انشا درباره اگر به گذشته برگردم (برای دانش آموزان)
ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که اگر به گذشته برگردم چه کارهایی را انجام می دهم؟ برخی افراد به این فکر می کنند که وقتی به گذشته برگردند خیلی از اشتباهات خود را جبران کنند و اگر مسیری را اشتباه رفته اند، یک مسیر درست را انتخاب کنند. افرادی هم وجود دارند که از گذشته و کارهای خود راضی می باشند و به فکر تغییر گذشته خود نیستند. انشا در مورد اگر به گذشته برگردم موضوع جالبی برای دانش آموزان می باشد. در این پست تعدادی انشا درباره اگر به گذشته برگردم به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.
3 انشا درمورد اگر به گذشته بازگردم
در زیر چند انشا درباره اگر می توانستم به گذشته برگردم آورده شده است. اگر شما توانایی برگشت به زمان گذشته را داشتید چه کارهایی انجام می دادید؟
انشا کوتاه در مورد اگر به زمان عقب برمی گشتم
بازگشت به گذشته برای برخی افراد جذاب می باشد و می خواهند خیلی از کار ها را تغییر دهند اما برای برخی جذابیت ندارد و دوست ندارند به گذشته برگردند این افراد احتمالا از مسیری که رفته و کارهایی که انجام داده اند بسیار راضی و خشنود می باشند و تمایلی به برگشت به زمان گذشته ندارند و می خواهند همان مسیر را ادامه داده و پیش بروند.
اما من دوست دارم به زمان گذشته سفر کنم تا در جاهایی که حقم خورده شده بود سکوت نکنم و اعتراض کنم و در آن لحظه از حق خودم دفاع کنم.
اگر به گذشته برمی گشتم، وقتم را هدر نمی دادم، تنبلی نمی کردم، خودم را با کارهای بیهوده سرگرم نمی کردم و به جای آن کارهای بهتر انجام می دادم مثل کتاب بخواندن، تقویت زبان، ورزش کردن و ……
اگر به گذشته بازمی گشتم خودم را با هیچ کس مقایسه نمی کردم و همیشه برای بهتر شدن خودم تلاش بسیار می کردم و برای رسیدن به اهدافم از همه استعداد ها و توانایی هایم استفاده می کردم.
با دوستان هیچ وقت دعوا نمی کردم و همیشه با آن ها دوست بودم و با مهربانی با آن ها رفتار می کردم.
همیشه به مردم لبخند می زدم تا حس خوبی را به آن ها منتقل کنم.
وقتی به گذشته برگردیم خیلی از کار های اشتباه وجود دارد که می توان آن ها را تغییر داد و زندگی بهتری داشت.
انشا در مورد اگر می توانستم به گذشته برگردم
زمانی که به دورترین ستاره ها در آسمان نگاه می کنیم در واقع در حال تماشای گذشته ها هستیم زیرا نور این ستاره ها هزاران سال در راه بوده تا به چشم ما رسیده است و ما در حال حاضر در هزاران سال بعد این نور هستیم!
کاش می شد با فشار دادن یک دکمه به گذشته سفر می کردیم یا مانند فیلم ها ماشین زمان داشتیم تا سوار آن شده و در زمان سفر می کردیم، اما چه کنیم که ما انسان ها اسیر زمان هستیم و حتی در همین لحظه نیز زمان به سرعت می گذرد، آینده نزدیک به حال ما و حال ما به گذشته تبدیل می شود.
این که نمی توانیم درباره زمان بیشتر بدانیم کمی ناراحت کننده می باشد، زمان مانند کلافی با اندازه ای مشخص به ما داده شده که اگرچه از اندازه اش بی خبریم اما چگونگی استفاده از این با ارزش تر از طلا به خود ما بستگی دارد.
راستی اگر ماشین زمان وجود داشت یا اگر می توانستیم به گذشته برگردیم چقدر جالب می شد.
می توانستیم به ابتدای زمان خود برگردیم، به گذشته ترین زمان هایی که گذشته است و بعد با وسواس و فکر بیشتر و دقت دوباره از نو شروع کنیم. می توانستیم اشتباهات خود را اصلاح کنیم و بسیاری از کارهایی که نباید را انجام ندهیم و بسیاری از کارهایی که باید را انجام دهیم.
من اگر به زمان گذشته برگردد… از هشتسالگی به کلاس زبان انگلیسی می روم اجازه نمی دهم رنگ کفش هایم را بزرگترها انتخاب کنند.
اگر به گذشته برمی گشتم در اردوهای مدرسه بیشتر می خندیدم، زنگ ورزش را جدی میگرفتم و از ورزش کردن لذت می بردم.
اگر ماشین زمان داشتم حتما این کار را می کردم اما همین حالا و بدون ماشین زمان نیز بسیاری از ما در طول روز و سوار بر ذهن مان با سرعتی بالاتر از نور به گذشته ها و آینده های دور سفر می کنیم، با این تفاوت که سفرمان در گذشته امکان اصلاح و تغییر ندارد و سفرمان به آینده امکان ساخت و ساز ندارد.
در حالی که زندگی در خاطرات و رویاها هرگز ما را به جایی نخواهد رساند بلکه زیباترین خصوصیت زندگی غیر قابل پیش بینی بودن آن است و این که بدون نیاز به ماشین زمان می توان گذشته ها را در زمان حال و با تلاش و جدیت جبران کرد و می توان برای ساخت آینده از همین حالا با عزمی راسخ شروع کرد.
من در حال حاضر ترجیح می دهم درسم را به خوبی بخوانم، به پدر و مادرم احترام بگذارم و قدر آن ها را بدانم و از لحظه لحظه ای که در کنارشان هستم لذت ببرم، با خواهر و برادرم همیشه مهربان باشم و به آن ها محبت کنم و آن ها را در آغوش بگیرم، و فردا را از همین امروز بسازم بدون حسرت دیروز!
یک انشا درباره بازگشت به گذشته
اگر امکان این وجود داشت به بتوانم به یک زمانی سفر کنم، دوست نداشتم به آینده سفر کنم. به نظر من آینده باید پنهان باقی بماند تا با اتفاقاتی که می افتد ما لذت زندگی را درک کنیم. اگر ما بدانیم که مثلا چند روز بعد، چند هفته بعد، چند ماه بعد و یا چند سال بعد در چه نقطه ای حضور داریم فکر می کنم شوق رسیدنمان به آن جایگاه خیلی کم می شود چون احساس می کنیم آن جایگاه را داریم و برای برای رسیدن به آن جایگاه تلاشی نمی کنم. من دوست دارم از چنین ماشینی برای گذشته استفاده کنم چون به وسیله آن می توان گذشته رو تغییر داد و جلوی خیلی از اتفاقات ناخوشایند رو گرفت.
اگه ماشین زمانی وجود داشت و در دسترس من هم بود که ازش استفاده کنم یقیناً به گذشته ام سفر می کردم و کلی از اتفاقاتی که دوست نداشتم را تغییر می دادم. اینجوری احساس میکنم در طول زمان استفاده بیشتری از زندگی میبرم، اشتباهاتم را کاهش می دهم و به همین خاطر می توانم تاثیرگذارتر باشم.
گاهی اوقات انسان اشتباهاتی را انجام می دهد که بخاطر آن ها خود را سرزنش می کند و در آن لحظه با خود می گوید کاش به عقب برمی گشتم و این کار را انجام نمی دادم. انسان اگر در آن لحظه ماشین زمان داشت قطعا به عقب بازمی گشت و آن اشتباه را دیگر تکرار نمی کرد و کار درست را جایگزین کار اشتباه می کرد.
بزرگترین خاصیت ماشین زمان هم فکر می کنم برای همین گذشته باشد. زیرا آینده باید مخفی باشد تا شیرینی زندگی رو درک کنیم. با وجود ماشین زمان می شود جلوی خیلی از جنگ ها را گرفت، جلوی شیوع خیلی از بیماری ها را گرفت، می شود جلوی خیلی از اتفاقاتی که به انسان صدمات زیادی وارد کردند را گرفت و چه چیزی از این بهتر؟ حالا اگه با همین ماشین به آینده سفر کنی، جز شوک شدن و این که چطور به این موقعیت رسیدیم و چی شد که اینطوری شد چیز دیگه ای برامون در بر نخواهد داشت.
من خواستم از دیدگاهی متفاوت به قضیه ماشین زمان نگاه کنم و بگویم که شیوه درست تر استفاده از آن چیست. گرچه که می شود از آینده هم اطلاعاتی به دست آورد و زندگی حالامان را درست کرد ولی وقتی بتوان به گذشته سفر کرد و اشتباهات را تغییر داد دیگر نیازی نیست که به آینده سفر کنیم.