شعر و متن زیبا درباره خوزستان و کارون (خاص، احساسی و غمگین)
خوزستان یکی از شهرهای مرزی ایران می باشد، مردم خوزستان در زمان جنگ تحمیلی سختی های فراوانی را کشیده اند تا توانستند این شهر را حفظ کنند. همانطور که می دانید در چند سال اخیر مردم شریف خوزستان در حال سپری کردن روزهای سخت و طاقت فرسا می باشند، خشکسالی و بی آبی در خوزستان هر سال بیشتر از گذشته می شود و امرار معاش و زندگی را برای مردم خوزستان دشوار کرده است. در این پست مجموعه شعر و متن زیبا درباره خوزستان و کارون به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.
متن های زیبا در مورد خوزستان و کارون
متن زیبا درباره خوزستان
خوزستان، عشق در خاکت جوانه زد، پرستو در تو لانه زد
در تو ای خوزستان…..
پیکار رستم ها در تو از سراسر ایران و گذشتند از هفت خوان ایثار…
از کجای خاکت بگویم! شهیدان گمنام را کجا جویم…
شلمچه
دو کوهه
خرمشهر
و یا آبادن
تمام خاکت بوی شهداست، اروند و کارونت فریاد لحظه هاست
راهیان نورت، تصویر اشک در چشمانشان، می شنوند فریاد عزیزانشان
بگذار از صفایت بگویم: تو میزبان عاشقان، مهرت به دل ها مهمان،
می بری غم را ز دل ها…
نخل هایت سبز و استوار، شیرینی خرمایت ماندگار، گرمای خورشیدت با صفاتر
تصویرت در اروند زیباتر، شب های کارونت و در خشندگی ماه چه زیبا نقش می زند نور را در امواجش…
من از سرزمینت فریاد می زنم، دوستت دارم…
یک متن زیبا و خاص در مورد خوزستان
در حیرتم!
این آهوی مشکبار، این نافه ختن، این چین پر چین پیشانی را به کجا می برد
و در زیر تل کدام مشاسه، کدام طوفان شن، کدام صحرا شهید جوان را می جوید
اینجا خاک بوی شهادت می دهد
کفش های غربت را بیرون کنید..!
شعر زیبا درباره خوزستان (اهواز)
ما در درون سینه غم بسیار دیده ایم
تن شد درخت درد، خشکی سرشار دیده ایم
از برگ و برَ نه چیده میوه خوشرنگ زندگی
سنگ بر درخت خشک به کرار دیده ایم
ما را به آب دیده بشویند بجای آب
رنج و غم زیاد، به خروار دیده ایم
از دیده خون بفشانیم، یا زدل
زردی و غم بدیده و رخسار دیده ایم
خورشید غم جامه بصد چاک می کند
اهواز شهر خاک، همه غمبار دیده ایم
آرام، دیده ام قلمت در غبار خاک
شعرت به لب زمزمه بسیار دیده ایم
متن خاص درباره ی خوزستان
ای سرگشته بیرق های تاتاری
ای تانک های چنگیز و ای اسب های وحشی صدام
ای زره پوش های آمریکایی، ای نخفته بوش پدر، ای نشکفته به اندیشه ی خنجر
ای ناسفته سنگ،
این منم خوزستان…
اندیمشکم و شوش
اهواز و دزفول
این منم….
فرزند نفت و دیار دانیالم
من از سربداری بیم ندارم
این منم شوشترم
مسجد سلیمان و یک خرمشهر و یک جهان….
متن خیلی کوتاه در مورد خوزستان
خوزستان درد می کشد در این جغرافیای خاک بر سری!!
متن بسیار زیبا در مورد خوزستان
یک ایران یک خوزستان
بهار را باور می کنم زمانی که تو شکفته ای
کدام خواب زیبای تو را، ای خوزستانم، دوباره دانیال نبی (ع) تعبیر کند؟
کدام شعر نو سروده را دوباره روایت کنم؟
از کجا بگویم؟ نقطه آغاز خود ماییم
نقطه آغاز تویی، ای سرزمین نام های آشنا، شاعران آشنا
ای سرزمین مردمانی با لهجه های آسمانی
ای اقلیم بی گزند من
دست دشمن از شرارت کوتاه باد
مهم نیست در جغرافیای این سرزمین نام تو در غرب است یا شرق از جنوب است یا از شمال، ولی تو به تنهایی یک ایران هستی…
یک فریاد، یک حماسه، ای خوزستان….!
متن درباره خوزستان زیبا و مردمانش
دشت های خوزستان پر از گل و گیاه
روز های زندگی رسید ز راه
مردمانش شاد و خندان مهربان
همه شان صادق به دور از هر گناه
متنی ناب در مورد خوزستان
خوزستان، ای شرح صد حماسه
از قامتت خون می چکد
در جسم تو نگنجد روحی فراتر از زمان
در روح تو نگنجد شرح هر واژه، هر بیان
لحن بهشتی تو برای من حجت است
ای شهید خوزستان از قامتت خون می چکد
چون می توان پندار کرد
هان که تو خود واقعیتی در یاد ما نه خاطره چون ملتقای حقیقتی
ای کشور جان و جهان….
ای خوزستان…..
ای خوزستان…..
یک شعر خاص و زیبا در مورد خوزستان
بنازم من به خوزستان … به اقوام ِ بـرومنـدش
به ايل بختياري و عرب هاي هنرمنـدش …به دزفولي خوش لهجه .. به آباداني خونگرم
به اهوازي پرشور و نجيب و بي همانندش …بنازم من به خوزستان، به نيزار شـکـرخيـزش
به نخلستان زيبا و به کارون شـکوهـمنـدشخوشا برحال آنان که ز نسل پاک کارونند
و خوش برحال آن کس که نمک گير است و پابـنـدشبنازم من به خوزستان، به گرماي دل انگيـزش
به آفتاب پر از عشق و به شرجي خوشايـندش …دم فـرزنـد خوزستان چو گرماي هوايـش گرم …
هميشه در امان باشد .. نگهدارد خداونـدش …
متن قشنگ و خاص در مورد خوزستان
جاودانگی هایت را ولی من پاس می دارم
ای سرزمین آدم!
ای سرزمین خون و حجله های بی نشان
ای سرزمین مادران داغ دیده و شهیدان گمنام
ای خوزستان….
تو دروازه ورود به دنیا های فراتر از تصوری
در تو تطهیر می شویم…
در نام تو ویرانی های روحمان را آباد می کنیم
ای سرزمین بیرق های خونین و یادهای دور و شیرین
ای خوزستان…
نامت را آویزه گوش تاریخ می کنم تا فراموش نکند ایران جاودان است و خوزستان ماندگار
یک ایران است و یک دیار پر افتخار
یک خوزستان….
شعر غمگین و احساسی در مورد کارون و خوزستان
شهر خفته در خاک من اهواز
شهر خاکستری من، رنگ غم دیگه گرفته
پر شد از حسرت و خواهش، نفسش دیگه گرفته
نه صدای رود و آبی، نه صدای باد و بارون
کوچه ها خاکی و سردن، مردم از غصه فراون
نه قناری نغمه خونه، نه گلی دیگه می خنده
رود پر آب قدیمی، بی صدا ، یه کوه درده
شهر من،دیگه قشنگ نیست، یادگار جنگ و درده
دیگه جای زندگی نیست، سر به سر یه کوه گرده
رود کارونی که روزی، همه جا ورد زبون بود
از ابهت و خروشش، یه مثل تو این زمون بود
می نویسم از سکوتش، از یه بغض که تو گلوشه
از نگاه پر ز آهش، عاقبت چی روبروشه
متنی راجع به خوزستان جاودان
جاودان در تاریخ مختصات قلب من تو را در هر جایی می داند
تو در هر نقطه ای از جغرافیای روح من چنان حک شده ای که هرگز فراموشی نگیرد
ای جاودان به نام و سرشت ماندگار تو
خوزستان من…
متن غمگین در مورد خوزستان
حال من حال هوای داغ خوزستان شده
تشنه ام چون کودکی بی آب در رویای تو
متن احساسی در مورد خوزستان
قیام غبار
نگاه کنید…!
خوش خوردگان بیخبر
چه می دانند
بر خوزای خسته ی من
چه رفته، چه می رود…!
من که زادهی ظلمت غبارم می دانم
در آن گورستان بزرگ چه می گذرد.
زودا… شهیدان شهر
از طغیان تشنه ی خون برخواهند خاست
تا کارون را یاد بیاورند
که اهواز ما را
چرا بی کفن کشته اند…!
یک متن راجع به خوزستان
به عقب برگرد خلیج فارس
به کارون
به قطره قطره زردکوه ام
اشک هایم جا مانده است
متن غمگین در مورد کارون_ خوزستان
کارون را ببینید
چگونه موج های این رود در حال شکستن در ما است
چگونه این رود دارد می خروشد اما در ما
کارون دارد گریه می کند اما در ما
یک متن زیبا در مورد کارون_ خوزستان
کارون؛ خون بهای خوزای من
بعد از جنگ
هر کجای جهان اگر دیدی دریا هست اما آب نیست،
همان جا زاد رود تشنه من است…
شعر زیبا و خاص در مورد کارون خوزستان
باران گرفته در هوای رود کارون
بر غربت بی انتهای رود کارون
شرجی ترین بغض خدا این جا شکسته ست
ردِّ تو دارد ردّ پای رود کارون
اینجا تمام لهجه ها رنگ تو دارند
حتی صدای بی صدای رود کارون
پُر کرده خرمای دهان تو عطش را
وقتی نشستی هر کجای رود کارون
گفتم سفر! شاید خیال تو بمیرد
پیچیده ای در انحنای رود کارون
در هر مجاز و استعاره فاش هستی
ای عشق! ای فرمانروای رود کارون!
دلتنگ دریای تو ام… آغوش بگشا
ای قصّه گوی ماجرای رود کارون
متن زیبا و غمگین در مورد کارون
ای کارون رنجیده
خروشان بودی، میخروشیدی، تو را چه شد که خموشیدی؟
دل گرفته از کدامین مرکبی؟ یا از کدامین به ساحل نشسته ای
کاین چنین زانوی غم بغل گرفته ای
ای کارون من که تو را مغموم کرد
زبانت دوخت و آبت مسموم کرد؟
ای کارون من، بخروش و فریاد برآور
که عادت تو سکون و سکوت نیست
تو بگو از عظمتت
چرا دیگر کسی مبهوتت نیست؟