متن درباره بوی عطر تو | متن های عاشقانه در مورد عطر تو

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

هر فردی عطر و بوی مخصوص به خود را دارد که می تواند برای خودش و معشوقش بسیار دلنشین و دل انگیز باشد. افرادی که عاشق هم هستند، عاشقانه ها و خاطرات زیادی با عطر و بوی معشوق خود می سازند. حتی اگر فردی از معشوق خود جدا شود، بوی عطر او برای همیشه در ذهنش باقی می ماند. در این پست  متن درباره بوی عطر تو به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید. می توانید این متن های زیبا را برای معشوق، برای مادر و یا پدرتان که از عطر و بوی خوش آن ها لذت می برید، ارسال کنید.

مجموعه متن درباره بوی عطر تو

عطرِ تـو دارد این هوا سر به هوا ترین منم …

چه روزها به شب آورد جانِ منتظرم، به بوی آن که شبی با تو روز گرداند….

سعدی

به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد؟ هزار جانِ گرامی فدای جانانه

حافظ

بوی آغوش تو را از نفس گل شنوم گل نورسته مگر دوش در آغوش تو بود؟

رهی معیری

بوی تو می‌دهد آغوشِ خیالی ام

بوی خوشت صدای لطیفت دستان گرمت خنده ی آفتاب لب بام آواز خوش قناری ها پروانه های رقاص و سایه ی تو ، بالای سرم همه ی این ها باشد مگر میشود صبحی بخیر نشود؟

دلم به بوی تو آغشته است سپیده دمان کلمات سرگردان برمی خیزند و خواب آلوده دهان مرا می‌جویند تا از تــــــو سخن بگویم

شمس لنگرودی

صبح در آغوش تو بوی بهار، می دهد تازه و دوست داشتنی … سلام که می کنی، شکوفه ها، گل می کنند، بر لبانت

بودنت عطر بهار نارنج میدهد و بهار نارنج، بهترین دیازپام دنیاست بودنت، دیازپام است آرامش میدهد

متن درباره بوی عطر تو

حالا که ابر سیاه باران شد
می گذارم بمانند رخت ها بر بند،
آن شال سرخ و دامنی با گل های زنبق
تن خوابی از گیپور و ملحفه ای به رنگ آسمان،
می دانم تمام شب همراه عطر تو قطره قطره می چکند
در انحنای تنم و سرانجام جایی دورتر یکی می شوند
تا پای تا کی خزان دیده…

متن زیبا درباره بوی عطر تو

به تو پل میزنم از بهانه هامو

از همه شبانه ها مو

میرسم به تو دوباره

بوی عطرتو میدن ترانه هامو

پر اسمت میشن عاشقانه هامو

از گل و شعر و ستاره

میرسم به تو دوباره

نیستی اما یادت اینجاست

وقت گل کردن رویاست …

متن ناب درباره بوی عطر تو

از جمعه ها دلتنگی و از عشق تنهایی اش نصیب ما شد
بیچاره این دل که هر بار هوای تو را می کند
جز یک مشت خاطره چیزی در دست ندارد
و حیران در ثانیه هایی بدون تو در خود مچاله می شود

جمعه که می شود غم بر دلم می نشیند و نمی دانم شعرهایم را برای که باید بخوانم

دفتر اشعارم را که ورق میزنم بوی چیزی بی قرارم می کند
چیزی شبیه بوی عطر تو، چیزی شبیه عشق…

دلنوشته های مرا با دل بخوان
یک نفر سکوتش را فریاد میزند پشت این دلنوشته ها دلی بر باد رفته است…

متنی درباره بوی عطر تو

همه چیز از عطرها شروع می شود، از رایحه ها…..

مثل عطر معشوق جامانده روی پیرهنی که او دوستش دارد….

مثل بوییدن پیرهنت قبل از خواب شیرین آخر شب…..

مثل لبخند اول صبح ات که مدیون رایحه ی همان پیرهنی…..

مثل مکدر شدن خاطرت با پر کشیدن عطرش……

مثل عبور رهگذری غریبه با بوی عطری آشنا……

مثل پرت شدن در اقیانوس خاطراتی که قرار بود برای همیشه متروکه بماند…

باور کن همه چیز از عطرها شروع می شود، از رایحه ها….!

یک متن درباره بوی عطر تو

کاش امروز اینجا بودی…

لباس ها را که تا می کردم، بوی عطرت آمد، بی هوا و ناگهان. دست انداخت بر گردنم و با صدای مردانه ات اسمم را هجی وار تکرار کرد.

کاش اینجا بودی و می دیدی که جایِ صدایت بر گوش هایم مانده است.

بر روحم، بر قلبم، بر استخوان ترقوه ی پایین گردنم.

همانجا که گاهی عطرت را بی صدا و دور از چشم همه، بر آن می زنم و تا روزها تو را با خود راه می برم.

و پنهانی عاشقت می شوم….

کاش امروز اینجا بودی و به این لباس ها می فهماندی که نبودنت یک خیال است.

آن ها عطر تو را به خود می زنند، تا مرا هوایی کنند…!

متن خاص درباره بوی عطر تو

چند قطره ای از ته مانده ی عطر مورد علاقه اش در هوا اسپری کردم.
تلخی خاطرات زیر زبانم مزه کردند و من ناخودآگاه تمام روشنایی خانه را گرفتم.
چراغ مطالعه ی کم سو را روشن کردم و آلبوم عکس هایمان را باز کردم.
تک به تک ورق میزدم و هر صفحه را خیس از اشک تحویل صفحه ی قبلی می دادم.
تکه های قلب شکسته ام لا به لای صفحات جا می ماند و من بدون خداحافظی آن ها را ترک می کردم.
چیزی به پایان نمانده بود، تکه های آخر بود!
دلم برای موهای ریخته شده روی صورتش لک زده بود.
دلم لک زده بود عطر تنش را نفس بکشم و در دریای دلبری هایش دست و پا بزنم!
کاش منشور زندگی کمی عاشقانه تر می چرخید.
کاش او همه بود و من فقط او را زندگی می کردم…

متن در مورد عطر تو

شعر اگر نتواند موهایت را بسراید
و کلمات، زیبایی چشمان مشکی ات را توصیف کند.
و قافیه ها با عطر تو پر نشوند.
به چه کار می آید؟
به صبح می رسد؟
آیا ارزش وقت را دارد؟
لیکن شعری که شما را ندارد، محبوبم.
من را شاعر نمی کند…
نه پاریس
نه اینجا
نه دمشق
نه حتی انسان می شوم!…

متن کوتاه درباره بوی عطر تو

نسیم هم مُدام
می‌ رود و باز می‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها برای تو می‌گردند
و من به دورِ تو!

متن در مورد بوی عطر تو

زیباترینم

دلم می خواهد عطرت را در آغوش بگیرم حتی هنگام خواب ، تا از هوایم نپرد…
دوست دارم وقتی موهایم را می بافم عطر تو را لابه لای تار موهایم پخش کنم…
وقتی چای می نوشم عطر تو را از بخار آن استشمام کنم…
به یقین هر چیزی در این دنیا باید کمی از عطر تو را داشته باشد تا شیرین و دلچسب شود…
دوست دارم وقتی از خانه خارج می شوم عطر تو را در جیب کنار قلبم بگذارم
اصلا دلم می خواهد عطر تو در تمام رگ هایم جریان داشته باشد و تمام تنم را در بر بگیرد…
دوست دارم در دم و بازدم و نفس هایم عطر تو را با تمام وجود ببلعم
تا همیشه در هوای زندگی ام باشد
اصلا عطر تو حیاتی ست !
نباشد پژمرده می شوم…!

متنی در مورد بوی عطر تو

این روز ها سخت دچارم.. دچار به تو
و دچار به تمام خیابان های شهر که هر بار تو را برایم یادآوری می کنند
دچار به بوی عطرت، که هر عابری مرا به سوی تو می کشاند..
دچار به مغازه هایی که روسری ات را پشت ویترین هایشان به نمایش می گذارند
من دچارم به تو، نه تنها من، بلکه تک تک اعضای بدنم..
حتی قلمم که فرصت فکر کردن نمی دهد و همان اول، غزل را با تو آغاز می کند..
دچار به بارانی که در نبودت اشک هایم را پاک می کند..
از بچگی یادم داده بودند دچار نشوم اما چه کنم که چشمانت مرا به تو دچار کرده است

یک متن در مورد بوی عطر تو

خواب هایم از عطر تو مى زنند
بیدار مى شوم
در ، انگار که بگوبد:
آرام بخوابی، بوسه بر پیشانى، خداحافظ
بسته مى شود و من مستِ عطر جامانده ات در خانه بى هوش مى شوم
دلم می خواهدت یک بار به بیدارى آغوشت شوم و بمانى
وقت های رفتن درها موجودات بسیار غم انگیزی اند
چون نمی توانند نگهت دارند و من دلم به اندازه تمام درهای غمگین جهان تنگ است….

متن پیام در مورد بوی عطر تو

اومدی تو زندگیم، زندگیم روشن شد.

همه ی خوشبختی با تو مال من شد.

اومدی تو زندگیم خورشید آرومم

پای عشق تو تا آخرش میمونم.

عطرتو می شناسم مثل عطر یاسه

محو چشماتم من چشمایی که خاصه.

عطرتو می شناسم مثل عطر دریا

با تو معنی میشه همه ی رویا ها .

متن ناب در مورد بوی عطر تو

از هجوم عطرت خیالم رهایی ندارد
که هر لحظه تو را از هر جای شهر به اتاقم می کشم
به گل های پیراهنت پیله می کنم تا پروانه ات باشم
از اینجای شعر دیگر در حال خودم نیستم
وقتی به لبان شیرینت فکر می کنم
ضربان های قلبم محکم تر می کوبد
مست می شوم
وقتی از باغ عریان تنت می نویسم
موهایت می پیچد دور دستانم و قلمم را زمین می اندازد
ببین من را چگونه گرفتار کرده ای که از این فاصله دچار باور شده ام

متن خاص در مورد بوی عطر تو

تو همان بایدِ من هستی
مثلا همیشه باید باشی

باید دستانم دائم گم در
دست هایت باشد باید تنم فقط

به بوی عطر تو عادت داشته باشد
باید فقط عاشقِ تو باشم …

متن کوتاه در مورد بوی عطر تو

وقتی کنارت چای با عطر تو نوشیدم
معنی چای قند پهلو را عوض کردی..️…

متن کوتاه و زیبا در مورد بوی عطر تو

تو همان ” عشقی”
که هر دم و باز دمَم
از ” عطر تو “جان می گیرد،
و در هر نفس از ” تو”
دیوانه تر می شوم و
هر لحظه از تو عاشق تر…….

متن کوتاه در مورد عطر تو

می روم
بی آنکه دور شده باشم
چشمان تو که مبداء باشد
سفر یعنی ماندن

و جاده بهانه ایست
تا حواسم در هزار جهت
به عطر تو پرت شود……

نظرات