب قانلی گوزین سقا منه باخدی محبتدن
دونوب تا مشکینه باخدی گوزون یومدی خجالتدن
خلاصه دردینی بولدوم، نَدور دلده اشارتدن
آپاردیم مشکینی ویردیم سوسوزلاره نشان ای اوخ
باخیردی خیرداجا قیزلار سوسوز مشکه یانا یانه
او پاره پاره سو مشکی بلشمیشدی آخان قانه
او مشکین باشینه بیر قیز دولاندی همچو پروانه
ددی بی رحمیمیش مشکه ستمله اوخ ووران ای اوخ
او اوخ یاندورمادی ایله، که یاندوردی بو گون بیر اوخ
او اوخ ، ای اوخ ، او اوخدور که ، ربابی یاندوروب چوخ چوخ
اونون طرحین ویرن کَسده مشخصدور مروت یوخ
اوخی تا ایلدیم خارج یارا آغلوردی قان ای اوخ
بوغازیندن آخان قانی دوتوب آتدوم سماواته
شفقدن قطره به قطره آخوردی بام میقاته
دل عشاقه درد اولدی نه لازم نَفی و اثباته
او قاندور چرخین اوستونده اولوب رنگین کمان ای اوخ
او عطشان هنجری اوندا اواوخ که اِیلدی پاره
بیر آیری حاله قالدیم من تاپانموردوم ره چاره
او دم بیر دم که حسرتله گوزوم دوشدی علمداره
اورکلندیم نه گوردوم که یئیور جسمی تکان ای اوخ
باخوب اطرافیدن لشکر سکوت مبهمه دوشدی
نه تک لرزه او دم تنها سپهر اعظمه دوشدی
تزلزل یکسره اوندا تمام عالمه دوشدی
ایله تیتریردی که یر گُوی او دَمده همزمان ای اوخ
ندا گلدی او دم گویدن حبیبیم تشنه قربانی
آپار اخیامه آغلاتما بو غمده آل طاهانی
ربابین اوج ایدوب عرشه خیمدن آه و افغانی
دیور ای وای منه آغلور زمین و آسمان ای اوخ
(عتیقیم) شور و شوقیله همیشه اعتکاف ایلر
دیر بو اعتکاف ایتماخ کَدردن قلبی صاف ایلر
منه بیر گوشه ی چشمی اقام باخسا کفاف ایلر
بو حُسن نیتی اِیلوب اونی شیرین زبان ای اوخ