دلنوشته و متن ادبی تولدم مبارک
روز تولد هر کسی برای او روزی خاص و منحصر به فرد است. در روز تولدمان معمولا به یک سالی که گذشته فکر می کنیم و به اینکه چقدر روزها زود سپری شدند و بار دیگر تقویم به روز تولد ما رسید چقدر خوب است که برای روز تولدمان دلنوشته و یا یک متن ادبی برای تولد خودمان بنویسیم و احساسمان را در این روز زیبا بنویسیم تا به یادگار بماند. در ادامه چند دلنوشته و متن ادبی تولدم مبارک شامل دلنوشته تولدم مبارک متن تولد خودم جدید، دلنوشته تولدم مبارک شاد، متن زیبای تولدم مبارک طولانی زیبا و متن ادبی تولدم مبارک کوتاه تقدیم شما خواهد شد که امیدواریم از خواندن آن ها لذت ببرید.
از دلنوشته های تولدم مبارک می توانید به عنوان کپشن اینستاگرام برای تبریک تولد خودتان استفاده کنید. پیشنهاد می کنیم با خواندن متن های ادبی تولدم مبارک شروع به نوشتن یک دلنوشته تولدم مبارک کنید و احساستان را در روز تولدتان بنویسید. با توجه به احساسی که در روز تولدتان دارید دلنوشته های تولدم مبارک شما می تواند عاشقانه، غمگین، شاد، زمستانی، پاییزی، بهاری و … باشد.
دلنوشته تولدم مبارک کوتاه
متن ادبی تولدم مبارک کوتاه
زندگی لذت عجیبی است که خداوند
در چنین روزی به من بخشید
ـــــــــــــــــــــــــــ
متن ادبی برای تولد خودم جدید
در روز تولدم؛
برای خودم آرزو می کنم
که همیشه بهترینی که می توانم باشم
از حالا تا ابدتولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک کوتاه
بعضی آدم ها، خیلی زود متولد میشوند، بعضیها خیلی دیر و بعضیها، هیچوقت.
شاید اگر آن روز نبود، آن خیابان، آن کتابفروشی و آن اتفاق ساده، من هرگز متولد نمیشدم. روز تولد هر آدمی، روزی نیست که به دنیا میآید، بلکه روزیست که میفهمد از زندگیاش چه میخواهد و به دنبال چیست.
کیک تولدم اینجاست و من آماده ی فوت کردن شمع روی آن هستم و همچنین آماده ی آرزو کردن برای چیزهای فوق العاده هستم آرزویم یک سال خوب پیش رو است
من قصد دارم یک سال عالی و بی نظیر پر از ماجراهای جدید داشته باشم
تولدت مبارک من……
ای تو که همراه ترین بودی
در شادی هایم شادترین بودی
به وقت غم غمخوار ترین بودی
ای من چون همیشه کنارم باش
بمان برایم تا من هستم ای من
از گرمای تیر گرمتر محبتت ای من
از بلندی یلداها طولانی تر شود مهرت
تولدت مبارک من….
مدت هاست بدنبال خویشتن ام.
ازخودم میپرسم…
آفرینشم بهر چه بود؟!
از زاد روزم،تا روز رفتنم..
چه بودم ؟!!
چه هستم ؟!!
چه خواهم بود؟!!
در اندیشه ی پنهانم میرسم به این سخن.
یک دوروزیست زمان روییدنم.
از خاک امو به خاک برمیگردم.تولدم مبارک
زاد روز هستی هر کس شاید مهم ترین روز زندگی اش نباشد اما یقینا خاص ترینش خواهد بود…
معجزه ی روز خاص زندگی ات باشتولدم مبارک
جلوی آینه میایستم و شانههایم را عقب میدهم.
به خودم میگویم:«امروز تولدت است و تو خوش باش. امروز روز توست و تو آفریده خدایی.
هرکه یادش به تو نباشد، خدا که یادش هست. بخند!» میخندم اما خندهام ماسک بر درون غمگینم است.
تولدم مبارک
دلنوشته ادبی تولدم مبارک
یک سال دیگر، ۳۶۵ طلوع و غروب و هزاران خاطره ی تلخ و شیرین دیگر هم گذشت.
این روزها را مابین پستو های ذهنم مثل هرسال ثبت می کنم…
همه ی عاشقانه هایم را، همه ی دلبرانه های نابم را
همه ی یواشکی هایم را، همه ی خیال بافی های رنگارنگم را
همه ی دوست داشتن ها و دوست داشته شدن هایم را…
چشمانم را می بندم؛
آرزوی امسالم این است که هیچ گاه فراموش نکنم تجربیات خوب و بد این سالی که گذشت را…
پس فوت می کنم تا گرد و غبار فراموشی از دورشان برود…
تولدم تا یک سال دیگر که باز هم در کنار عزیزانم خاطره بسازم و ثبت کنم، مبارک!
متن ادبی تولدم مبارک جدید
روز تولدم
آغازی نو
رویایی در بند
اینجا پایان راه تمام امیدهای سالی است که گذشت..
و شروعی دیگر
و هی تکرار و تکرار و تکرار..
گذر از زمان از عالمی به عالم دیگر
از سازی به سازی، از رقصی به رقصی و
سرنوشتی معدوم شده..
گویی میانه ی راه چیزی گم شده و یا ناتمام..
حکایت از نیمه کاره های کودکی و جوانی!!
تکرار افکار هر ساله
و خوش باید بود دمی در میان ناخوشی که زندگانی این است…
تولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک فلسفی زیبا و خاص
این جسم, من نیستم من در این جسم اسیر نیستم, من حیات بی حد و مرز , من هرگز زاده نشده بودم و هرگز نمرده ام. آن دورها اقیانوس پهناور و آسمان با کهکشان های بیشمارش, همه تجلی هایی از بستر آگاهی اند. از زمان بی آغاز, من همیشه آزاد بودهام .
تولد و مرگ , فقط دریچه ای هستند که از میان آنها وارد و خارج میشویم . تولد و مرگ , فقط قایم موشک بازی اند . پس بر من لبخند بزن و دست مرا بفشار و دست تکان بده . باید که فردایی و حتی پیش از آن دوباره با یکدیگر دیدار کنیم . باید که همیشه در آن سرچشمه دوباره دیدار کنیم , همیشه بر مسیرهای بیشمار حیات دوباره دیدار کنیم . “نمیدانم ۱سال برعمرم اضافه شد یا یک سال ازعمرم کم شده است
تولدم مبارک !!!
به خودم قول دادم هیچوقت غصه ی گذشته رو نخورم،غصه ی اتفاق افتاده...بدترین روزی ک داشتم رو یادمه ،اما فقط یادمه…مثل اون روز درد نمیکشم،مثل اون روز اشک نمی ریزم….
یه شبایی تو زندگیم اومدن که فکر کردم این آدم مچاله شده ديگه تا صبح دووم نمیاره ولی صبح شد…..یه روزایی تو زندگیم اومدن ک فکر کردم عقربه ها دیگه قرار تکون نخورن ولی گذشت،رد شد تموم شد….اگه باور کنیم که هیچ چیزی توی زندگی دائمی نیست دیگه هیچ وقت غصه نمی خوریم….
چه اشک بریزی و خودت رو به در ودیوار بکوبی،چه بخندی و قدم بزنی دیگه نمیتونی زمان رو به عقب برگردونی همه چی میگذره…
پس غصه ی اتفاق افتاده رو هیچ وقت نخور…
دلنوشته تولدم مبارک عاشقانه
موهايت هنوز جادوگر روزهاي من است
من شب ها خواب تو را ميبينم
راستش هيچ وقت فراموش نشده اي
كليد مي اندازم در خانه را باز ميكنم
و فكر ميكنم تو نشسته اي ميانه ي تاريكي
تا تولدم را تبريك بگويي
مني كه از تمام روزهاي جهان تنها تولد تو يادم بود
راستش را بخواي به تو عادت كرده ام
و چيزي از من در من نيست
چشم هايت را بدون هيچ كم و كاستي ميپرستم
سجاده هميشه پهن اتاق سمت چشم توستيادت هست ان روز ميانه ي جاده ي كاشان
باران باريد
از ماشين پياده شدم
زير باران پر شدم از تو
و خواستم مال من باشي؟
يادت هست
درست سال پيش همين موقعه
يادش بخير جاري بودي در منحالا در را كه باز ميكنم
هيچكس من را شگفت زده نميكند
و من غمگين ميانه ي شادي عزيزان
دوري ات را تاب مي اورم
بيا مال من شو
بيا كادوي تولد امسال من خودت باش
خواهش ميكنم
سهم من از دنيا توست
بيا
برايم تو تولد بگير
كه من
هرجور که عاشقت شدم یادم نیست
من چیز دقیقی از خودم یادم نیست
تاریخ تولد تو را از حفظم
با اینکه خودم تولدم یادم نیست …كليد خانه ي كه تو در ان نباشي به هيچ دردي نميخورد
كاش امشب كادويم را خودت برايم بياوري
و خودت بيايي
بيا
دلنوشته عاشقانه تولدم مبارک جدید
تو فکر میکنی عاشق بودن را بلد نیستی چون نمی توانی برایم کادوهای گران بخری و در بهترین رستوران ها و کافه ها تولدم را جشن بگیری، دوستان جنس مخالفم را دعوت کنی و در مقابلشان ببوسی أم که نشانشان بدهی عاشقی تا به عاشق بودنت حسودی کنند و دلشان بسوزد…
نمیتوانی ماشین های مدل بالا بخری که تفریح هایمان را شیرین تر کنی ، نمیتوانی لباس های مارک بپوشی و عطرهایی بزنی که بویش تا مدت ها توی خیالم باشد و مدام تورا به یادم بیاورد ، نمیتوانی ساعت های گران بخری و لحظه های دوریمان را دقیق تر بشماری…نمیتوانی وعده ی لباس های خارجی و سفرهای عجیب غریب را به من بدهی!!…
براى همین همیشه میگویی عاشق های خوب میتوانند برای معشوقه هایشان کارهای بزرگی انجام دهند و سورپرایزهای عجیبی تدارک ببینند….!!
من اما فکر میکنم تو عاشق خوبی برای من هستی ، آنقدر خوب که بتوانم دوست داشتنت را فریاد بزنم و به بودنت افتخار کنم…. عاشق خوبی هستی چون میتوانی هربار که دیدی أم دست خالی نیایی ، شاخه گلی برایم بخری و خوراکی ها و کتاب های مورد علاقه أم را توی کیفت قایم کنی تا بگردم ، پیدایشان کنم و جیغ های بنفش بکشم،پا به پای شیطنت هایم بدوی و به نفس نفس بیوفتی اما گلایه نکنی.
تو عاشق خوبی برایم هستی چرا که می توانی خرابکاری هایم را با عشق ببینی ، در مقابل عصبانیتم لبخند بزنی و بگویی چقدر عاشق تر میشوی وقتی سرت داد میزنم و مرا بزور بخندانی، تو میتوانی مرا تحسین کنی، قربان صدقه أم بروی و جوری دوستم داشته باشی که دفترخاطراتم پر باشد از خاطرات خوبی که برایم ساختی ، آرزوهایی که از روی دلم برداشتی و برآورده شان کردی ،میتوانی برایم لباس های گلدار بخری و نگهشان داری وقتی عروست شدم بپوشم و کلی ذوق کنی ، میتوانی برایم کتاب بخوانی و یادداشت های عاشقانه بنویسی ، برایم بادکنک های رنگی بخری و آنطور که دوست دارم نگاهم کنی ، بی انتظار و صادقانه…
تو عاشق خوبی هستی چون آنقدر امنی که میتوانم وقت و بی وقت غصه هایم را به مهربانیت بسپارم و گاهی پیشت خوب نباشم ، لباس های نامرتب بپوشم ، آرایش نکنم ، از خستگی چشم هایم نترسم ،گریه کنم ، ادای بچه های لجباز را دربیاورم و وقتی از فکر های مسخره أم میگویم نگران از دست دادنت نباشم…
تو حتمأ عاشق خوبی هستیکه مرا
با تمام
نامهربانی هایم
واقعی دوست داری!!تولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک شاد
متن ادبی تولدم مبارک شاد
امروز روز تولدم است
و من هر روز بیش از پیش
به این راز پی میبرم
که خلق شده ام تا
زیباترین لحظه ها را برای خود
و جهان اطرافم رقم بزنم…تولدم مبارک
یکسال دیگر گذشت … روزها یکی پس از دیگری ، مرا ترک کردند و راهی دیار خاطره شدند .
اتفاقات خوب ، بد … دوستی ها ، دشمنی ها … خنده ها ، گریه ها … همه و همه سری زدند به من در این سال !
اما به هر حال این سال هم گذشت … شاید زیباتر از همیشه !
حالا که به عقب بر میگردم …حالا که به روزهای سپری شده می اندیشم ، احساس می کنم که همه چیز خوب بوده … حسرت چیزی را نمی خورم … از چیزی ناراحت نیستم … دوست ندارم به عقب برگردم که اشتباهی را جبران کنم … این دفتر را هم میبندم و به صندوقچه خاطره ها می سپارم .
دفتر جدیدی پیش رویم آرام آرام باز می شود …
می خواهم دفتر جدید را پر کنم از شکوفه های عشق و ترانه های مهر …
چه کسی می داند چند دفتر دیگر در انتظار اوست ؟!
تولدم_مبارک
دلنوشته تولدم مبارک شاد با متن ادبی بلند
خودم، سلام. خودم، تولدت مبارک. الان یک دغدغه اساسی وجود مرا فرا گرفته است. اینکه هدیه تولد برای خودم چی بخرم. یک هدیهای که واقعاً خودم را سورپرایز کند، به دلش بنشیند و مرا هزار تا بوس کند. تولدم مبارک جمله راحتی است اما تبریک تولد به خودم سختترین کارها است، چون نه میشود او را سورپرایز کنم و نه میشود موقع اهدای کادوی تولد پیشانی یا گونهاش را ببوسم.
اما اینها دلیل نمیشود که تولد خودم را تبریک نگویم، با خودم خلوت نکنم. یک آهنگ شاد تولدت مبارک برای خودم پخش میکنم و ریزه ریزه دور اتاق میچرخم! اما آن سورپرایز تولد چیز دیگری است.
روز تولد یعنی یک سال دیگر گذشت. من یک سال بزرگتر شدم. یـک سالی که نمیدانم در آن واقعاً توانستم «بزرگ» شوم یا نه؟ توانستم همانی باشم که دوست دارم باشم یا نه؟ شاید آنطور که می خواستم باشم نبودم ولی به چشم بر هم زدنی یک سال بزرگتر شدم.
شاید اگر یک دفعه صبح روز تولدم بیدار شوم و ببینم که قدرت این را پیدا کردهام که برای همیشه روی پای خودم بایستم و بتوانم در روز تولدم یکسال بزرگتر شدن و عاقلتر شدن را در وجودم احساس کنم، آن روز واقعاً سورپرایز شوم.
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
زندگی ذره كاهیست، كه كوهش كردیم
زندگی نام نکویی ست، كه خارش كردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به كسی
ورنه هر خارو خسی،
زندگی كرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا كوچه و پس كوچه
و اندازه یك عمر بیابان دارد…
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم؟!تولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک غمگین
دلنوشته غمگین تولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک غمگین
امشب شب تولدمه …
من موندم و لیستی از آرزوهایی که کی برآورده میشن؟!
نمیدونم!
یه سال به عدد سالای عمرم اضافه شد و یه شمع بیشتر باید فوت کنم اما با همین یه شمع دنیا روشن میشه؟!
بازم نمیدونم چقدر عوض شدم!
اینقد که دیگه آینه هم منو نمی شناسه شاید گم شدم جایی،میون راهی پیچی رو به اشتباه…
شاید دور شدم از اونی که باید میبودم
شاید هم نه مسیر همینه چون کمی به ظاهر طولانی شده گمونم اشتباهه
من اینا رو نمیدونم فقط خوب میدونم که گم شدم…
روز تولدم رسید
خوشحال یا ناراحت بودن من مشخص نیست
خودم هم نمیدانم چه حالی داشته باشم
خوشحال باشم که یکسال دیگر زندگی کردم و چیزای زیادیو دیدم یا ناراحت باشم که یکسال دیگر از عمرم کم شد
روز تولد عجیب ادم برای دیگران مهم میشود
حتی کسانی که هیچوقت خبری از حضورشون نبود
روز تولدت پیدایشان میشود
روز تولد میتونه قشنگ ترین روز زندگی ادما باشه اگه اونایی که دوسشون داره رو کنار خودش تو اون روز داشته باشه
عاقبت خواهی پذیرفت که نمی شود، که نباید، که دلیلی ندارد بشود !
خسته و بریده و نفس زنان، به دیوار غرورت تکیه خواهی زد، عرقِ خواستن های یک طرفه و دویدن های بی فایده را از روی پیشانیِ احساست، پاک خواهی کرد و از خودت خواهی پرسید: ” آخرش که چه ؟ ”
اینجا دقیقا همان نقطه ای ست که دست از تلاش های بیهوده و عشق ورزی های بی نتیجه می کشی،
و آدم ها؛ یک بار برای همیشه از چشمان غرورِ تو، می افتند …
جایی که زخم بی مهری های نقش بسته بر روی پیکره ی اعتمادت را خواهی بست، دست به زانوی باورت گرفته، استوار تر از همیشه ایستاده و هدفمند تر از همیشه به پیش خواهی رفت،
اما این بار در مسیری که منطقت؛ می گوید و
احساست؛ می پذیرد …
تولدم مبارک
دلنوشته انگیزشی برای تولد خودم
امروز تولد من است من فهمیدم دنیا سرزمین وسیعی است پراز مشکلات سخت و من هم موجودی هستم وسیع تر و سخت تر از دنیا
همان روز در گوش من خواندند تو آمدی که برگردی
همان روز به من گفتند
شعر صدا آب و هوا مادر و پدر و عشق مال تو است
همان روز فهمیدم که هیچ مجالی از لحظه خالی نیست و لحظه هم جای بی خیالی نیست
من فهمیدم تقدیرم نه گیاه است نه حیوان نه فرشته نه جماد و نه چیز دیگر
قدر من انسان بودن است و این قدر تا ابد فراموش نمی شود حتی اگر من فراموشش کنم
امروز هنگامه تولد من است
نه تولد من و یک نفر دیگر است
وشاید صدها نفر دیگربه رسم عادت
تولدم مبارک
دلنوشته روز تولدم مبارک انگیزشی
میتوان هر چیزی را تولد نامید
مثل تولد یک ستاره و شروع نور افشانی
مثل تولد یک شکوفه و دادن زیبایی به درخت
مثل تولد یک پروانه و پرواز بر گلها
مثل تولد یک صدا، صدایی که دوباره خدا را بخواند
مثل تولد یک امید در دل دنیایی از ناامیدی
مثل تولد یک فوق انسان
که برای خانودهاش مثل یک ستاره، یک شکوفه، یک پروانه، یک صدای خدایی
و مثل یک امید باشد
در روز تولدم عهد میبندم، بهترین خودم باشم…
حالم خوب است.
نفس میکشم ؛
هنوز به آخرین نفس هایم
نرسیدهام …
پس تا نفس هست ،
تا نفس دارم عشق میورزم.
نمایش زندگی هنوز
پایان نیافته است،
هنوز فرصت دارم
پس حالم خوب است،
پس ادامه میدهم…
جوانه ام
میرویم
شکوفا میشوم …
من حالم خوب است…
تولدم مبارک
دلنوشته و متن تولدم مبارک طولانی
دلنوشته تولدم مبارک زیبا و جدید ادبی
باز یک سال گذشت و دوباره به نقطه ی آغاز رسیدم !
خدایا دلم هوای دیروز رو کرده هوای روزهای کودکیم !
دلم میخواد مثل دیروز قاصدکی بردارم و آرزوهام رو به دستش بسپرم !
دلم میخواد دفتر مشقم رو باز کنم و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی رو
میخوام خط خطی کنم تمام اون روزایی که دل شکستم و دلمو شکستن !
365 روز گذشت روز هایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم ؛ و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست …. و فریاد زدم
خدایا از تو میخواهم که بهترینها را در این سال برایم رقم بزنی زیرا تو تنها گواه و شاهد اشکهای من هستی ” .
تولدم مبارک
ـــــــــــــــــــــــــــ
دلنوشته طولانی تولد خودم – دلنوشته تولدم مبارک
امروز یکی ازم پرسید چند سالته،نمیدونم واقعا نمیدونم چرا ناخودآگاه گفتم 18 ….
دو سال و هفت ماه و 21 روز عقب تر بودم
انگار یه وقفه ی طولانی داشتم انگار تو این دوسال اتفاق آن چندان مهیجی نیافتاده
شاید آنقدر دچار روزمرگی شدم که حساب روز و ماه های زندگیم هم از دستم رفته برخلاف گذشته حتی تولد هم آنچندان واسه ام مهم نبوده شاید پذیرفته ام که تولد هم یه روزه، مثل همه ی روزهای گذشته. یه روز از 365 روز سال، که وارد این دنیای عجیب شدی و یه عده با اومدنت خوشحال شدن ولی کم کم که روزهای های عمرت میگذره انگار شادیشون کم رنگ تر میشه و وجودت بیشتر نادیده گرفته میشه و تنها یک علت داره،عادت و روزمرگی در واقع روزمرگیه که عادت رو به وجود میاره و من حقیقتا بیزارم از این روزمرگی…
اگر این احساس گم شدن،این بی تفاوتی،این روزمرگی از خاصیت های بزرگ شدنه ترجیح میدم همون 18 ساله بمونم…
ـــــــــــــــــــــــــــ
دلنوشته تولد طولانی شاد برای خودم زیبا و متفاوت
میگن امروز تولدمه…
اما من هیچوقت دلم نمیخواد خودمو به اعداد و ارقام محدود کنم …
و به نظرم تاریخ تولد یک انسان صرفا روزی نیست که از شکم مادر متولد شده
به نظرم یه آدم توی عمرش بارها و بارها متولد میشه
مثلا هر بار که از ته دلش احساس خوشحالی میکنه …
هر بار که بعد از یک زمین خوردن اساسی پا میشه و ادامه میده…
اولین باری که عشق رو لمس می کنه…
اولین باری که احساس ناب دوست داشتن پاشو به زندگیش میزاره …
هر وقت از یک مسیر اشتباه برمیگرده
یا زمانی که با خاطرات تلخش خداحافظی
می کنه انگار تازه متولد شده …
لحظه ای که با محبتش باعث شادی دلی میشه …
یا جلوی شکستن قلبی و ریختن اشکی رو میگیره …
یا هر وقت کسی رو با تمام وجودش
می بخشه…
هر روزی که سعی می کنه خوب باشه و هر شبی که با احساس رضایت از خودش
می خوابه انگار تولد دوباره ست …
و من هر بار در زندگی هر کدوم از این حس ها رو تجربه کردم به خودم گفتم
تولدت مبارک رفیق …
متن ادبی و دلنوشته برای تولدم (مناسب متولدین بهار)
آسمان هم مانند من گاه میبارد و گاه آفتابی سوزان به ما میبخشد. گلها میخندند و امروز همه گلها به من سلام میکنند. منم آن متولد زیبای زیباترین فصل. که عشق را و شادی را و شکوفهباران را در فصل تولدم بلکه در زاده شدن خودم دیدم. این غرور نیست که من زیبایم چون بهترین آفرینندگان مرا آفریده است. با روحی آنچنان بزرگ که میتواند همه ارغوانهای زیبا، همه اقاقیاهای خوشبو، همه اطلسیهای دلربا و همه گل نازهای نازنین را در خودم جای دهم و این فقط از یک متولد بهار ساخته است.
وقتی من به دنیا آمدم، مثل بقیه شکوفهها بودم، سفید و صورتی و خندان. معلوم نبود که چه هستم و چه میشوم. تا اینکه سالها گذشت و هر بهار شکوفه وجود من شکل گرفت. امروز که عکسهای شکوفگی خودم را نگاه میکنم، گویا آن بهار آنقدر دور بوده که هرگز نبوده است.
روز تولد من همزمان است با روز تولد هفتاد هزار پروانه رنگی با خالهایی که جهان را زیباتر ساختند. روز تولد من مصادف بود با پیچیدن صدای آواز بلبلهای نغمهخوان و بازگشت شاد پرندههای مهاجر به خانهشان. تولد من که شد گویا خدا طبیعت را زیباتر میخواست و کسی چه میداند؟ شاید زاده شدن من آخرین برگ برنده خدا بود برای زیباتر ساختن زمین. پس من همواره زیبایی را به این دنیا اضافه خواهم کرد. همچون بقیه کسانی که همفصل با من به دنیا آمدند. قول میدهم بهترین نسخه از خودم و بهاریتر از هر بهار من باشم و بس.
تولدم مبارک
متن ادبی و دلنوشته تولدم مبارک (مناسب متولدین زمستان)
دلم هوای برف کرده است. هوای آن روزی که به دنیا آمدم. آن نقطه آغازین حیات که بر راه ورود من کریستالهای برف خودشان را به زمین میرساندند. اکنون در روز تولدم، دلم را روانه یک دشت بیانتها میسازم، میدوم و جای پایم بر برفهای سفید میماند. میدوم تا به روز تولدم برسم: یک روز زیبا و رویایی از فصلی سفید و پاک.
دوستی طعنهزنان گفت متولدان زمستان سردند و من آتشی از مهر را در دل خود روشن کردم. آنچنان که به همه برسد. با تولد من آتشی خلق شد تا سرمای زمستان را در خانهمان از بین ببرد.
غم اگر در دل من جوانه بزند و اگر مرا به جایی برساند که بیهودگی روزها را استمرار بخشم، روز تولدم از اعماق وجودم به من «مبارک باد» میگوید.
مادرم مرا در آغوش گرفت و پدرم چراغها را روشن کرد و شادی با صدای گریههای من در خانه طنینانداز شد. میلاد من سفره محبت را در خانه ما گستراند و تکرار تولدم همچون چراغی همیشه تابان است. روز تولدم همیشه قشنگ و خواستنی است حتی اگر آن بیرون چیزی هیجانانگیز نباشد.
در صبحگاه آن روز که من پا به این دنیا گذاشتم، در آن روز سرد از فصل برفریزان ابر میبارید و بر پشتبام خانه نرم نرم برف میبارید. و من امروز در سالگرد تولدم به خودم قول میدهم که حضور سبز من بر پس زمینه سفید طبیعت زیبایی بیافریند.تولدم مبارک
دلنوشته تولدم مبارک زیبا و جدید
یک سال دیگه گذشت…
یک سال دیگه گذشت و باید صفحهٔ سفید دیگهای که پیشِ روم گذاشتن رو پر کنم.
خدا کنه امسال رو سفید باشم و صفحهم رو کمغلط تحویل بدم.
یک سال بزرگتر شدم…
یک سالی که نمیدونم توش واقعاً تونستم “بزرگ” بشم یا نه؟
تونستم با مشکلات خودم کنار بیام؟
تونستم همونی باشم که میخواستم؟
تونستم بعضی از عیبهام رو برطرف کنم؟
تونستم کسی رو نرنجونم؟
تونستم دل کسی رو شاد کنم؟
نمیدونم…
باید فکر کنم…
شاید اونجوری که میخواستم باشم، نبودم
ولی یک سال بزرگتر شدم، اونم خیلی سریع!
همیشه روزِ تولد آدم قشنگه
و وقتی همهٔ اونهایی که دوستت دارن تولدت رو بهت تبریک میگن،
تازه میفهمی چقدر زیادن آدمهایی که دوستت دارن…
ـــــــــــــــــــــــــــ
دلنوشته تولدم مبارک رمانتیک
365 روز از من باز هم گذشت. روز هایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم..
روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و …
روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن..
روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخگردون افتادم؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم..
روزهایی که دوست داشتن را برای شریک رویاهام زمزمه کردم و عشق فریاد زدم؛ و روزهایی که پشت چشم نارک کردم و نفرت بالا اوردم!!
تولدم مبارک