متن و شعر زیبا در وصف سردار قاسم سلیمانی (کوتاه، طولانی، دلنوشته)
همراه شما هستیم با متن ها و اشعاری در رثای شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و چند شعر زیبا در وصف سردار قاسم سلیمانی که در طی این مدت سروده شده است. مجموعه ای از زیباترین متن ها و شعرها درباره سردار سلیمانی شامل متن کوتاه در مورد سردار سلیمانی، متن طولانی درباره حاج قاسم، شعر کوتاه در وصف سردار دل ها، اشعار طولانی در وصف سردار سلیمانی، شعر کودکانه، دلنوشته و دکلمه در باره سردار حاج قاسم سلیمانی را برای شما در این مطلب قرار خواهیم داد.
متن و شعر درباره سردار سلیمانی
- متن و شعر کوتاه و زیبا در وصف حاج قاسم سلیمانی
- اشعار طولانی درباره سردار سلیمانی
- شعر حماسی احمد بابایی درباره شهید قاسم سلیمانی
- شعر حماسی درمورد حاج قاسم سلیمانی
- شعر زیبا درباره سردار سلیمانی
- اشعار زیبا در رثای سردار سلیمانی بزرگ
- شعری زیبا در وصف سردار قاسم سلیمانی از شاعر هندی
- شعری سوزناک در رثای شهادت سردار سلیمانی
- شعر علیرضا قزوه در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی
- شعر درباره حاج قاسم سلیمانی
- شعر انتقامی سخت در راه است … خیبر مانده است
- شعر در وصف خصوصیات سردار سلیمانی و شهادت ایشان
- شعر درباره انتقام از خون سردار قاسم سلیمانی
- شعر در مورد حاج قاسم سلیمانی برای کودکان
- دلنوشته برای سردار قاسم سلیمانی
- متن دکلمه درباره شهید سلیمانی
متن و شعر کوتاه و زیبا در وصف حاج قاسم سلیمانی
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
تو رسیدی به آرزوی خودت
چه کند این جهان تباهی را؟
بشكست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سرِ خُمِّ می سلامت، شكند اگر سبويی
اگر روزی شهید نمی شدی
فلسفه شهادت در باورم نمی گنجید …شهادتت مبارک
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد
خط خون نقطه ی پایان سلیمانی نیست
بهراسید که این اول بسم اللّه است
از شهادت خبرت بود و نگفتی هرگز
پیش چشم همگان دست تو آخر رو شد
او جان داد
تا مسیر درست باقی بماند.
او جانش را فدای ایران کرد
تا ایران و ایرانی
همیشه سربلند باشد.
تو رفتهای اما در خون تو پیوندهاست
تو قطره قطره اقیانوس خواهی شد
و ما قطره قطره رود
درست است که تو فرمانده قدس بودی، ولی بی گمان ای سردار دل ها تو فرمانده قلب های همه ما ایرانی ها هستی و تمامی قلب های ما را به خود تسخیر نموده ای. کم هستند افراد محبوب و دوست داشتنی که بتوانند این گونه محبوب آحاد یک ملت شده و همه افراد را با تمامی عقاید و اندیشه های متفاوت به سمت و سوی خود کشانند.
سلیمانی فقط یک فرد نیست
یک تفکر است
یک اعتقاد است
درختی است که
از لحظه ای که خون سردار سلیمانی آن را آبیاری کرد
در حال رشد و ریشه دواندن در جهان است
حاج قاسم سلیمانی عزیز ما تا ابد قدردان صداقت و امنیتی هستیم که تو سال ها خارج از مرزهای این کشور آن را برای فرزندان این کشور برقرار ساخته ای.
ما فرزندان ایران، تا ابد داغ تو را بر دل داریم و در راه تو ثابت قدم خواهیم ماند
ای سرباز وطن، ما نیز سرباز سیدعلی خواهیم ماند تا جایی که نفسی در سینه داریم
انگشترت هنوز در دستت بود، زمانی که دشمن تو را به شهادت رساند. این انگشتر یادبودی از تو خواهد بود. از دلیری هایت، از شجاعت هایت، از ترس هایی که در دل دشمن نهادی. شهادت مبارک سردار بزرگ انقلاب.
کوچه هایمان را به نامشان کردیم، که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم
بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است، که با آرامش به خانه می رسیم.
شهادت سردار دل ها تسلیت باد
عزتت، شرفت، شجاعتت بر تمامی نقشه های دشمنان چیره می شود. آنها تو را کشتند، اما نتوانستند به زانو درآورد. چقدر این قصه آشناست. قصه ی کربلا …!
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
غزل می خواند و شاعروار می رفت
به سوی عشق زائروار می رفت
به دنبال نشانی از شهادت
حبیب بن مظاهروار می رفت
تا بود تمام زخمها مرهم داشت
انگار وطن دوباره یک رستم داشت
پایان تمام افتخارات، اسمش
او واژهای از جنس شهادت کم داشت
با گریه بگفتند که سردار نیامد
صد ناله و حسرت که سپهدار نیامد
دنیا شده سرتاسرش آغشته به این که:
«ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد»
از داغ تو سنگ آب شد سردار دل ها
ایران همه بی تاب شد سردار دل ها
حامی زینب بودی آخر از دعایش
جسم تو چون ارباب شد سردار دل ها
زخمیم که التیام خواهیم گرفت
موجیم که انسجام خواهیم گرفت
سردار به قطره قطره خونت سوگند
روزی سخت انتقام خواهیم گرفت
یک جمعه تلخ را ورق میزد باد
ای داد از این جنون و این استبداد
سردار وطن به دست گرگی وحشی
غلتیده به خون در آتش و بی فریاد
کشتند تو را و سخت پرپر گشتی
در آتش و خون خود معطر گشتی
گفتند که بشکنیم و نابود کنیم
ای شیشۀ عطر، منتشرتر گشتی
خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق
باز فرماندۀ قدس است سلیمانی ما
ار قلب شکست، با ظفر میآییم
آتش بزنید؛ شعلهور میآییم
در قامت قاسمِ سلیمانیها
ما را بکشید! زندهتر میآییم!
تصمیم گرفته نذر سردار شود
این جان و دلم، فدایت هر بار شود
هر چند که خونتان زمین ریخته شد
خونخواه تو، عالمی عزادار شود
یک گوشۀ گرم و حال آسودۀ ما
یک گوشۀ سرد و سرو افتاده ز پا
این رسم ادب نبود، سردار، ببخش
شرمنده اگر که خواب بودیم و تو را…
یک تکه جواهرید، نورید شما
اسطوره غیرت و غرورید شما
رفتید اگر چه زود برمی گردید
زیرا که ذخیره ظهورید شما
کشتید اگرچه شیرِ کرمانی را
سردارِ بزرگ ما سلیمانی را
آمادۀ انتقام خونین باشید
باید بچشید، زهر ایرانی را
اسطورۀ بیبدیل غیرت بودی
خون در رگ ایثار و شهامت بودی
تاریخ، گواه جانفشانیهایت
سلمان معاصر! یل امت بودی
یک شال عزا به هر مسلمان بدهید
بوی خوش او را به گلستان بدهید
بابای تمامی یتیمان بود او
انگشتریاش را به یتیمان بدهید
درمجلس رهروان چو مهمانی شد
سرتاسر دشتها چراغانی شد
در حلقۀ بیسران ابومهدی هم
اندر پی سردار سلیمانی شد
س: سلمان و راه دیگر عشقی، سلیمانی!
ل: لقمان و گاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یعقوب و سرباز عزیز یوسف زهرا
م: مقداد شاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ا: انسان، فرشته، بهتر از هردو مسلمانی
ن: نام و نگاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یکلحظه از چشم تو را باید کنم تصویرعمار ماه دیگر عشقی، سلیمانی!
شعر زیبای کوتاه در مورد حاج قاسم سلیمانی
افسوس که سردار سلیمانی رفت
سردار سپاه قدس ایرانی رفت
دشمن به خیال خویش آسوده شده
غافل که به جنگ صد سلیمانی رفت
تبر هرقدر بر جان درختان میزنند، این باغ
دوباره میشود سرسبز از سرو سرافرازیسر از پا گر چه نشناسند در این راه سربازان
ولی سردار! مثل تو، ندیدم هیچ سربازی
حاج غلامرضا سازگار در رثای شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی ایم دوبیتی زیر را سروده اند.
ننگتان یک پیام قرآنی است
شاهدم سید خراسانی استمورها ادخلوا مساکنکم
کشور ما پر از سلیمانی است
مداح و شاعر اهل علیهمالسلام بیت حاج سعید حدادیان، نیز اشعار زیبایی در سوگ شهادت سردار دلها سردار سلیمانی کبیر منتشر کردند و تقدیم به روح بلند آن شهید کرد.
متن شعر زیبا درباره سردار قاسم سلیمانی از حاج سعید حدادیان به شرح زیر می باشد:
ما از تبار آب و آفتابیم
امواج اقیانوس انقلابیم
خورشید را همواره در رکابیم
دلدادگان عترت وکتابیم
نهر زمین و نور آسمانیم
چشم انتظارصاحب الزمانیم(عج)
تو وعده دیرینه خدایی
اوج بشارت های انبیایی
مولای عزت بخش اولیایی
فرزند مکه، زاده منایی
یابن الحسن(عج) تعجیل کن، خدا را
دریاب اینک مکه و منا را
وقتی منا ازفتنه کربلاشد
آل ابیسفیان چو مبتلا شد
رسوایی حکام برملاشد
وقت ظهور قدرت ولا شد
لات و هبل را پیر ما تبر زد
لرزید دشمن تا علی تشر زد
شام و یمن، لبنان، عراق و ایران
باشد همیشه بیشه زار شیران
مردان، زنان و کودکان و پیران
شوریدگان، دلدادگان، دلیران
ازنهضت موعودشان نشانند
آیات سرخ آخرالزمانند
ما روشنیم از مهر و ماه زینب (س)
از پرتو نور نگاه زینب (س)
سردارهای ما سپاه زینب (س)
عالم فدای بارگاه زینب (س)
با قدرت ما خصم آشنا نیست
«قاسم سلیمانی» یکی دوتا نیست
عاشق، هراسی ازخطر ندارد
تهدید بر جانش اثر ندارد
سودا به سر، جز ترک سر ندارد
دست از امام خویش برندارد
دست بریده، بازوان بسته
درکربلا و کوفه بت شکسته
معیار در عشق خدا حسین (ع) است
عشق خدا و عشق ما حسین (ع) است
فرمانروای قلبها حسین (ع) است
بمب اتم، فریاد یا حسین (ع) است
اصل غنیسازی ما همین است
رزمایش ما روز اربعین است
هرکس که در فرمان رهبری نیست
هرگز حسینی نیست، حیدری نیست
این سرزمین ملک ستمگری نیست
جای ابوموسای اشعری نیست
نیرنگ دشمن گر هزار رنگ است
یارخراسانی ما زرنگ است
هان ای شیوخ شبزده، کجایید؟
بازیچه های شعبده، کجایید؟
پوسیده های بتکده، کجایید؟
زینب(س) به کوفه آمده، کجایید؟
باید عزا باید عزا بگیرید
باید همه در ننگ خود بمیرید
وقتی که گردد محمل اسارت
یک منبر پرنور، با جسارت
دارد به مرگ ظالمان اشارت
پیروزی حق را دهد بشارت
باید ببینیم از سربریده
کوفه کدامین آیه را شنیده
اشعار طولانی درباره سردار سلیمانی
اشعار زیبا و حماسی در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی بسیار است که ما سعی میکنیم تمام شعرهایی که در باره سردار قاسم سلیمانی سروده شده است را برای شما در این مطلب گردآوری کنیم.
شعر در مورد سردار سلیمانی ارامش قبل از طوفان
آرامش در چشمانت، آرامش قبل از طوفان
با هر قدمت می پیچید، فریاد یلی در میدان
عاشق که شدی بی باکی، عشاق علی بی ترسند
از خاطره ات لرزانند، از اسم تو هم می ترسند
عهد اگه عهده، عهده یه مرده، مرد اگر مرده، اهل نبرده
عشقه و هر کس رفته ازین راه، جز با شهادت بر نمی گرده
شب ها ابر بارونی، روزا مرد میدونی
دیدار نزدیکه می دونی
از که شنیدی سرّ خدا را
از که گرفتی جامِ بقا را
غرق به خون شد تا که تن تو
شد علم ما پیراهن تو
عاشق که شدی بی باکی، عُشّاق علی بی ترسند
از خاطره ات لرزانند، از اسم تو هم می ترسند
این راه راهه امیده، نوبت به ما رسیده
گفتی وقت طلوع خورشیده
مرد قیامی مثل امامِت، اسم امامِت تکیه کلامت
وارث راه روحِ خدایی، رسمِ پدر شد ، رسم و مَرامِت
عاشق که شدی بی باکی، عُشّاق علی بی ترسند
از خاطره ات لرزانند، از اسم تو هم می ترسند
آتش شدید ای بزدلان اما
آتش کجا و سینهی دریا؟!
کشتید اما خویش را کشتید
حق زنده تر شد در دل دنیا!
سردارها از پا نمیافتند
جاریست راه و رسمشان آری
این ماجرا پایان آنها نیست
شد خونشان آغاز بیداری
خون سلیمانی ما
در رگ رگ عالم دوید
سردار عاشق رفت و شد
مهمان یاران شهید
ای خصم شیطانی بدان
روزت دگر تاریک شد
ای کور فکر شب صفت
پایان تو نزدیک شد
دل هایمان لرزید، پاها نه
از حکمت این قصه آگاهیم
آمادهی سیلی ما باشید
محکمتر از دیروز در راهیم
ما شعله شعله خشم میجوشیم
تا پیکر شب را بسوزانیم
سربازهای نائب عشقیم
لبتر کند حاضر به میدانیم
بر پیکر شب می زنیم
تیغ از یمین و از یسار
مرگت رسیده بیگمان
ای تیره بخت، حیله کار
قدس است پایان مسیر ما
آخر میآید حضرت دلدار
بشنو جهان پیغام این خون را
سرهایمان باشد فدای یار
سیدصادق آتشی
در ابتدا می پردازیم به شعرخوانی حماسی احمد بابایی در شامگاه جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ که در یک شب شعر و رجز ضدآمریکایی در فلسطین برگذار شد. مراسم با حضور حماسی مردم و خانواده شهدا و اشک و فریاد انتقام همراه بود و اما شورانگیزترین بخش برنامه دیشب شعرخوانی حماسی احمد بابایی بود که با شروع شعر خوانی در رثای شهادت حاج قاسم سلیمانی به ناگاه حاضرین فریاد انتقام سر میدادند و اشک میریختند.
پیشنهاد می کنیم ببینید: عکس پروفایل قاسم سلیمانی
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی میکند
مرزها سهم زمین اند و تو اهل آسمان
آسمان شام یا ایران چه فرقی میکند
قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی می کند
مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی میکند
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد ولی
لحظۀ آغاز با پایان چه فرقی میکند
شعر حماسی احمد بابایی درباره شهید قاسم سلیمانی
در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست
شعلهور شد در و دیوار حرم، سینه شکست
خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است
بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است
اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است
دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است
خون ما وجه سلوک است که سالک باقیست
کشته شد مالک اگر، غیرت مالک باقیست
شعلهور بود و به ققنوس، توسل میکرد
تشنه لب بود و لب آب تحمل میکرد
وسط معرکه غوغاست، جنون میرقصد
مالک انگار که در برکه خون میرقصد
شعلهور بود درِ خانه، لگد بر در خورد
داغ، مسمار شد و بر جگر حیدر خورد
شعلهور بود خبر، دل به صدا آمده است
خبر ار مصحف امّ الشهدا آمده است
سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونینتر
این چه زخمی ست که باشد ز عسل شیرینتر
وسط معرکه غوغاست… شکسته بالش
آمده مادر سادات به استقبالش
جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا
چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا
چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند
قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند
قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون
صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون
عاقبت مسح جنون، خون به پر و بال کشید
روضه قاسم ما نیز به گودال کشید
بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم
چند سالی ست که ما منتظر این خبریم
کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست
مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست
کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
کدخدا را برسانید که حق تابنده ست
مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست
زخم شمشیر اگر خورد به شیران… باشد
حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد
چلهای هست که سردار… نه بی سر شدهاند
همه مردم ما مالک اشتر شدهاند
دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است
باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است
مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است
خوش به حالش که علی از دل او خرسند است
نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند
روضه خوانها خبر از سم ستوران دادند
یا علی، اهل حرم دست به دامان تو اند
مالک و قاسم هر عهد، شهیدان تو اند
قنفذ از یک طرف و حرمله از سوی دگر
بازهم در وسط معرکه، آهوی دگر
خبر تازه، سر قافله آوار شده
فاطمه پشت در خانه، گرفتار شده
اشک آغاز جنون است! تماشا سخت است
دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است
سر صبحی دم از آن زلف پریشان زدهایم
اول روضه گریزی به شهیدان زدهایم
مرگ بر بی کسی و واهمه! بر عشق درود
تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود
تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم
نگران بود حرامی نرود سوی حرم
وای اگر آبروی قوم غدیری میرفت
وای اگر دختر ارباب اسیری میرفت
روضه خوان گفت شبی خیمه به غارت رفته است
روضه خوان گفت که زینب به اسارت رفته است
خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون
کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون
در عطش چاره همین بود که دریا باشیم
ارباً اربا شده اکبر لیلا باشیم
سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود
تیغ خیبر شکنی، ارث سلیمانی بود
سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست
ابرها مرز ندارند سفر خانه ماست
غرش ماست که از شط مصاف آمده است
صاعقه دور سر ما به طواف آمده است
کدخدا را برسان! جلوه به زخم آکنده ست
خون ما بتشکنان، گور بتان را کنده است
زخم و خون آرزوی ماست، بگو با صهیون
زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون
صبح صادق زده و ضربت آخر مانده ست
راه باز است اگر سیدعلی فرمانده ست
اشک من حسرت محض است پر از فریادم
کشته شد یار ولی یاد بتول افتادم
گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد
مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد
خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند
فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند
کدخدایان نجس سرّ مگو را کشتند
یک نفر یار علی بود که او را کشتند
شعله بر بال و پر روح الامین افتاده
سوره کوثر قرآن به زمین افتاده
آن طرف نعره یک بی سروپا میشنوم
این طرف از پس در فضه بیا میشنوم
شعلهور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت
روضه خوان گفت که موی سر زهرا هم سوخت
همچنین بخوانید: انشا درباره سردار سلیمانی
در این مراسم همچنین شاعر خوب کشورمان جناب آقای فرهاد موحدی نیز روی صحنه آمد و شعر خود را در وصف سردار بزرگ اسلام سردار حاج قاسم سلیمانی سرود. با هم این شعر زیبا را نیز می خوانیم:
نست بر روی دلم داغی از این سنگینتر
کرده پیشانی ما را غم تو پرچینتر
مالک اشتر ما بودی و رفتی سردار
در غمت هست ز ما سیدعلی غمگینتر
ای به قربان تو و صاحب نامت، قاسم
بودهای مرگ برایت ز عسل شیرینتر
خون تو برده سرم را به خدا بالاتر
میکشد دشمن ما را به خدا پایینتر
قاتلت موش کثیفی است که میمیرد زود
میکند مردم ما غم تو را شاهینتر…
شعر حماسی درمورد حاج قاسم سلیمانی
- شاعر: سیدهزهرا شرعیزاده
از این خون پاکیزه بوی ظفر میرسد
خبر میدهد عمر حیفا به سر میرسد
تویی آیۀ «مااسْتطعْتم…» عدو در هراس
خبر از تو به گرگ اشغالگر میرسد
سر از پا ندانستی ای شیر شام و حلب!
اگر میوۀ امنیت، چون شکر میرسد
نه تسلیم گشتی، نه سازش برازندهمان
گل صلح تنها به خوناب سر میرسد
تنت ارباً اربا شده عین اربابت امّا
نگین سلیمانیات بی خطر میرسد
تو را جز شهادت نشاید، که میراث خون
پس از کربلا، از پدر به پسر میرسد
شهادت رهاورد آزادی از مردگیست
درخت شهادت برای تبر میرسد
همچنین بخوانید: عکس نوشته سردار شهادتت مبارک
شعر زیبا درباره سردار سلیمانی
این هم یک شعر حماسی بسیار زیبا و پر شور از شاعر خوبمان خانم فاطمه رحمانی باهم این شعر زیبا در وصف سردار قاسم سلیمانی را می خوانیم
«هان، میشناسیدش؟ زیاران خراسانی ست
از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانی ست»
مردان حق همپای او در جبهه ها ماندند
بدخواه او، تسلیم خواهش های شیطانی ست
در وقت میدان، او: اشداء علی الکفار
با دوستان، تفسیری از آیات رحمانی ست
شرح نگاهش با یلان کارزار قدس
توصیف او سنگینی اشعار خاقانی ست
در صبح رجعت خوب می دانم که او هم هست
در لشکری که جمع ایرانی و افغانی ست
در وصف او حتی قلم هم از نفس افتاد
راحت بگویم؛ آنچه می دانم و می دانی ست
شعر سوزناک در رثای شهادت حاج قاسم سلیمانی که توسط خانم زهرا آراسته نیا سروده شده است:
شده عطر شهادت باز احساس
شهادت میکشه ما رو به پرواز
شهادت انتهای راه هم نیست
مسیر مرگ ظلمت میشه آغاز
نگاهش قاسم حق و بدی بود
سلیمانی که قالیچه ش دل ماست
در اوج سادگی ها مقتدر بود
همونجوری که توو قاموس دریاست
برام آسودگی معنی نداره
من و دل هم قسم تا نور هستیم
تو عالم هرچی تاریک و سیاهه
برای محوشون مامور هستیم
پر از اشکه پر از خونه دلامون
ولی آتیشه تو فریادهامون
نگامون موشکه تو قلب دشمن
همیشه منتقم بوده خدامون
برای انتقام خون عاشق
همه خوبای عالم پا به کارن
تمومه قصه سازش که دیگه
تموم کوچه هامون مرد دارن
تموم دشمنا اینو بدونن
که ققنوسی توی آتیش رفته
بمیرید از هجوم ترسهاتون
شجاعت توو رگامون پیش رفته
مسیر حق از اول پر خطر بود
گذشتن از سر اینجا رسم بوده
اگه ترسوی خائن هست اما
دل ما شعر بیداری سروده…
اشعار زیبا در رثای سردار سلیمانی بزرگ
در ادامه شعری زیبا از جناب آقای افشین علا که درباره حاج قاسم سلیمانی قبل از به شهادت رسیدن این سردار بزرگ اسلام سرودند را می خوانیم. علا این شعر را در سال 1394 در وصف رشادت های سردار سلیمانی سروده و تقدیم ایشان نموده است. با هم این شعر زیبا را می خوانیم:
ای قاسم ای غلام حرم/ نامت عجین به نام حرم
بر تو زکربلا و نجف/ هر دم رسد سلام حرم
برخاستی به رغم خطر/ از جا به احترام حرم
نیشی شدی به جان عدو/ شهدی شدی به کام حرم
عطر خوش شهامت تو/ پیچیده درمشام حرم
در اهتزازی از همه سو/ چون پرچمی به بام حرم
تو مثل حس امنیتی/ آکنده درتمام حرم
بستی کمربه یاری دین/ ای سرو خوشخرام حرم
چون شیرشرزه ای که جهد/ یکباره ازکنام حرم
رفتی فروبه چشم عدو /چون خنجر از نیام حرم
نامت زبانزد همگان/ در صحن و در مقام حرم
داعش چو خواست ابرهه سان/ خیزد به انهدام حرم
خشم خداشدی چو شرر/ بر جان خصم خام حرم
برگ جویده ماند بجا/ از او به زیرگام حرم
کاش آن زمان که بانگ عطش/ میآمد از خیام حرم
بودی تو با سپاه یلان/ در خدمت امام حرم
آن مشک میسپرد به تو/ سقای تشنه کام حرم
میدادی از شهامت خود/ آرامشی به شام حرم
مانند این زمان که شدی/ اسباب التیام حرم
خواهم که شادزی زخدا/ همواره در زمام حرم
هم مقتدات خامنهای/ در ظل مستدام حرم
پاینده سیستانی و هم/ مجموعه عظام حرم
تا بیرق ظهور شود/ خود ضامن دوام حرم…
همچنین بخوانید: نامه ای به سردار سلیمانی
شعری زیبا در وصف سردار قاسم سلیمانی از شاعر هندی
شاعر هندوستانی جناب آقای علی اصغر الحیدری پس از شنیدن خبر شهادت سردار رشید اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی شعری را به سردار دلها تقدیم کرد که با هم می خوانیم:
شیر بیشهها بودی حضرت سلیمانی
رحمت خدا بودی حضرت سلیمانی
در مجاهدت ماندی پایدار و پابرجا
تو امید ما بودی حضرت سلیمانی
این بهشت دل گشته موج موج طوفانی
معدن دعا بودی حضرت سلیمانی
ای شهید پاینده مثل مهر تابنده
از جهان رها بودی حضرت سلیمانی
دل به یاد تو گریان دیدهام پر از باران
این سحر کجا بودی حضرت سلیمانی
مثل مالک اشتر یاور علی گشتی
پشت مرتضی بودی حضرت سلیمانی
در تاسی از قاسم پاره پاره تن گشتی
قاسم وفا بودی حضرت سلیمانی
جان جان جان بودی در کجا نهان بودی
جان کربلا بودی حضرت سلیمانی
شعری سوزناک در رثای شهادت سردار سلیمانی
سید وحید حقانیان یکی از دوستان و نزدیکان سردار سلیمانی نیز شعری در وصف شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی سروده است که باهم میخوانیم.
ای عراق! از تو سخت دلگیرم / کرده داغ دلاوران، پیرم
دم به دم میکنی سیه پوشم / با خبرها که از تو میگیرم
هر طرف ای عراق! با داغی / میزنی هر نفس به شمشیرم
هر طرف پاره تن زهراست / خسته از این غم نفس گیرم
باز هم اتفاقی افتاده؟ / که بدین حد ز. جان خود سیرم؟
حالم این روزها دوباره بد است / مثل شیری اسیر زنجیرم
گله، بسیار دارم از تو، ولی نیست دیگر توان تقریرم
چیزی از درد خود نمیگویم / هست شاید سکوت، تقدیرم
گلهها را گذاشتم تا بعد / گرچه هر لحظه میزنی تیرم
با غم و گریهها رهایم کن
ای عراق! از تو سخت دلگیرم…
در همین راستا نیز شاعر خوب و مشهور کشورمان ولی الله کلامی زنجانی نیز شعری در وصف سردار سلیمانی سروده اند که با هم می خوانیم
- شاعر: ولی الله کلامی زنجانی
فنا فیالله شد اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانیشهید فی سبیل الله، عزیز جان روح الله
بلی در قلب حزب الله جا دارد سلیمانیز جان باید سلامش کرد اطاعت از امامش کرد
مرام عاشقی چون اولیا دارد سلیمانیبه رضوان کرد کاشانه به دنیا بود بیگانه
که میثاق وفا با آشنا دارد سلیمانیبحق تسلیم مولا بود بلی سردار دلها بود
ارادت بر علی المرتضیا دارد سلیمانیهمای رحمت ایزد به اوج آسمان پر زد
خوش آوازه چو پرواز هما دارد سلیمانیبُوَد آن کشتهی توحید همیشه زنده و جاوید
به گوش جان سرود دلربا دارد سلیمانیسپاه قدس را فرمانده لایق، بلی عاشق
نشان باشکوه مرحبا دارد سلیمانیعراق وشام از او ایمن نشد تسلیم اهریمن
پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانیبرادر استقامت پیشهی مردان حق باشد
که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی
یکی از اشعار زیبا درباره سردار قاسم سلیمانی که سروده شده شعر جناب آقای علیمحمد مؤدب است که باهم میخوانیم:
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداریتو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت
که می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاریدم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدندند بر دستت کبوترهای بسیاریچه خوش رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداریدلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداریز ما در گریه های نیمه شب یاد آور ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری
علی انسانی شاعر شناخته شده و مطرح و مداح اهل بیت (ع) دو رباعی و دلنوشته زیبا درباره سردار سلیمانی و شهادت ایشان سروده اند که این دو رباعی را تقدیم حضور شما میکنیم.
رباعی شماره 1:
یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بردشمن و نفس خویشتن تاخته بوداز پیکر سوخته، نبودش باکی
او سوخته ای بود که خودساخته[1] بودرباعی شماره 2:
دیدند دراو غیرت ایرانی هست!
درعشق علی خلوص سلمانی هست[2]با دیدن انگشتریاش فهمیدند
اونیست و خاتم سلیمانی[3] هست
1- اشاره به سیر و سلوک که آن مجاهد کبیر و عارف دلسوخته
2- بیت اول اشاره به حدیثی است که پیغمبر از برادران خود در آخرالزمان گفت واشاره به سلمان کرد.
3- بیت دوم اشاره به نگین حضرت سلیمان نبی است که قدرت خاص و الهی داشت.
شعر علیرضا قزوه در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی
مرا یاد است سطری بی بدیل از شعر خاقانی:
“که سلطانی است درویشی و درویشی است سلطانی”الا روح صداقت ، معنی ایثار و آگاهی
جهان غرق است در خودبینی و تزویر و نادانیتویی از عاشقان سر به زیر و سربلند ماه
تویی از اهل بیت عشق ای خورشید پیشانیدمی که با شهیدان خدایی راز می گویی
تو حتی می توانی قدسیان را هم بگریانیچه رازی خفته در جان تو ای آیینه ایمان
که روحانیت تو آبرو داده به روحانینوشتی دیو نفست را ببر اول به قربانگاه
به روی خاتم انگشترت با خط دیوانیخلیل خود شکن کم دیدهام چونان تو در میدان
که اسماعیل جان را میکند هر روز قربانیبه بازار قلندرها قلندروار پا بگذار
سرت را صرف کن در کوی صرافان ربانیبرآ از این شب سنگین چو مولانا و شمسالدین
بخوان آی ای مسلمانان مسلمانی مسلمانیالا پیر خراسانی مریدی این چنین داری
سبق برده ست از رستم مگر این گرد کرمانیسلام ما به این ظلمت شکن ماه بلند اختر
درود ما به آن خورشید، آن پیر خراسانیصدای پارسایان از عراق و شام میآید
مگر ایران برون آرد جهان را از پریشانییهودایند این از گرگ بدتر این برادرها!
نیفتی در درون چاه کنعان، یوسف ثانیالا ای قاسم فتح درخشان فتح دیگر کن
که خصلتهای قاسم داری و خوی سلیمانیدر این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر
نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی
شعر درباره حاج قاسم سلیمانی
- شاعر: سعید تاج محمدی
شهید کن که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
شهید کن که شهیدان بریده از جسم اند
شهید کن که شهید از ازل همه جان است
ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما
که سرو، مستِ همین قطره های باران است
به مورها برسانید از سپاه علی
که نام یک یک سرباز ها سلیمان است
به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده
شبیه یار شدن آرزوی یاران است
به دیده ی تر ما رنگ یأس و رخوت نیست
سپاه عشق کماکان میان میدان است
نه… حزن و سستی از این داغ ها به ما نرسد
که “انتم الاعلون” از اصول قرآن است
حرام می شود از این به بعد خواب شما
که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است
در انتظار ظهوریم و خوب می دانیم
کنار مهدی ما لشگر شهیدان است
شعر انتقامی سخت در راه است … خیبر مانده است
- شاعر: عمران بهروج
- درباره شهادت قاسم سلیمانی و انتقام از خون او
جای حیرت نیست از مردی که بی سر مانده است
ماتم از آن سر که بعد از او به پیکر مانده استاین جماعت با زبان خوش ندارد خو ، هنوز
قطره های خون مولا روی منبر مانده استگیرم اینجا در احد سردارمان را کشته اند
انتقامی سخت در راه است … خیبر مانده استمن خودم دربست عبد و چاکر این خانه ام
مالک اشتر اگر هم نیست ، قنبر مانده استروی نیزه گرچه قرآن است ، اولی تر علیست
جعفر و حمزه اگر رفتند ، حیدر مانده استباید از تزویر این خناس ها آگاه بود
دشمن ما در مصاف روبرو درمانده استاین همه آیات حق یعنی که مقصدها یکی ست
بد به حال او که با این حال ، کافر مانده استانتقامی سخت خواهد بود ، اما باز هم
انتقام سیلی زهرای اطهر مانده است
شعر در وصف خصوصیات سردار سلیمانی و شهادت ایشان
شاعر: زهرا بشری موحد
اما تو ای سردار اوج داستانی
با کودکان زخم خورده مهربانی
با مادران داغ دیده هم زبانیبا گریه های بی پناهان هم نشینی
لبخند بر لب های زخمی می نشانیدر روزهای جنگ مردی استواری
شب ها کنار مردم بی خانمانیآری غریبان را غریبان می شناسند!
هرشام در شام غریبان میهمانیغرق امیدی گرچه غم هم کم ندیدی
پیداست بِشر مومن و حزنش نهانیمی ایستی تا فصل پیروزی بیاید
باکی ندارد سرو از باد خزانی!باکی ندارد مرد از نامردی دهر
جنگ است و لای زخم دارد استخوانیاین ماجرا مانند تو بسیار دارد
اما تو ای سردار اوج داستانیراهی است راه عشق…پایانی ندارد
تا پای جانت عهد بستی که بمانی!
شعر درباره انتقام از خون سردار قاسم سلیمانی
شاعر: محمد حسین ملکیان
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد
سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شدامتیاز ماست مُردن! می کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شدسنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود
ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شدچون جواب صخره تکراری ست، پرسش های موج
بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شدچشم هایی که پی میراث ما افتاده اند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شدای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شدرزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
«بی تفاوت ها» فقط شرمنده تر خواهند شد!
شعر در مورد حاج قاسم سلیمانی برای کودکان
سلام سلام بچه ها
گلهای ناز و زیبا
میخوام بگم براتون
از سردار مهربون
سردار که با خدا بود
به فکر بچه ها بود
جنگید با آدم بدا
دشمنو دور کرد از ما
اما بگم بچه ها
یه روزی از این روزا
سردار ما شد شهید
به آسمون پر کشید
بیایید قرار بذاریم
رو بدی پا بذاریم
پیرو رهبر باشیم
سرباز کشور باشیم
ما هم سلیمانی شیم
یه شیر ایرانی شیم
آن مرد مثل خورشید
آرام و مهربان بودشب در برابر او
بی رنگ و ناتوان بودمی رفت مثل یک رود
بی باک و پاک تا شامیک لحظه پیش دشمن
اما نمی شد آراماو از حسین می گفت
از کربلا و غم هاشمی دید هر غمی را
مثل ستاره زیبادر کاروان خود بود
مانند مادری پاکآخر دلش نمی خواست
باشد یتیم غمناکلطفش به روی گل ها
بارید مثل یک ابرپر بود قلب پاکش
از مهربانی و صبربا دشمن بدکار
در جنگ بی امان بودآری همیشه زینب
بانویی قهرمان بوددشمن دوباره حالا
رو کرده سمت زینبافتاده خاک صحنش
در چنگ تیره ی شبمن مثل باغبانم
زینب گلی است خوشبومی خواهم از خدا که
باشم مدافع او …
برای خواندن شعر در مورد سردار سلیمانی کودکانه بیشتر کلیک کنید
دلنوشته برای سردار قاسم سلیمانی
دلنوشته رضا رشید پور درباره حاج قاسم سلیمانی نیز بسیار زیبا و شنیدنی است که می توان از آن به عنوان متن دکلمه در مورد حاج قاسم سلیمانی استفاده کرد:
نبض زندگی در رگ “امنیت” می تپد . اگر برایش خون نداده باشی , خون به پا خواهد کرد. نفس کشیدن در شهر امن , خون بهای ریه هایی ست که هنوز بوی گاز خردل می دهند . و ایستادن به ارتفاع تاریخ هدیه ی مردانی ست که روی صندلی های چرخ دار نشسته اند.
شهید؛ نام جا مانده بر جان خسته ی اتوبانهای شهر نیست . بلکه نشانی رسیدن است از شاه راه مردانگی و غیرت. من هروقت هوس آزادی به سرم زده یا راه همت را رفته ام یا چمران . چه فرقی دارد وقتی همه ی آنها تو را به رهایی برسانند . رها شدن از امروز و جاری شدن در فردا .
اعتقاد دارم قلب شیر آن مردان بزرگ حالا در سینه ی عاشقانی می تپد که امنیت و آرامش را به مردم نجیب و خسته ی میهنم هدیه می کنند.
با کمال میل و افتخار می گویم که امن ماندن خانه ام را مدیون قاسم سلیمانی ها می دانم . او یک شخص نیست . یک فرهنگ است. فرهنگی که حرمت خانه را از جان عزیزتر می داند. من هرگز حاج قاسم سلیمانی را از نزدیک ندیده ام اما به صراحت می گویم که هر وقت ملاقاتشان کنم به احترامشان تعظیم کرده و دستشان را خواهم بوسید …
یکی از متن هایی که در وصف شهادت سردار سلیمانی نوشته شد متن دلنوشته ای بود که سردار علی شمخانی سرودند و بازتاب گسترده ای داشت علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی در دلنوشته ای برای شهید حاج قاسم سلیمانی نوشت:
«هوالمحبوب»
سلام قاسم جان
جان برادر؛ نوشتن برایت سخت نیست، چون فقط باز کردن صندوقچه خاک گرفته ای است که در دل، نامه های یک یک مان را سال ها به ودیعت نگاه داشته برای یوم العهد.
بالاخره طاقت نیاوردی و سبقت گرفتی و رفتی…
پر کشیدنت گوارای وجود، رفیق.
به رفتنت بی پا، به بال گشودنت بی دست
به سینه ی سوخته و شرحه شرحه ات حسرت بر سینه مانده شهادتمان، باز تازه شد …
حسرت شهادت به دست اشقی الاشقیا را پشت سر گذاشتی و با زمزمه لبخند پر رمز و رازت همه نگفتنی ها را فریاد زدی.
قاسم جان،
شهادتت چقدر جگرسوز شد و انتظار دوباره دیدنت ابدی…
عملیات به عملیات، میدان به میدان، از بیت المقدس و فتح المبین، از کربلا تا کربلا 4 و 5 و 8، خیبر
تا فاو، تا قطعنامه، تا مرصاد، پای عهدی که با پیر و قائد این راه پر حماسه داشتیم ماندی و این راه بی پایان و ابدی را تا لبنان، فلسطین، عراق ، سوریه ،یمن و افغانستان و دور و نزدیک ره سپردی تا دستت به آسمان رسید و پرکشیدی.
هر جا که ردی از عشق خمینی و خامنه ای بود و هر جا که کینه ورزی جنایتکاران و زورگویان بود، تو بودی.
قاسم جان، تو بردی! میدان، میدان تو بود و دشمن مقهور نگاه نافذت.
این ره که گشوده ای بسته نخواهد شد
این سوز بر سینه نشسته خاموش نخواهد شد
این شور برانگیخته ،طومار دشمن کورت را در هم خواهد پیچید
و آن گستره که زیر نفوذ قلب تو بر انقلاب و مستضعفان عالم گشوده شد
دیری نخواهد گذشت که برافروزد و عالم بگیرد
دوباره سلام جان برادر
سلام بر روح بلند و کبریایی ات
سلام بر عزم آسمانی و بی فرودت
سلام بر عقیق پیشانیت
سلام، پیکر ارباً اربا
سلام بر دست عباس
سلام بر جسم صد پاره حسین
سلام…
شهادت سردار رشید اسلام و ایران حاج قاسم سلیمانی تسلیت باد
بین خودمان بماند سردار
ولی خبر شهادتت چه بی مقدمه
قلبم را فشرد
چه بی مقدمه عرق سرد روی بدن نشاند
چه بی مقدمه اشکمان را جاری کرد
و حالا بعدازتو …
کاش بعد از تو علی تنها نماندشهادتت مبارک سردار
هرگز به فکر استراحت نبودی
مثل برخی ها سجاده آب کش هم نبودی
وسط نماز از یتیم شهید گل و برگ گل گرفتی و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق محبوب تر است و بلافاصله بعد از نماز یتیمی را که به تو گل داده بود غرق بوسه کردی
راستی جز آسمان چه جایی ارزش قدومت را داشت؟
لیاقت شما شهادت بود و بس
حاج قاسم، رسم عاشقی و عاشق بودن را باید از تو آموخت که تا انتهای مسیر زندگی از هدفت که خیر بود دست نکشیدی و عاشقانه آن را دنبال کردی تا به شهادت رسیدی. عشاق باید رسم عاشقی را از تو بیاموزند، رسم اینکه برای عشقت جان بدهی. حالا داستان عشق تو همه دنیا را در برگرفته، داستان شهادت تو را همه نقل میکنند و از دلیری ها و شجاعت هایت سخن به میان می آورند. اکنون یک سال است که از شهادت تو می گذرد اما هنوز این داستان ها و روایت ها نقل می شوند و تو نه تنها سردار دل ها، بلکه پادشاه قلب های مردمان بسیاری شده ای.
متن دکلمه درباره شهید سلیمانی
یاران همه رفتند افسوس که ما در خواب ناز خود جا مانده ایم حسرتا از آن گل خارا که همه جا مانده منم. پیر طریقت عشق آمد و راه و روش رفتن را به ما آموخت. اما دریغا از این که آنکه نارفته و جا مانده منم. شهد شیرین شهادت گوارای وجودت باد ای سردار محبوب دل ها حاج قاسم سلیمانی.
آنقدر از وجود تو می ترسیدند که در دل سیاهی شب آن هم نه از راه زمین، بلکه آسمان تو را پر پر کردند. این را بدان در ایران غیور مردانی به مانند تو زیاد هستند. تفکر سردار سلیمانی هر روز در دل و ذهن مردم زاده می شود و این دشمن خونخوار باید بداند که با هر بار کشتن یک سردار سلیمانی، صدها سردار سلیمانی دیگر متولد خواهند شد.
باید با صدایی بلند و رسا به همه جهانیان اذعان داشت که ما در بستر خوابی ناز فرو غلطیده بودیم که سردار دل ها از میان ما رفت. گویند دعای خیر مادر که پشت و همراهت باشد، همیشه و تا ابد رستگار خواهی بود. حاج قاسم سلیمانی فرمانده ایرانی بی گمان دعای خیر مادر و عاقبت به خیری او همواره پشت و پناه تو بوده است و اینک جواب همان دعاهای ساده ای را گرفته ای که رهروی راه پر فراز و نشیب و ارزشمندت بوده است.
یاد و نام او تا سالیان سال نسل به نسل به آیندگان منتقل خواهد شد و بی گمان نسل های بعدی دلاور مردانگی های این بزرگمرد ایرانی را می ستایند و برای پاسداری از راه شرافت مندانه او جانانه یاد و نام او را زنده و جاویدان خواهند ساخت.
ایران و ایرانی باید احساسات خود را نهفته دارد و بداند که روح آسمانی آن شهیدان جان بر کف خواهان فهمی عمیق هستند تا مبادا تصمیمات اشتباه ما حاصل از عوام فریبی های انتشار یافته در فضاهای مجازی تحت کنترل دشمن، سرنوشت پلیدی را برایمان در پیش داشته باشد.
ای سردار دلها ما همه مدیون تو هستیم و در راهت محکم قدم بر میداریم
خون سردار سلیمانی را ریختند؛ پنداشته اند که ضربه ای بزرگ به ایران وارد کرده اند.
اما نمی دانند که در اصل شاهرگ اصلی کشور خودشان را با این کار زده اند.
خون جوانان ایرانی به جوش آمده و این کار آنها، غیرت مردان و زنان این سرزمین را چندین برابر کرده. آمریکا با این کار خود، ضربه ای بزرگ بر قلب خویش وارد کرد و احساس می کند که این ضربه را به ایران زده.
حالا در ردیف یاران بهشتی ات هستی پس در بین آنها شاد باش و بدان که کسانی که دنباله رو تو بودند انتقامت را خواهند گرفت، کسانی که دنباله رو تو بودند به هدفی که داشتی خواهند رسید و راه و هدف تو هرگز فراموش نخواهد شد. دشمن فکر میکرد که با این کار راه و هدفت را هم از بین خواهد برد اما نمی دانست که راه تو قرار است راه هزاران جوان ایرانی شود که در آن قدم گذاشته و هرگز کوتاه نمی آیند. سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی را به همه مردم ایران تسلیت عرض میکنم.
سردار این قدر خاکی بودی که بجز در مراسم رسمی درجه هایت را نصب نمی کردی لباس سبزت یا تنت نبود یا اگر بود خاکی بود و گلی بود
خانه ات ساده بود وسایل خانه ات چقدر معمولی و حیاط منزلت چقدر ساده و خودمانی
و از همسرت خواستی که بر سنگ قبرت بنویسند سرباز قاسم سلیمانی بدون نام و عنوان
اگر به ما بود برایت مزاری درست می کردیم درجه یک با چندین گنبد و گلدسته در حد یک الگو و قهرمان
چه کنیم که خودت پیش دستی کردی و طور دیگری وصیت کردی شاید تو ما را بهتر شناخته بودی
سردار کرار همیشه در سفر، سفر بخیر و سلامت