بهترین فیلم های راسل کرو (13 فیلم برتر بر اساس رتبه بندی)
فیلم های راسل کرو به اندازهای تنوع دارند که در میان بازیگران به خصوص در سال های پایانی این حرفه نادر است. اگرچه این بازیگر استرالیایی در ابتدا با بازی در نقش های اول فیلم وارد سینما شد، اما با گذشت زمان و در طی سال های اخیر نقش های مکمل را نیز پذیرفته است.
او اخیراً در نقش راجر ایلز مغز متفکر فاکس نیوز در «بلندترین صدا» به ایفای نقش پرداخت و اولین کارگردانی خود را با فیلم حماسی جنگ جهانی اول «پیشگوی آب» انجام داد. در حالی که بازی عجیب او در تریلر خشم جادهای «نامتعادل» در سال 2020 ممکن است نقد های بدی را برای او به همراه داشته باشد، اما نشانگر تمایل او به تجربه چیزهای جدید است که نکته مثبتی است.
13 فیلم با بازی راسل کرو
محدود کردن قوی ترین و بهترین فیلم های راسل کرو کار آسانی نیست. او نه تنها ستاره اصلی برنده دو بار بهترین فیلم است، که یکی از آنها جایزه بهترین بازیگر مرد را نیز برای او به ارمغان آورد، بلکه درام های تاریخی، کمدی های عاشقانه، فیلم های ورزشی الهام بخش، تریلرهای جنایی سنگین و هر چیز دیگری را تجربه کرده است. با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا 13 فیلم برتر راسل کرو، از بهترین تا بدترین رتبه بندی شده است.
13. رومپر استومپر
قابل توجه است که کرو به عنوان یک نقش اول کاریزماتیک به موفقیت دست یافت، زیرا نقش او به هیچ عنوان دوست داشتنی نیست. درام استرالیایی Romper Stomper «رومپر استومپر» یکی از بهترین فیلم های راسل کرو در نقش منفی است. در این فیلم محصول سال 1992، کرو نقش یک نئونازی بی رحم را بازی میکرد که یک گروه اسکین هد خشن را به درگیری با باندهای رقیب هدایت میکند. کرو در این فیلم آزاردهنده است، مستعد رفتارهای روانی و انفجارهای ناگهانی پرخاشگری است.
راسل کرو شخصیت هاندو را به عنوان یک مرد بی رحم ناامن بازی میکند که از رشد تنوع در جامعه خود غافلگیر شده است. او ترسناک است، و در حالی که هیچ تلاشی برای انسانی کردن او وجود ندارد، رئالیسم کرو به ارتقای گروه کمک میکند، که در آن شخصیتهایی وجود دارند که رشد میکنند و تغییر میکنند. با این حال، تماشای «رومپر استومپر» اغلب دشوار است زیرا کرو در نقش یک ملیگرای سفیدپوست بسیار خوب است.
«رومپر استومپر» دارای اشکالات زیادی است که بیش از حد به سبکهای سبکی مانند «سگهای انباری» تکیه میکند، اما کرو در نقش خود فوقالعاده است، بهویژه زمانی که ناامنیهای هاندو در مرحله آخر آزمایش میشوند. کرو در ادامه در فیلمهای درخشانی از فیلمسازان تحسینشده بازی میکند، بنابراین «رومپر استومپر» بیشتر به این دلیل جالب است که میتوان دید کرو فیلمی را نجات میدهد که بدون او چندان جالب نیست.
12. پسر پاک شد
یکی از ویژگی های تحسین برانگیز راسل کرو تمایل او به ایفای نقش های کوچکتر است و از زمان محدود نمایش حداکثر استفاده را میکند. Boy Erased «پسر پاک شد» یک مثال عالی از فیلم های راسل کرو در نقش کوتاه است. کرو بهعنوان یک فروشنده خودرو و واعظ باپتیست که پسر همجنسباز خود جارد (لوکاس هجز) را برای تبدیلدرمانی میفرستد، ابعادی به شخصیتی میافزاید که ممکن است در ابتدا یک بعدی به نظر برسد و با ظرافت از ستارههای جوانتر در مرکز فیلم تعریف کند.
اقدامات پدر جرد باعث کاوش فیلم در این اردوگاههای وحشتناک میشود، اما عدم نفرت ظاهری شخصیت راسل کرو نسبت به پسرش او را پیچیدهتر میکند. او توسط همدلی نابجا هدایت میشود و زمانی که کرو شاهد دردی که فرزندش متحمل شده است میشود، رویارویی ظریف پدر و پسری اتفاق میافتد. این یک اجرای متفکرانه است که هرگز رنج جرد را بدیهی نمیداند یا احساس نمیکند که تعصب را تأیید میکند.
کرو بازی درخشانی را مقابل شریک نمایشی خود نیکول کیدمن انجام میدهد آخرین تقابل او با هجز نیز به همین ترتیب انجام میشود، زیرا پدر جرد با توجه به امتناع او از عذرخواهی، قدردانی خود را بیان میکند. کرو در حالی که در مرکز فیلم نیست، اما «پسر پاک شد» را بهتر میکند.
11. نفوذی (برنده اسکار)
کرو اولین نامزدی اسکار خود را برای بهترین بازیگر مرد برای بازی در نقش دکتر جفری ویگاند افشاگر در فیلم هیجانانگیز توطئه اضطرابآور مایکل مان به نام The Insider «نفوذی» به دست آورد. ویگاند که یک متخصص برجسته در صنعت تنباکو است، با تردید به اشتراکگذاری اطلاعات مخرب با روزنامهنگار، لوول برگمن ( با بازی آل پاچینو) تشویق میشود. در نتیجه، با جاسوسی او توسط عوامل مخربی که برای کارفرمایان سابقش کار میکنند، زندگی او به هم میریزد.
در ابتدا، ویگاند عمیقاً از انکار خطرات سلامتی محصولاتش توسط Big Tobacco و ارتباط این صنعت با سازمانهای دولتی ناراحت است، اما ترس از برهم زدن زندگی خانوادگی او بر هر آرزوی عدالت غلبه دارد. دیدن یک قهرمان بیمیل که با عواقب اعمالش دست و پنجه نرم میکند، جالبتر از تماشای قهرمانی است که بیشرمانه شجاع است.
در این بخش، راسل کرو شخصیت معمولی با اعتماد به نفس خود را برجسته میکند و به اجرای نمایشی که تمایلات ضداجتماعی شخصیت را به نمایش میگذارد، میپردازد. به تصویر کشیدن مسئولیتهای روزانه ویگاند به عنوان یک پدر زمانی که توسط جاسوسان و تحلیلگران دچار مشکل میشود، بسیار جالب است. «نفوذی» یکی از بهترین فیلم های راسل کرو با تریلر دقیق و پرتعلیق است و کرو در آن به طور یکپارچه با دنیای پارانوئید و پرمخاطرهاش ترکیب میشود.
برای خواندن بیوگرافی آل پاچینو کلیک کنید
10. یک مشت دروغ
یکی از فیلم های معروف راسل کرو فیلم یک مشت دروغ است. راسل کرو یکی از دو دوست به یاد ماندنی را در تریلر جاسوسی ریدلی اسکات به نام Body of Lies «یک مشت دورغ» تشکیل میدهد. کرو در این فیلم نقش رئیس سیا، اد هافمن را بازی می کند که افسر میدانی راجر فریس (لئوناردو دی کاپریو) را راهنمایی میکند، زیرا راجر فریس مأموریت خطرناکی را برای نفوذ به یک فرقه تروریستی در اردن آغاز میکند. اگرچه هافمن به طور کلی ثابت قدم است و از قوانین پیروی میکند، روح سرکش فریس زمانی که متوجه میشود دولت ایالات متحده عمداً اطلاعات گمراهکننده را منتشر میکند شروع به نفوذ در او میکند.
در حالی که دی کاپریو کارهای میدانی را برعهده دارد، کرو بیشتر وقت خود را در حاشیه میگذراند و بر عملیات از یک پایگاه نظارت میکند. کرو به اضطراب هافمن تمایل پیدا میکند زیرا او مجبور به برقراری تماسهای سخت میشود و از نیروهای قدرتمندی که امیدوارند هر کسی را که اسرار دولت را فاش میکند ساکت کند، دفاع کنند. در نتیجه، سکانسهای راسل کرو به اندازه سکانسهای اکشن محور با دی کاپریو هیجانانگیز هستند.
کرو مقدار مناسبی از کمدی را به بازی خود اضافه میکند، زیرا هافمن آنقدر روی دادههای مبتنی بر جزئیات متمرکز است که اغلب خطراتی را که فریس با آن روبرو میشود، مسلم میداند. رابطه بین این دو شخصیت به خوبی توسعهیافته است، علیرغم این واقعیت که آنها به ندرت صفحه نمایش را با هم به اشتراک میگذارند.
همچنین ببینید: فیلم های لئوناردو دی کاپریو
9. وضعیت فعلی
راسل کرو ابایی ندارد که به جای شخصیتهای نمادین قدم بگذارد، و او به طرز درخشانی کال مککافری روزنامهنگار را در فیلم اقتباسی از سریال تحسینشده بیبیسی State of Play «وضعیت فعلی» به تصویر کشید. کال که یک ایدهآلیست در دنیای بدبینهاست، مجذوب مرگ مشکوک معشوقه جوان استیون کالینز (با بازی بن افلک) نماینده کنگره میشود.
کرو مظهر کنجکاوی یک خبرنگار حرفهای است که به دنبال عدالت است، حتی اگر میترسد تأثیرش حداقل باشد. کال به انگیزههای کالینز بدبین است، اما به همان اندازه مایل است که طرف داستان این سیاستمدار را بشنود. کرو، کال را آنقدر بد جلوه نمیدهد که همدلی تماشاگران را از دست بدهد، در حالی که رابطهای جذاب بین مک کافری و دلا فرای (با بازی ریچل مک آدامز)، به مککافری اجازه میدهد تا تخصص خود را نشان دهد و در عین حال جنبه انسانی شخصیت سختگیر را به نمایش بگذارد. با محوریت بازی کرو، بازسازی آمریکایی، نسخهای شایسته برای نسخه اصلی بریتانیایی «وضعیت فعلی» است.
8. مرد سیندرلایی
درام های بوکس هرگز از مد نمیافتند و Cinderella Man «مرد سیندرلایی» ران هاوارد یکی از بهترین های این ژانر و از فیلم های محبوب راسل کرو است. کرو در نقش جیمز جی. برادوک، یک قهرمان سبک وزن که پس از مصدومیت بازمیگردد تا برای یک شوت تایتل رقابت کند، بازی میکند. پیش از این، برداک این ورزش را به دلیل بار سنگینی که بر دوش همسرش مای (با بازی رنه زلوگر) و پسر خردسالشان جی (با بازی کانر پرایس) گذاشته بود، رها کرده بود و تنها به لطف تشویق دوست و مربی همیشگی خود، جو گولد (با بازی پل جیاماتی)، با اکراه موافقت کرد که برگردد.
کرو به طرز درخشانی نقش شخصیتی را بازی می کند که به طور غیرمنتظرهای در دوران رکود بزرگ به الهامبخش جامعه نیوجرسی تبدیل میشود. حتی وقتی برداک به دورهای بعدی پیش میرود، کرو فروتنی خود را حفظ میکند. صحنهای تکاندهنده که در آن براداک جو را مجبور به عذرخواهی برای دزدی میکند، او را بهعنوان پدری سختگیر و در عین حال همدل نشان میدهد.
کرو خود را از نظر فیزیکی متحول کرد و سکانسهای بوکس را هیجانانگیز بازی کرد. در حالی که «مرد سیندرلایی» در صداقت خود ثابت قدم است، مبارزهاش وحشیانه است. با پایان مبارزه برادوک برای عنوان قهرمانی، واضح است که چرا پشتکار او در دورانی بدون امید، الهام بخش بسیاری از افراد شد.
7. گانگستر آمریکایی
American Gangster «گانگستر آمریکایی» یک بازی موش و گربه حماسی است که در کل زمان پخش 157 دقیقهای خود جذاب است. راسل کرو در نقش کارآگاه نیوآرک، ریچی رابرتز، وکیلی در حال آموزش ظاهر میشود که شیفته رئیس اوباش هارلم، فرانک لوکاس (با بازی دنزل واشنگتن) و به شهرت رسیدن او به عنوان یک گانگستر سیاه پوست است.
کرو این چالش را دارد که نقش شخصیتی را بازی کند که کاملاً تحت تأثیر قدرت لوکاس قرار گرفته است، و او به حق حضور خود را روی صفحه نمایش به تعلیق درمیآورد تا کاریزمای غیرقابل انکار واشنگتن درخشان به نظر آید. سردرگمی رابرت در مورد اینکه چگونه «پدرخوانده سیاه» در یک جامعه معمولی متعصب تا این حد موفق بوده است، زمانی به خشم تبدیل میشود که افسران مجری قانون همکارش از باور بینش آگاهانه او امتناع میورزند.
یک طرح فرعی نشان میدهد که رابرتز با همسر سابقش (با بازی کارلا گوگینو) در طول مراحل طلاق مبارزه میکند و این حس را بیشتر میکند که رابرتز غرق شده است. دیدن احترامی که بین رابرت و لوکاس، دو حرفهای سخت کوش در طرفهای مخالف قانون، افزایش می یابد، شگفت آور است. خوشبختانه در این فیلم کرو و واشنگتن به همان خوبی هستند که انتظار دارید.
6. فیلم 3:10 به یوما
مانند «وضعیت فعلی»، بازآفرینی جیمز منگولد از وسترن کلاسیک «3:10 به یوما» بازسازی شایسته نسخه اصلی است. راسل کرو به جای بن وید تفنگدار بدنام، نقشی که گلن فورد در فیلم 1957 آن را بازی کرد، قدم می گذارد تا نشان دهد وقتی وید توسط یک دامدار بی ادعا (با بازی کریستین بیل) دستگیر میشود، چه اتفاقی میافتد و تنها برای اینکه از مردان وید دوری کنند، در سفر خود به ایستگاه اصلی قطار به او میپیوندند.
کرو و بیل در 3:10 to Yuma شخصیتهای قدیمی وسترن را مدرن میکنند. بیل خستگی یک کهنه سرباز مجروح را به فیلم میآورد و کرو وید را به عنوان محصول محیط خود به تصویر میکشد. جنایات او نتیجه یک دولت ناعادلانه است که برای صرف منابع بسیار بد عمل میکند و به یک فرقه جنایتکار اجازه میدهد تا شکوفا شود. کرو یک شرور سرسخت نیست، بلکه یک عملگرا است که به طور استراتژیک شهرت خود را افزایش داده است.
فرمان کرو بر افرادش، عمدتاً ستوان ارشدش چارلی پرینس (با بازی بن فاستر)، در اوایل فیلم نشان داده میشود، و وفاداری سرسختانه باند به وید، زمانی که قانون شکن به کمک دامدار و پسرش میآید، یک مسابقه جالب را به وجود میآورد. اگرچه اوج داستان نسخه اصلی را تکرار میکند، اما محصول 2007 به تنهایی به عنوان یک کلاسیک وسترن به خوبی میدرخشد.
5. ذهن زیبا (برنده بهترین فیلم)
دومین فیلم برنده بهترین فیلم راسل کرو با نام A Beautiful Mind «ذهن زیبا»، زندگی پر دردسر جان نش، ریاضیدان درخشان را بررسی میکند. کرو دوباره نشان میدهد که میتواند شخصیتهای سخت را با عمق و همدلی به تصویر بکشد، چرا که در اوایل نابغه رنجور با ناراحتی اجتماعیاش و بعداً با اسکیزوفرنیاش مشخص میشود.
کرو با احترام به چیزهای غیرعادی نمایشی متمایل نمیشود که مبارزاتی را که نش متحمل شد بی ارزش یا تحقیر کند. درعوض، «ذهن زیبا» آسیبهای سلامت روان را با دقت درمان میکند و از کلیشههای مضر اجتناب میکند. ما افول نش را از چشمان خودش می بینیم. شوکه شدن او از کشف اینکه او از هذیان رنج میبرد برای مخاطب نیز یک پیچش است، زیرا ما به این باور رسیدهایم که درک نش دقیق بوده است. کارگردان، ران هاوارد، داستان را کاملاً از دیدگاه نش روایت میکند و علائم بیماری او را آشکار میکند.
صداقت راسل کرو، فیلم را از طریق فرازوفرودهای داستانی که میتواند شبیه کلیشههای بیوگرافی باشد، هدایت میکند. نش عاشقانهاش با شاگردش – و بعداً همسرش – آلیشیا (با بازی جنیفر کانولی) بهعنوان ملموس بازی میکند. «سخنرانی پایانی الهامبخش» که در آن نش عشق آلیشیا را نقطه عطف خود میخواند، واقعاً جذاب است. «ذهن زیبا» در مقایسه با سایر برندگان بهترین فیلم کمتر به چشم میآید، اما بازی کرو همچنان برجسته است.
فیلم ذهن زیبا یکی از فیلم هایی که براساس واقعیت ساخته شده است می باشد. برای خواندن دیالوگ های ماندگار فیلم یک ذهن زیبا کلیک کنید.
4. گلادیاتور (اسکار بهترین بازیگر مرد)
راسل کرو جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای Gladiator «گلادیاتور»، یکی از فیلم های حماسهای برجسته قرن بیست و یکم به دست آورد. بدون شک گلادیاتور یکی از بهترین فیلم های راسل کرو است. راسل کرو از ماکسیموس دسیموس مریدیوس، یک ژنرال فروتن رومی که توسط حاکم فعلی، مارکوس اورلیوس (با بازی ریچارد هریس) عنوان امپراتور را به وعده گرفته بود، تمام پتانسیل دراماتیک را از ماکسیموس دسیموس مریدیوس بیرون میکشد، اقدامی که پسر انتقامجوی مارکوس، کوماندوس (با بازی خواکین فینیکس) را به قتل خانواده ماکسیموس سوق میدهد. و او را به بردگی میفروشد. همانطور که عنوان نشان میدهد، ماکسیموس برای دستیابی به عدالت باید در صفوف نبردهای گلادیاتوری خود را بالا بکشد.
یک رویکرد قدیمی به یک داستان کلاسیک از دست دادن و انتقام زمانی که به این استادانه انجام شود، هرگز از مد نمیافتد. با وجود دامنه حماسی سکانسهای اکشن جذاب ریدلی اسکات، کرو از نظر احساسی آن را ثابت نگه میدارد، زیرا از دست دادن او باعث میشود در بازیهای خشونتآمیز شرکت کند. کرو کاملاً ناآشنایی ماکسیموس با این سبک مبارزه را نشان میدهد. ماکسیموس به مبارزات نجیبانه عادت دارد، نه خشونت کثیف گلادیاتورها.
درد از دست دادن ماکسیموس هرگز فراموش نمیشود و عملکرد بیرحمانه فینیکس تنها تعلیق قبل از دوئل نهایی اوج را افزایش میدهد.
3. مردان خوب
راسل کرو اعتبار زیادی برای بامزه بودن ندارد. سرسختی که او برای نقشهای دراماتیک بکار میگیرد، او را به مردی بینقص در کمدیها تبدیل میکند. هیچ فیلمی این را بهتر از فیلم پلیسی فوقالعاده شین بلک، با نام The Nice Guys «مردان خوب» نشان نمیدهد. کرو در این فیلم نقش یک بازیگر ترسناک به نام جکسون هیلی را بازی میکند، یک کارآگاه پریشان که با اکراه به کاراگاه الکلی به نام هالند مارچ (با بازی رایان گاسلینگ) میپیوندد.
گاسلینگ با اجرای وحشیانهای که هدفش شوخ طبعی سطح باستر کیتون است، بر روی مرزها تاب میخورد، و کرو به عنوان همتای جدی مرگبار او عالی است. اگر گاسلینگ خطوط هوشمندانه بلک را تا حد امکان غیرعادی ارائه کند، کرو آنقدر خشک است که تمام ذوق و شوق او را بمکد. وضعیت فیزیکی کرو همچنین او را از گاسلینگ متمایز میکند، کسی که موفق میشود به روشهای خندهآمیز مختلفی به خود آسیب برساند.
اجراها به کاریکاتور تبدیل نمیشوند و کرو در هنگام تعامل با دختر هالند، هالی (با بازی آنگوری رایس) عمق واقعی را نشان میدهد. دیدن این سه نفر به عنوان یک تیم، تحقیقات را جذابتر میکند. واقعاً مایه شرمساری است که باکس آفیس ناامیدکننده فیلم، دورنمای کرو و گاسلینگ را برای بازگشت به این شخصیتها در دنبالهها کاهش داد.
2. محرمانه لس آنجلس
برداشتی جدی تر از یک داستان نوآر در لس آنجلس نسبت به «مردان خوب»، «محرمانه لس آنجلس» هنوز هم سرگرم کننده است. رویکرد نوستالژیک فیلم نوآر از طریق کاوش در مورد خشونت پلیس و همچنین بازی های پیچیده کرو در نقش افسر LAPD با نام باد وایت و گای پیرس در نقش تحلیلگر اد اکسلی مدرن شده است.
مقداری طنز در اتحاد این شخصیتهای متخاصم وجود دارد، اما L.A. Confidential «محرمانه لس آنجلس» تحقیقات خود را در مورد باج گیری از چهره های برجسته هالیوود کاملاً مستقیم انجام می دهد. طغیان های ناگهانی و خشونت آمیز کرو، به ویژه در جریان بازآفرینی فیلم «یکشنبه خونین»، به پیرس فشار میآورد تا بر او حکومت کند. این دو شخصیت چنان وظیفهگرا هستند که به ندرت قدردانی خود را از یکدیگر تصدیق میکنند، اما آرامش ظریفی که بین این دو ایجاد میشود به عنوان نقطه روشنی در پایان مبهم ظاهر میشود که نشان میدهد، علیرغم تلاشهایشان، فساد همچنان ادامه خواهد داشت.
کیم بسینجر برای بازی در نقش لین براکر برنده جایزه اسکار شد و عاشقانه او با کرو رابطه استاندارد بین زن و کارآگاهی است که به هر دو شخصیت اجازه میدهد از نظر احساسی رشد کنند.
همچنین ببینید: بهترین فیلم های عاشقانه غم انگیز
1. ناخدا و فرمانده: آخر دنیا
دلیلی وجود دارد که نزدیک به دو دهه پس از انتشار اولیه آن، طرفداران هنوز برای دنبالهای برای «ناخدا و فرمانده: آخر دنیا» اشتیاق دارند. حماسه ناپلئونی ممکن است در گیشه ضعیف شده باشد، اما یکی از دقیقترین و جذابترین نمایشهای نبرد دریایی است که تا به حال به نمایش درآمده است، و بازی راسل کرو در نقش قهرمان ادبی جک اوبری یکی از دلایل اصلی ماندگاری فیلم است.
کاپیتان HMS Surprise یک کهنه سرباز محترم مبارزات جنگی است، اما بین شرایط آب و هوایی بی سابقه و ماموریت برای دستگیری افراد فرانسوی، اوبری در اثر ماجراجویی های خود آسیبپذیر میشود. کرو کارنامه جذابی با خدمهاش دارد که به آنها علاقه نشان میدهد، اما برای حفظ حرفهای بودن خود فاصله میگیرد. اوبری شاهد سربازانی است که در جنگ میمیرند و از دست دادن یک خدمه بر قلب او سنگینی میکند.
سکانسهای اکشن این فیلم واقعاً عالی است، اما هر تصمیم جنگی توسط خدمه تعیین میشود. راسل کرو وظیفه ارائه آموزش و الهام را در طول این سکانسهای پر هرج و مرج دارد. مایه شرمساری است که Master and Commander: Far Side of the World «ناخدا و فرمانده: آخر دنیا» یک فرنچایز تکراری ایجاد نکرد، اما تاکنون بهترین دستاورد حرفهای کرو باقی مانده است.