شعری برای گلایه از دوست(مجموعه بهترین اشعار درباره گلایه از دوست)

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

شعری برای گلایه از دوست در این مطلب گردآوری شده است. شاید برای شما ممکن است پیش آمده باشد از دوست و رفیق چندین ساله خود بخاطر موضوع های مختلف و یا حتی کوچک دلخور و گلایه مند باشید و می خواهید به او بفهمانید که از دست او ناراحت هستید و گله دارید ما در ادامه این مطلب متن و شعر برای شما ارایه کرده ایم. متن درباره حسادت دیگران و آدم های حسود با معانی عمیق و زیبا را بخوانید.

شعری برای گلایه از دوست

معرفت در گرانیست به هر کس ندهند

پر طاووس گران است به کرکس ندهند

شعری برای گلایه از دوست

رفیق بی معرفت را کمتر گلایه از دشمن نمی دانم

شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

من همان دخترک غم زده ی دیروزم

من همان کودک بی تاب برای بودن

که دلش رادراندوه به زنجیرکشید

وبه اندازه ی دل رنج کشید

وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید

شعر درباره  گلایه از دوستان

یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:

این بی معرفت دنیای منه !

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

بهت نمی گم آدم بی معرفتی هستی

چون بی معرفت ها که آدم نیستند

شعری برای گلایه از دوست

عاشقان را عشق فرمان میدهد لوتیان را معرفت …!!

مخلصتیم با معرفت

اداره مبارزه با انسانهای بی معرفت و فاقد درک کافی

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم

چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم

شعر درباره  گلایه از دوستان

چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟

با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟

گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست

تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی

یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن

بی معرفت

شعری برای گلایه از دوست

جملات زیبا در مورد نگرش مثبت برای زندگی بهتر

به خیال کدامین آرزو ،

صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی معرفت

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

سلام ای بی وفا ای بی مروت

سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفایی

وگرنه ما که عاشقیم بی مروت !

شعر درباره  گلایه از دوستان

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان

باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان

روز اول که سرشتند به گل پیکرشان

سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

میان دست من و تو هزار فرسنگ است

غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است

سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری

مگر جنس دل نازک تو از سنگ است

شعری برای گلایه از دوست

طلوع بی شمار معرفت باش

به شهری که رسومش بی وفائیست

سرم سرگرم تصویر تو گشته

به آن حدی که اسمش بی نوائیست

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

حقیقت گم نشده. تکه تکه شده به اسم معرفت،

افتاده دست یه مشت آدم بی ­معرفت

شعر درباره  گلایه از دوستان

ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم

ما خاک قدوم هر چه زیبا صفتیم

از زشتى کردار دگر خسته شدیم

محتاج دو پیمانه مى معرفتیم

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

یار با ما بی وفایی می کند

بی گناه از من جدایی می کند

شعری برای گلایه از دوست

یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:

این بی معرفت دنیای منه !

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

به سلامتی دوستای بی معرفت

که اگه نبودن نمی شد قدر دوستای با معرفت رو دونست

شعر درباره  گلایه از دوستان

شعری برای گلایه از دوست

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

شعر کوتاه در مورد زندگی که با خواندن آن ها حالتان خوب می شود

آنقدر مرا از رفتنت نترسان

قرار نیست همیشه بمانیم !

روزی همه رفتنی اند

ماندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم گم شده ام !

ترس من از گم شدن نیست ..

ترسم از گرفتن دستی ست

که بی بهانه رهایم کند !

شعری برای گلایه از دوست

پُشتم را خالی می‌کنی؛

می‌میرم،

نمی‌افتم …

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

خدایا کلی بارون فرستادی…

تا لکه ها رو از دلم بشویی…

من که گفتم…

لکه نیست…زخمه!

شعر درباره  گلایه از دوستان

خیلی سخته…

به خاطر کسی که دوسش داری…

همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!

بعد بفهمی… خودت تو لیستی بودی که…!

اون به خاطر یکی دیگه… خطت زده..!

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

هر که مرا دید ، تو را نفرین کرد …

و من حواس خدا را پرت کردم

که مبادا بشنود …!

شعری برای گلایه از دوست

خدا قسمت داشتنش را از من گرفت…

گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود…

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

بیخودی به خودت زحمت نده!

این بَذرهای تنفــر که در دلم می کاری

هرگــــز جوانه نخواهد زد !

شعر درباره  گلایه از دوستان

درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم

دیگران یاد عشقشان میفتند

و تو هنوز بی خیالی !

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

وابستگی پیدا کردن به کسی ک متعلق ب تو نیست

یعنی مرگ تدریجی

شعری برای گلایه از دوست

شعری برای گلایه از دوست

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

مرا همینگونه که هستم دوست داشته باش…

نمیتوانی؟؟

من میروم

تو هم برو مجسمه ساز شو

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

می دانم مدتهاست که ارزان شده ام

چانه می زنم تا به مفت نفروشی ام…

شعر درباره  گلایه از دوستان

بیچاره دلم

با دیدنت باز هم لرزید

نمی دانست تو همان بی معرفت دیروزی

بیچاره دل است

عقل ندارد

شعرهای تیکه دار گلایه از دوست

بعضی وقت ها

چنان کیشت می کنند

که سال های سال مات می مانی

شعری برای گلایه از دوست

آخـــــــــــر نفهمیدم حوا میخواستی؟

یا هوا و هوس

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند

معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند

معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند

معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند

شعر درباره  گلایه از دوستان

یک اتمسفر با تمام لایه های دوست داشتن

تقدیم تو ، که اورست معرفتی !

شعر هایی درباره  گلایه از دوستان

من بارها شماره ات را میگیرم

و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :

دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !

و من برایش از تو

از دلتنگی ها

از اشکهای بیصدا

و از بی کسی هایم میگویم …

اما او سر حرفش میماند

لعنت به بخت سیاهم !

شعری برای گلایه از دوست

در قحطی تو چه دل خوشی دارند !

بیهوده می آیند و می روند

این نفسهای من …

شعرهای کنایه آمیز گلایه از دوست

به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم

حالا مانده ام چگونه بدون او

به سادگی زندگی کنم !

نظرات