متن شعر زهی خجسته زمانی که یار باز آید + معنی و تفسیر شعر
در این نوشته از مینویسم قصد داریم متن شعر و معنی یکی از غزلیات زیبای حافظ را تقدیمتان کنیم. متن کامل شعر زهی خجسته زمانی که یار باز آید همراه با معنی و تفسیر شعر را در ادامه خواهید دید. این غزل غزل شماره 235 حافظ است.
متن شعر زهی خجسته زمانی که یار باز آید
زهی خجسته زمانی که یار بازآید
به کام غمزدگان غمگسار بازآید
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
بدان امید که آن شهسوار بازآید
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید
مقیم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار بازآید
چه جورها که کشیدند بلبلان از دی
به بوی آن که دگر نوبهار بازآید
ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ
که همچو سرو به دستم نگار بازآید
معنی و تفسیر شعر زهی خجسته زمانی که یار باز آید
زَهـی خـجـسـتـه زمـانی کـه یــار بــاز آیــــد
بـه کـام غـمــزدگـان غـمـگـسـار بــاز آیـــــــد
معنی زهی در این بیت به معنی خوشا و خرما می باشد. خوش آن لحظه ای که یار بر می گردد این لحظه میمون و مبارک است. با آمدن یار غمزدگان به مراد و آرزوی خود می رسند. این شعر را حافظ برای بازگشت یکی از حاکمان خوب دوران خود سروده است. در عین حال این شعر در وصف امام زمان نیز خوانده می شود.
همچنین بخوانید: عکس نوشته شعر حافظ برای پروفایل
بـه پیش خیل خیالش کـشیـدم ابـلق چشم
بــدان امـیــد کـه آن شـهــسـوار بــــاز آیــــد
در این بیت شعر به اسب سیاه و سفیدی تشبیه شده که آماده پیوستن به سپاه یار است. خیل به معنی سپاه می باشد.
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید
حافظ در این بیت سر خود را به گوی چوگان تشبیه کرده و می گوید: سرِمن فقط زمانی ارزش دارد که گوی ِ چوگان ِ آن شهسوار باشد درغیر اینصورت هیچ ارزشی ندارد. تمام هستی من متعلّق به معشوق است.
مقیم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید
حافظ خود را به غباری تشبیه کرده که در مسیر آمدن یار نشسته تا او برسد. هوس به معنی امید و ارزو و مقیم به معنی ساکن می باشد.
دلی کـه بـا سـر زلـفـیـن او قـراری داشـــت
گـمــان مــبــر کـه بــدان دل قــرار بــاز آیــــد
قرار در مصرع اول به معنای عهد و پیمان ودرمصرع دوم به معنی آرامش است.
زلفین: حلقه ای که زنجیر یاچفت در یاصندوقچه را درآن می انداختند. “زلفین” در اصل “زورفین” به معنای کوبهی در است. در قدیم درهای چوبی دو کوبه داشتهاند ؛ یکی استوانهای و ضخیم ، با صدایی سنگین و بم برای در زدن مردان و دیگری حلقهای به شکل قلب و نازک ، با صدایی نازک و زیر برای در زدن زنان تا صاحبخانه بداند پشت در مرد است یا زن . بعداً زلف حلقه مانند را به “زورفین” تشبیه کردهاند .
معنی بیت : دلی که با زلف معشوق عهد و پیمان بست ودرآن حلقه خودراگرفتارساخت،آرامش وقرار خود رابرای همیشه ازدست می دهد امیدنداشته باش که دیگر آرام و قرار برآن دل بازگردد.زیرا زلف معشوق همیشه پریشان است و دل عاشق نیزدرآن پریشانی، بیقرارباقی خواهدماند.تاآن روزکه شایستگی وصال بدست آورد وبه آرامش ابدی نایل گردد.
چه جـورهـا که کـشـیـدندبلبلان ازدی
به بـوی آنکه دگـر نـوبهار باز آید
بـو ایهام دارد و به دو معنی عطر و رایحه و امید و آرزو می باشد. نوبهار نیز هم اشاره با معشوق و یار دارد و هم آغاز فصل بهار. بلبلان به امید رسیدن بهار سختی زمستان را تحمل کردند.
ز نـقـش بـنـد قـضـا هست امـیـد آن حافـظ
که همـچو سـرو به دسـتـم نـگار بــاز آیـد
نقشبند به معنی نقّاش و صورتگر است و منظور از نقش بند قضا خداوند است. معنی کلی بیت این است که امیدوارم خداوند یار همچو سرو مرا به من بازگرداند.