متن ادبی درباره اردیبهشت ماه؛ مناسب کپشن و استوری

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره زیبایی های اردیبهشت ماه هرچه بگوییم کم گفته ایم. بهترین ماه از فصل بهار برای مسافرت و در دل طبیعت بودن. متن ادبی درباره اردیبهشت همان چیزی است که برای کپشن عکس های خود نیاز دارید. در ادامه زیباترین متن های ادبی و جملات زیبا درباره اردیبهشت شامل متن ادبی کوتاه در مورد اردیبهشت، متن ادبی زیبا درباره اردیبهشت و متن ادبی عاشقانه در مورد اردیبهشت را تقدیمتان می کنیم.

متن ادبی زیبا و کوتاه درباره اردیبهشت

متن ادبی درباره تمام شدن اردیبهشت

اردیبهشت
تمام می شود…
و روسیاهی می ماند
به پیاده روهایی
که بی تــو
قدم زدم…!

به تو فکر مي‌کنم مثل مومني که به ايمانِ باد و به تکليف بيد

به تو فکر مي‌کنم مثل مسافر به راه مثل علف به ابر مثل شکوفه به صبح و مثل واژه به شعر

به تو فکر مي‌کنم مثل خسته به خواب و نرگس به ارديبهشت

به تو فکر مي‌کنم مثل کوچه به روز مثل نوشتن به ني مثل خدا به کافر خويش و مثل زندان به زندگي

می چسبد در این بهار
کنارِ این شکوفه ها
کنارِ باران های بی قرار و ناگهانی اش
یک فنجان چای”بهار نارنج”
که کنارش آدمی از جنس عطرِ اردیبهشت نشسته باشد!

متن ادبی زیبا درباره باران اردیبهشت

اُردیبهشت هم
با این بارانِ بی امانش
ذکرِ عشق میگوید
ناز میخرد و
حکمِ عاشقی امضاء میکند
عاشقان
غزلِ عشق مهیاست

اردیبهشت
کمی از بهشت است
خنده های تو
اما
تمامش…

همچنین بخوانید: متن ادبی درباره بهار

اردیبهشت را باید لباس نو پوشید
پیراهنی گل دار از جنس بهار
از جنس شکوفه های گیلاس،
با طعم توت فرنگی و عطر یاس
اردیبهشت را باید یاری برگزید
از جنس برگ های سروِ ماندگار
اردیبهشت را باید بی دغدغه سر کرد
دوشی از شعف گرفت و
به میزبانی بوسه
و چای بهارنارنجی دوستانه رفت
اردیبهشت را …
باید خوش رو بود و پر خنده.
اردیبهشت را باید عاشقی کرد.
همین و تمام! 

اردیبعشق
دلبرِ تمام عیار
به رنگ شکوفه گیلاس، به طمع توت نوبر،به عطر گل های هزار رنگ
نامش بسیار برازنده اش است؛ ذاتا یک تکه بهشت است، اردیبهشت
رنگش، عطرش، هوایش دل میبرد
وقتی هم که عشق و بهشت که درهم بپیچند؛ زادگان اردیبهشت میشوند فرشتگان عشق…

جمله ادبی قشنگ برای اردیبهشت ماه

‏عاشقی نکردن تو اردیبهشت
مثل از دست دادن
قشنگترین سکانس فيلمه.
بیا تو اردیبهشت عاشق هم باشیم عاشقانه زندگی کنیم

مگر می‌ شود

خدا عاشق نبوده باشد

آن‌ زمان که اردیبهشت را آفرید

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن زیبای ادبی در مورد زیبایی های اردیبهشت

اگر اردیبهشت ماشین داشت و من افسر بودم،
قطعا به او تذکر می دادم که با سرعت ۱۰ کیلومتر حرکت کند.
یا به او پیشنهاد می کردم از سرعتش کم کند و از مناظر لذت ببرد.
یا شایدم در بهترین هتل برایش اقامت می گرفتم تا اندکی بیشتر بماند…
اگر اردیبهشت ماشین داشت،
قطعا چهار چرخش را پنچر می کردم…

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی در مورد آغاز اردیبهشت

وقتی اردیبهشت می‌شود
حس عجیبی به آدم دست می‌دهد.
زمین، زمین دیگریست؛
هوا، هوای دیگریست!
حتی باران هم حال دیگری دارد…
انگار در دنیای تازه ای پا گذاشته ایم.
کسی چه می‌داند؟!
شاید اردی‌بهشت، تکه از بهشت باشد
که قرن ها قبل از آسمان هفتم،
به زمین افتاده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

کپشن زیبا درباره ماه اردیبهشت

پنجشنبه ای که
فردایش
اردیبهشت میرسد را
باید گذاشت روی سر….
حلوا حلوایش کرد….
قربان قد و بالایش رفت….
و آهسته
در گوشش گفت:
“پنجشنبه جان…؛
چشم و دلت روشن
عجب
بهارنارنجی
زاده ای…..! “

متن ادبی عاشقانه درباره ماه اردیبهشت

اردیبهشت
یعنی تو
که وقتی هستی
بهشت می‌شود جهانم

همچنین بخوانید: متن عاشقانه کوتاه

ــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فتح دنیا
نه لشکری می‌خواهم
و نه سلاحی
اردیبهشت باشد و دستانت،
همین برایم کافی‌ست

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی در مورد اردیبهشت ماه

نمی خواهم
نه بهشت را و
نه اردیبهشت را
سیب را می چینم و
با ” تو “
به زمین می آیم
تا به دور از چشم‌های خدا
دوستت بدارم….

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی دلتنگی در اردیبهشت

فروردین تمام شد!
اولین بارانِ بهار را که نبوده ای؛
خودت را،
به اولین شکوفه اردیبهشت برسان!
میدانی که،
اردیبهشت بی تو،
بهشت نمی شود!!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

امان از این
اردیبهشت ڪه تمام قندهای نخورده
را در دلِ من آب می ڪند …
ڪه انگار اصلا عاشقـــــم
ڪه انگار تـو اینجایی و من
بی خیال تمام این خستگی هایِ روزگارم …
ڪه انگار تو خبراز شڪوفه ها آورده ای
ڪه انگار تو در گوشم صبحِ یڪ روزِ اردیبهشتی گفته ای :
بیدار شو جانم اردیبهشت است …

متن ادبی در مورد اردیبهشت

متن ادبی درباره چای خوردن در اردیبهشت

ــــــــــــــــــــــــــــــ

در پاییز یافتمت
بهار به بهار
در معبر اردیبهشت
سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتم و میان شکوفه های نارنج در جستجویت بودم
در پاییز یافتمت
تنها شکوفه جهان که در پاییز روییدی

ــــــــــــــــــــــــــــــ

هیس!
گوش کن
صدای نفس های اردیببهشت می آید….
فروردین نغمه سرمستی چشمان
تو را می خواند
اصلا تو که باشی
بهار ،بهار تر می شود
اردیبهشت بهشتی تر
و من…عاشق تر…!

همچنین بخوانید: شعر درباره بهار از شاعران معروف

ــــــــــــــــــــــــــــــ

خرده نگیرید
به هوای این روزهای بهار
بوسه گرفتن از ابرهای اردیبهشت
اینگونه روانی اش کرده است!

متن ادبی کوتاه در مورد اردیبهشت

با تو
یک عمر
هوای اردیبهشت
بوی بهشت میدهد

ــــــــــــــــــــــــــــــ

راه می روی
و شهر

اردیبهشت می شود ..

متن ادبی زیبا درباره اردیبهشت

متن زیبا درباره اردیبهشت کوتاه

با اردیبهشت بیا
تا به همه ثابت کنی
از میانه بهار
عید می‌شود

ــــــــــــــــــــــــــــــ

داستانِ اردیبهشت
به پایان رسید
و من هنوز
به خانه نرسیده ام!

قصه ی خرداد را بباف!
کلاغ ها
اردیبهشت
سر به هوا می شوند!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

شادا به این اردیبهشت های پر از تو
شادا به خنده های نوبرانه ات
به بوسه های یواشکی زیر یک طاق بنفش
به بوی خوش نفس هایت
به این اردیبهشت های همیشه با تو

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی درباره عاشقی در اردیبهشت

به دلم افتاده
همین روز هاست که می آیی
و اردیبهشت من
اردیبعِشق میشود…

ــــــــــــــــــــــــــــــ

مثل بهار باش
گاهی ابری
گاهی بارانی
و گاهی سرخوش و آفتابی

بگذار دریا با تو همراه شود
در کوچه هایی قدم بگذار
که عطر بهار نارنج
عشق را تحمیل میکند

بوی اردیبهشت می‌آید این حوالی
بوی لوس‌ترین دختر بهار
که لای موهـی فرخورده‌ی خرمایی رنگش
عطـر شکوفـه‌های گیلاس است
و از چشم‌های قهـوه ای اش شیطنت می بارد

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پنجره را باز کن
تا آخرین حرف های زمستان
در آغوش باد رنگ فراموشی بگیرد
بهار را باید عاشق بود
بهار را باید رویید
بهار را….

من میگویم بهار را باید به گونه ای زندگی کرد
كه انگار تکرار نخواهد شد

متن ادبی بلند درباره اردیبهشت ماه

بیا تا حواس زمین پرت بهار است برای چندساعتی زندگی را قرض بگیریم؛ درخانه اردیبهشت را بزنیم و همبازی باد و شکوفه‌ها شویم؛ به پچ پچ پرندگان باهم گوش بسپاریم و راز این زیبایی را از اردیبهشت بپرسیم، مزه باران را روی گلبرگ گل بچشیم و کمی از عطر ریحان و بابونه را بدزدیم و درجیب مان پنهان کنیم؛ میان گیس‌های بافته شده‌مان شکوفه بکاریم و جرعه ای از صبر پنجره را برای خستگی‌های‌مان قرض بگیریم؛ عکس آسمان را در دستان‌مان قاب کنیم و خورشید را به چشمان‌مان بیاویزیم‌…
بیا زندگی را قلقلک دهیم تا صدای خنده اش لحظه‌های‌مان را پرکند؛ تا مزه واقعی گوجه سبز در جانمان رخنه کند و خنکی فالوده در مولکول‌های‌مان ذخیره شود؛ تا گذر زمان یادمان رود و خودمان را به یاد آوریم…

ــــــــــــــــــــــــــــــ

زمستان
آخرین حرف هایش را
روی آخرین برگ
از آخرین شاخه ی آخرین درخت
نقاشی میکند
و لای پنجره ی یخ کرده ی اسفند میگذارد

بهار اما پشت در است
حالش خریدنی ست
آمده تا مبتلا کند
با فروردین ناز میکشد
با فروردین دل میبرد
و به اردیبهشت که میرسد.

امان از اردیبهشت
امان از اردیبهشت که بوی ماه و آسمان میدهد
اردیبهشت عاشق است
سرش را روی شانه ی خرداد میگذارد
و با قصه های لیلی
هوای شهر را مجنون میکند!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

همچنین بخوانید: متن زیبا درباره شکوفه درختان

متن ادبی درباره در اردیبهشت عاشق شدن

اردیبهشت فقط حالاست که آدم بی بهانه دلش عاشقی میخواهد،
که آسمان و آفتاب هم شوخ میشوند و سر به سرت میگذارند،
هوا جوری خوب است که دلت میخواهد تا آن سر دنیا پیاده بروی،
شبها عطر بهار نارنجش آدم مریض را سالم میکند و عصرها یاسها توی باد عاشقی بی ملاحظه ای راه می اندازند .
اردیبهشت، بهاری‌ ترین ماه بهار است
عمیق تر نفس بکشید و به آسمان بیشتر نگاه کنید و عاشقی کنید، عاشقی کنید، عاشقی کنید…
اردیبهشت، فصل عاشقی ست.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی درباره زیبایی های ماه اردیبهشت

اردیبهشت …
از آن ماه‌های لعنتی ست که در آن
کوه می‌چسبد،
دریا می‌چسبد،
با دوستان در خیابانها بودن می‌چسبد،
در خانه بودن و ولو بودن زیر دست و پای مادر می‌چسبد،
تمام رنگها برای پوشیدن خوبند،
هوا جان می‌دهد برای عاشقی کردن و عشق ورزیدن به دیگران .
انقدر این اردیبهشت برای همه چیز و همه کار دوست داشتنی است،
که یک ماه برایش کم است و باید کم کمش شش ماه تمدید شود…
و چه زیباست این ماه بهشتی…

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن قشنگ ادبی درباره ماه اردیبهشت

بهار با اُردیبِهشتش به نیمه رسید،
اما هنوز آن رویِ بهشتی‌اش را نشانمانِ نداده…
نیمی از بهار مانده،
نیمی از اُردیبهشت،
و نیمی از نگاهِ پر امیدِمان
به نیمِ دیگرِ بهار…
و خدایی که نیمی از لطافتِ روحش را در بهار دمیده…
گاهی قشنگ‌ترین اتفاق‌ها
در همان نیمه‌ی دومِ بازی رخ می‌دهد،
و حتی گاهی در آن چند دقیقه وقتِ اضافی!
فقط همان چند دقیقه حالِ سرسبزِ بهشتی اگر نصیبِ دلت شود،
تمامِ باقیِ راه را،
تمامِ تابستان و خزان و زمستان را،
بهاری خواهی رفت،
بهاری خواهی ماند…
نیمه‌ی
دومِ
اُردیبهشتِتون،
بهشتی‌تر…

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن طولانی زیبا در مورد اردیبهشت ماه مناسب کپشن

من سعی نکردم «نیست در جهان»و
یونیک و فیلم فارسی طوری عاشقی کنم،
همین هم شد بلای جانِ بی‌جانم…
انقدر عاشقانه‌‌های روزمره در دهن دارم
که با معمولی‌ترین اتّفاقات روزمره تا
مغز‌ِ استخوان دلتنگ میشوم…
فلان شعر را میخوانم، دلتنگ میشوم.
فلان کافه میروم، دلتنگ میشوم…
فلان تکّه‌کلام را میگویند، دلتنگ میشوم…
عطرِ تلخ میزنم، دلتنگ میشویم…
ماشینِ آنتیک میبینم، دلتنگ میشوم…
از فلان‌خیابان رد میشوم، دلتنگ میشوم…
بدتر از همه، باران…
باران که میبارد، تو بگو چند
قطره، میمیرم از دلتنگی…
همه‌ی معمولی‌ها دلتنگم میکند
ولی باران میکشد مرا…
اردیبهشت باشد و باران ببارد و تو نباشی؟
«اصلا مرگی چنین میانه‌ی بارانم‌آرزوست..»

ــــــــــــــــــــــــــــــ

متن ادبی درباره اردیبهشت ماه طولانی

بساطِ دلبرانه‌ی اردیبهشت پهن شد…
تازه به سرآغازِ عشق رسیده‌ایم.
التهابِ عجیبی میان دلم برپاست،
یک احساسِ متفاوت، یک بیقراریِ ناب!
انگار قرار است اتفاقاتِ خوبی بیفتد…
بادهایِ بهار‌، پشتِ شیشه می‌رقصند و گل‌های باغچه، بذرِ امید به دلم پاشیده‌اند، انگار زمین و زمان، مژده‌ی روزهایِ بهتری برایم آورده.
اردیبهشت است…
بویِ بهشت را می‌شود از هر ثانیه‌اش استشمام کرد…
حالِ خوبی دارم، قابلِ شرح نیست!
دلم کمی قدم زدنِ جانانه در خیابان می‌خواهد، یک هندزفری، یک موزیکِ عاشقانه‌ی قرنِ بیستم و کمی هم لبخند…
همین برایِ شادی‌ام کافیست!
آری…
“بعضی می‌رقصند که به خاطر بسپارند، بعضی می‌رقصند که فراموش کنند”
و فراموشی‌؛ لازمه‌ی این روزهاست!
اردیبهشت؛ عجب ماهِ خوبیست.
آدم هوَس می‌کند عاشق باشد…

عصرهای ماهِ اردیبهشت را باید ،
چای لاهیجان بریزی در فنجانهای چینی قدیمی…

چند پَر بهار نارنجِ شیراز هم بیندازی توی داغیِ فنجان ،
و در همین عالَمِ مستی و بی خبری،
دستِ “یار جان”ِ دلت را بگیری …!

خیره شوی در مردمکهای بی تابش ،
و بی فکر ،
به آنچه گذشته ،
و آنچه در راهِ فرداست …

چاره ای برایش نگذاری ،
جز آنکه در لحظه ای ،
به کوتاهی سرد شدنِ بخارِ چای تازه دَم،
لبهایش را بیاوَرَد کنارِ گوشهایت
و به آرامی زمزمه کند :

” چه خوب است که هستی ، جانم …”

و….
آی می چسبد این عصرها،
که بندِ دلت ،
با همین یک جمله پاره می شود…!

نظرات