31 بهترین فیلم های قتل های زنجیره ای (قاتل سریالی ترسناک)
اگر به فیلم های هیجان انگیز علاقه داشته باشید حتما داستان فیلم هایی که در مورد قتل های زنجیره ای و قاتل سریالی ساخته می شود برای شما جذاب خواهد بود. قاتلان مخفی مدت هاست که به یک وسواس شدید برای کارگردانان و تماشاگران سینما تبدیل شدهاند. مسئله این است که تعداد زیادی (واقعاً زیاد) فیلم در مورد قتل های زنجیره ای وجود دارند که چندان ارزشمند نیستند. بنابراین، ما تصمیم گرفتیم که کار سخت را برای شما انجام دهیم و بهترین فیلم ها با موضوع قتل های زنجیره ای که تاکنون ساخته شدهاند را برایتان فهرست کنیم. اگر از دیدن فیلم های ترسناک لذت میبرید 31 فیلم در مور قاتل سریالی در ادامه معرفی شده اند.
ام (M) (1931)
در برلین عصر ویمار، یک قاتل کودکان در خیابانهای این شهر وجود دارد. اولین فیلم ناطق فریتز لانگ نیز یکی از اولین درامهای پلیسی بود، اما با چند تغییر همراه شد: این فیلم فقط در مورد پلیس در تعقیب قاتل نیست، بلکه طبقه پایین جنایتکار نیز را نشان میدهد. و ما دقیقاً از همان ابتدا میدانیم که قاتل کیست. پیتر لور در نقش قاتل هانس بکرت از چشمان غمگین خود برای تبدیل این قاتل به یک مرد بد و ناراحت استفاده میکند. او روندی را در میان قاتلین زنجیرهای ایجاد کرده است و اقتدار اخلاقی افرادی که در مسند قضاوت قرار میگیرند را زیر سوال میبرد.
فیلم میم فیلم ترسناک با موضوع قاتل سریالی، هم اقتصادی و هم شاعرانه است – سکانس آغازین فیلم را ببینید که در آن، السی جوان فریب بادکنک بکرت را میخورد – و توضیح میدهد که چرا این فیلم، محبوبترین فیلم لانگ محسوب میشود. این آخرین فیلمی است که در کشور زادگاهش ساخته شد. او پس از آنکه وزیر تبلیغات نازی، جوزف گوبلز، بزرگترین شغل سینمایی آلمان را به او پیشنهاد داد، به پاریس رفت. فیلم میم به عنوان پرترهای از کشوری که در شرف از دست دادن معصومیت است، شناخته میشود.
تیتانیوم (2021)
فیلم خام از جولیا دوکورنو یکی از تکاندهندهترین و هیجانانگیزترین فیلمها در دههی اخیر به شمار میرود. این فیلم در مورد آیینی است که تبدیل به جنون آدمخواری میشود. فیلم تیتانیوم در حالی که فاکتور خون و خونریزی را کاهش میدهد اما موجب وحشت و ترس بیشتر میشود. بعد از نجات یافتن از یک تصادف ماشین در کودکی، یک صفحهی فلزی در سر الکسیا قرار داده میشود.
وقتی بزرگ میشود، مشخص میگردد که او ارتباط جنسی با ماشینها دارد و به دنبال سرخوشی ناشی از قتل میافتد. «دیوید کراننبرگ فکر میکند که او وحشت جسمی و شهوانی است. اینطور نیست؟». به نظر میرسد که دوکورنو این چنین میگوید. «ضدیخ مرا نگه دار».
این فیلم برای همه نیست و یک داستان معمولی ندارد. هیچ کاراگاهی، یک تکه کاغذ که روی آن قاتل دیوانه نوشته شده است را برنمیدارد و نمیگوید که انگار قاتل با آنها بازی میکند. واقعاً داستان عجیبی است. اما از تماشای آن لذت خواهید برد.
بدن جنیفر (2009)
بدن جنیفر (2009) یکی دیگر از فیلم های ترسناک قاتل زنجیره ای داستان روح خبیثی است که خون سیاه رنگی را همه جا میپاشد اما با وجود این کابوس در مورد قاتلی در خیابان الم که در قلمرو رویاها وجود دارد، ما با آن میدویم. با در نظر گرفتن وسیله نقلیه مگان فاکس زمانی که برای اولین بار عرضه شد، بدن جنیفر یک ارزیابی جدید به عنوان فیلم کلاسیک مکتب فمینیستی داشته است.
کودی با مدیرانی که میخواستند از بدن فاکس برای جذب پسران نوجوانان استفاده کنند، مبارزه کرد. «و من موافق نبودم! این فیلم برای دخترها هم هست. تلاشی برای جذب این مخاطبان نمیشود». اما فایدهای نداشت. اگر فیلم دیابلو کودی در سال 2009 شبیه به فیلم استثمارگرانهای بود که از بدن فاکس برای فروش استفاده میکرد، اکنون با فاصله یک واکاوی دقیق از آن انگیزه به شمار میرود. جنیفر با بازی فاکس و نیدی عصبی با بازی آماندا سیفرید همیشه با هم بودهاند – اما معلوم میشود که جنیفر در یک مراسم شیطانی اشتباه شرکت کرده است. یک مراسم خونین.
تابستان سام (1999)
این فیلم اسپایک لی کمتر در مورد خود قاتل زنجیرهای است و بیشتر به پارانویا و ترسی که به دلیل وجود یک قاتل زنجیرهای در شهر شلوغ و گرم نیویورک به وجود آمده است، میپردازد. فضا در برانکس در سال 1977 تبآلود است در حالی که قاتلی به نام «پسر سام» به زنان جوان و شریک زندگی آنها شلیک میکند و پس از وقت گذراندن با قاتل، وینی (جان لگویزامو) تصمیم میگیرد تا شیوههای خود را اصلاح کند در حالی که دوست قدیمیش ریچی (آدرین برودی) ناگهان ولگرد شده و شروع به تظاهر به انگلیسی بودن کرده است. این – و حاشیه های او به عنوان یک کارگر جنسی در سینمای همجنسگرایان – زمینهای میشود تا به ریچی به عنوان یک قاتل مظنون شوند.
هیولا (Monster) (2003)
هیولا یکی دیگر از فیلم های درباره قاتل زنجیره ای است احتمالاً تاکنون شنیدهاید که یک بازیگر در نقشی که بازی کرده است، قابل تشخیص نیست. به عنوان مثال، نیکول کیدمن در نابودگر. با این وجود، آنها هرگز قابل تشخیص نیستند. واضح است که کیدمن در نابودگر نقشآفرینی میکند اما با استایل موی کاملاً متفاوت. بنابراین به ما گوش کنید وقتی میگوییم: شارلیز ترون در فیلم هیولا که برای آن برندهی اسکار شد، غیر قابل تشخیص است. فیلم پتی جنکینز، داستان ایلین ورنوس (ترون)، یک کارگر جنسی را دنیال میکند که با وجود تلاش برای فرار بعد از تعرض، متوجه میشود که در این صنعت گیر افتاده است و شروع به قتل و دزدی از مشتریانش میکند در حالی که این موضوع را دوست دختر جدیدش پنهان نگه میدارد. با این وجود، کم کم مشکوک میشود.
خون و بند سیاه (1964)
اگرچه، روانی و چشمچران به عنوان فیلمهای بزرگ این ژانر شناخته میشوند، وحشت فیلم جالو در آنها نیز وجود دارد. این یک نمونه بارز است: مبهم و فوقالعاده خشن. در خانهی مد رومی، مدلها توسط یک قاتل با پالتو کمربنددار، کلاه نمدی و ماسک سفید بدون ویژگی خاص به قتل میرسند. متاسفانه، افسر بازرس یک احمق تمام عیار است.
هری کثیف (Dirty Harry) (1971)
سان فرانسیسکو مورد حملهی یک تک تیرانداز تنها به نام اسکورپیو قرار گرفته است که شهروندان بیگناه را میکشد تا مبلغ 100000 دلاری باجی که از شهر خواسته است را دریافت کند. و چگونه میتوان با یک تک تیرانداز تنها مبارزه کرد؟ هری کثیف (کلین ایستوود که در واقع هفتمین نفر در لیست برای بازی در این نقش بوده است) که در زمان استراحت ناهار خود دست از سرقت از بانک میکشد، یک .44 Magnum دارد، اول شکنجه میدهد. به عنوان یک فیلم،یک جریان پنهانی فاشیستی در فیلم هری کثیف وجود دارد – وقتی اوضاع بد میشود، پاسخ یک مرد بزرگ و سرسخت با اسلحه است – و از نظر همدلی، چیز بسیار کمی به غیر از نشان بین کالاهان و اسکورپیو وجود دارد.
ما (Ma)(2019)
سو آن «ما» الینگتون، یک زن میانسال است که وقتی خانهاش را به یک مرکز مهمانی تبدیل میکند، محبوب بچههای محله میشود. با این وجود، اوضاع زمانی پیچیده میشود که او اصرار دارد با آنها وقت بگذراند و جواهراتشان را بدزد. ما برای انتقام از یک ضربهی روحی اولیه، خشن میشود. این یک اسلم دانک نیست، اما بازی خشک، فریبنده و آگاهانهی اوکتاویا اسپنسر در نقش ما، ترمز دستیهای دیوانهواری را تا پایان فیلم نگه میدارد.
پلیس خفن (Hot Fuzz) (2007)
علیرغم این که هزاران بار دیده شده است اما به راحتی میتوان فراموش کرد که پلیس خفن، فیلمی در مورد قاتل زنجیرهای در سامرست است. بله، بدیهی است که این فیلم در ابتدا یک فیلم اکشن پلیسی است و مهمتر از همه، بله، در نهایت فیلمی در مورد قتل های زنجیره ای نیست. اما به راحتی میتوان بکارگیری هوشمندانه از نکات قوت فیلمهای دههی هشتاد برای پیش بردن اکشن و ترسناک به نظر رسیدن قاتل را نادیده گرفت.
نکتهی جالب: زمانی که آنها در حال فیلمبرداری قسمتی بودند که در آن، نیکلاس آنجل با NWA، روبهرو میشود (یک شیرینکاری خوب! یک شیرینکاری بسیار بسیار خوب)، اوضاع تغییر میکند و ستارگانی از جمله بیلی وایتمن و ادوارد وودوارد نتوانستند در مورد آن صحبت کنند؛ سایمون پگ مجبور شد تا بازی نمای معکوس خود در مقابل بازیگرانی از جامعهی تئاتر آماتور ولز را انجام دهد.
خاطرات قاتل (Memories of Murder) (2003)
مدتها قبل از آن که انگل برندهی اسکار شود، خاطرات قاتل اولین فیلم از کارگردان بانگ جون-هو بود که با تحسین بینالمللی روبرو شد. در واقع، این فیلم اغلب در میان بهترین فیلم های قتلهای زنجیره ای قرن گذشته قرار میگیرد و نقطهی اتکای کارگردانان دیگر است. کوئنتین تارانتینو حتی این فیلم را یکی از جالبترین و پیچیدهترین فیلمهای قرن 21ام و یک شاهکار خوانده است.
دومین فیلم بانگ جون-هو که بر اساس داستان واقعی زندگی یک قاتل زنجیرهای از کرهی جنوبی ساخته شده است و در دوران دیکتاتوری نظامی 1986 میگذرد، با یک صحنهی شوکهکننده شروع میشود: به دو زن در حومهی شهر تجاوز میشود و به قتل میرسند. کاراگاهان پلیس مسئول رسیدگی به این پرونده میشوند (با بازی کیم رو-ها و بازیگر انگل، سانگ کانگ-ها) بلافاصله تحت تاثیر دامنهی شوکهکنندهی این جنایت و همچنین بیتجربگی و اخلاقیات فردی قرار میگیرند.
اکشن این صحنهها بسیار ویرانکننده و تکنیکهای بازجویی آن بدتر است. آنها برای شناسایی مجرم بر خشونت متکی و غریزهی معیوب خود («چشمان من میتوانند ذهن مردم را بخوانند») هستند و همهی اینها به یک فرد منتج میشود: یک پسر محلی با مشکلاتی در یادگیری به نام بانگ کوانگ هو.
قتلها ادامه مییابند و به طرز وحشتناکی مشخص میشود که آنها با یک قاتل زنجیرهای روبرو هستند. کاراگاهی از سئول به نام سئو تای-یون، به منظور کمک به این کاراگاهان شهر کوچک برای حل پرونده داوطلب میشود. آنچه در ادامه میبینید، تصویری از فساد، خشونت و بیکفایتی پلیس و همچنین تاثیر تاریک نابرابری و بیعدالتی اجتماعی است. در سال 2019، سه دهه بعد از آن که قتل در سال 1986 رخ داد، لی چون-جای، قاتل زنجیرهای که الهامبخش داستان فیلم است، در نهایت شناسایی و متهم میشود. او به جرایم خود اعتراف میکند و اکنون در حال گذراندن حکم حبس ابد خود در زندان بوسان است.
روز مرگ مبارک (2017)
این نوع از فیلمها در مورد قتل های زنجیره ای در واقع بارها و بارها رخ میدهند. این فیلم در روز گراندهاگ رخ میدهد. روز مرک مبارک (Happy Death Day) یکی دیگر از فیلمهای قاتل سریالی است که در آن دانشجوی کالج، تری گلبمن در روز تولدش بیدار میشود، کمی فکر میکند، با دوستانش کمی مست میکند، به گذاشتن قرار عاشقانه با استادش ادامه میدهد و ناگهان، متوجه میشود که در یک تونل توسط یک دیوانه با ماسک بچه گیر افتاده است. اما بعد در تخت خود بیدار میشود و تمام ماجرا از اول تکرار میگردد. شاید اگر تری بتواند کشف کند چه کسی او را به قتل رسانده است، دوباره بتواند به دنیای زندهها برگردد.
گشت زنی (Cruising) (1980)
درام پلیسی ویلیم کین که در آن، افسر آل پاچینو، استیو برنز به عنوان مامور مخفی وارد صحنه S&M در سان فرانسیسکو میشود تا قاتل زنجیرهای که به دنبال گیر انداختن مردان است را دستگیر کند، در زمان اکرانش با حواشی زیادی همراه بود. فیلمبرداری با مخالفت گروه حمایت از حقوق همجنسگرایان مواجه شد و فرد کین مجبور شد تا برای گرفتن مجوز R به طور غیرمجاز عمل کند. به همین دلیل، این فیلم متحمل ارزیابی مجدد شده است.
چشمان بدون صورت (1960)
در این فیلم سینمایی قاتل سریالی، کریستین از صحنهی تصادف با اتومبیل جان سالم به در میبرد اما صورتش به طرو بدی آسیب میبیند. بنابراین، پدرش تصمیم میگیرد تا به او به شکلی که خود میداند، کمک کند: با به قتل رساندن زنان جوان و تلاش برای دزدیدن صورت آنها به امید خوشحال کردن دوبارهی کریستین. این فیلم بیشتر یک چرخش مضطربکننده و متفکرانه در مورد دانشمند دیوانهای است که به دنبال کمال فیزیکی میگردد و وسواس فکری نسبت به نوجوانان دارد.
قاتل درون من (2010)
در حالی که فیلم های دیگر این ژانر با همدردی مشکل دارند، قاتل درون من با این واقعیت که قاتلین زنجیره ای به طور پایان ناپذیری شیطان هستند، صادق می ماند. این فیلم مایکل وینترباتم که از رمان 1952 جیم تامسون گرفته شده است، در همان سال اکران فیلم سفر منتشر شد؛ اگرچه، این دو فیلم به ندرت با هم اشتباه گرفته میشوند. کیسی افلک، نقش لو فورد، افسر وظیفهشناس تگزاسی را بازی میکند که شخصیت جامعهستیزی دارد و عاشق فاحشهای به نام جویس لیکلند با بازی جسیکا آلبا میشود. فیلمبرداری صاحب سبک و وحشت دائمی، نسخهی دیگری از این فیلم را به مرلین مونرو، کوئنیتن تارانتیونو و تام کروز مرتبط میکند.
عطر: قصه آدمکش (2006)
بن ویتشاور بزرگ، ژان بپتیسم گرنوئیل است، یک قاتل مشهور با علاقهی منحصر به فرد: مجهز به حس بویایی فراانسانی، او تلاش میکند تا بوی دختری که به طور تصادفی از بین برده است را دوباره ایجاد کند. با احیای حرفهی عطرفروش، گوسپ بالدینی (داستین هافمن)، یک سبک بصری بیپرده در این فیلم وجود دارد که در زمان خود مورد بحث قرار گرفت اما هنوز هم هیجانانگیز است. این فیلم بر اساس رمان پاتریک سوسکاینک که یک رمان بینظیر است، ساخته شد.
شب شکارچی (1955)
فیلم شب شکارچی یک فیلم سینمایی در مورد قاتل زنجیره ای است که بر اساس رمان سال 1953 دیویس گراب در دوران افسردگی وست ویرجینیا ساخته شده است، به خاطر بازی فوقالعادهی رابرت میچام در نقش هری پاول، یک قاتل زنجیرهای که به عنوان کشیش خدمت میکند، به شهرت بسیار زیادی دست یافت. پاول به خاطر پول با بیوهها ازدواج میکند و سپس، آنها را به قتل میرساند در حالی که معتقد است به خاطر خدا دست به چنین کاری میزند. شب شکاچری که به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده است و موسیقی ترسناکی دارد، غالباً در میان بهترین فیلمهای تمام دوران قرار میگیرد؛ اگرچه، در ژانر خود بهترین است.
مستاجر : داستان لندن مهآلود (1927)
قصد داریم تا در مورد آلفرد هیچکاک بیشتر در این فهرست صحبت کنیم و ابتدا با اولین فیلم او در مورد مجموعهای از قاتلین شروع میمنیم. مستاجر سومین فیلم کاملاً صامت او محسوب میشود اما هنوز هم میتوان موتیفهای او را در این فیلم نیز مشاهده کرد: یک قاتل تمام عیار، آشفتگی هویتی و اولین برجستهکاری او به عنوان مردی پای گوشی تلفن در اتاق خبر.
در جالی مه لندن را در بر میگیرد، قاتل زنجیرهای به نام انتقامجو، شهروندان لندن را بعد از یک سری قتل به وحشت میاندازد. تمامی آنها زنان جوان بلوند هستند – هیچکاک برای باقی حرفهی کارگردانی خود به ترساندن ادامه میدهد – و وقتی مرد جوان خوشتیپ اما ترسناکی در خانهی مستاجری ظاهر میشود، سوءظنهایی به وجود میآیند. شواهد و مدارکی به دست میآیند اما همه چیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.
برگرفته از سبک اکسپرسیونیسم آلمانی، این فیلم مقدمهی ترسناکی بر دو درونمایه اصلی فیلمهای هیچکاک محسوب میشود: سکس و مرگ.
کابوس در خیابان الم (1984)
بین هالووین و کشتار با اره برقی، فیلمهایی با موضوع قتل های زنجیره ای در سال 1984 به اوج خود رسیدند. کابوس در خیابان الم، روال کند فیلم را با ترکیب فانتزی، خونریزی، دوران نوجوانی حومه شهر و ترس و وحشت فراطبیعی تسریع میبخشد.
این فیلم این کار را از طریق مسلح کردن آخرین فضایی که نوجوانان طبقه میانی آمریکا باید پس بگیرند، انجام میدهد. مایکل مایرز در حومهی شهر قدم میزند و لترفیس کاری میکند تا اهالی شهر دست به خطر بزنند؛ فردی کورگر آنها را در رویاهایشان میکشد. نیاز به خواب دارند اما از فردی میترسند، رویا و واقعیت با هم ادغام میشوند. مبتکرانه، بامزه، غریب و پر از برخی از فراموش نشدنیترین تصاویر در سینمای وحشت.
پیش کینه (2016)
فیلمهای زیادی توسط فیلمنامه نویسان و کارگردانان زن در مورد قتل های زنجیره ای ساخته نشده است، و فیلم آلیس لو، شروعی ازطنز تاریک و انرژی تازه است. در حالی که اخیراً بیوه شده است و قرار است به زودی برای اولین بار مادر شود، روت نهتنها در مورد مسائل معمولی از قبیل خوابآلودگی و راشهای بیدلیل بلکه همه چیز سوءظن دارد.
روت به ماما توضیح میدهد: «من کنترل اوضاع را در دست ندارم. نمیخواهم بدانم در بدنم چه موجودی است. از او میترسم».
ماما به او میگوید: «نوزاد میداند چکار کند. نوزاد به تو خواهد گفت چه کاری انجام دهی».
چیزی که نوزاد میخواهد، کشتن است. و کشتن. و کشتن بیشتر. انتقام برای مرگ شریک زندگیش برای او تبدیل به سرمستی از کشتن دیگران میشود که از صدای درون شکمش نشأت میگیرد. دوران بارداری روت، او را تبدیل به یک مرده دزد میکند که همچنین به اندوه، از دست دادن و نحوهی ادامه دادن میاندیشد.
هالووین (1978)
مجموعهی غیرممکن از دنباله ها، پیش درآمد ها و بازسازی های بعد از اولین هالووین را فراموش کنید. هالووین اصلی شاید اصلیترین فیلم ترسناک دهه 50 باشد که فیلمهای هیچکاک را به حیاط خلوت فیلمهای آمریکایی میکشاند. مایکل مایرز ممکن است در همسایگی شما در کمین باشد.
مایرز که پس از قتل خواهرش در 6 سالگی به بیمارستان روانی فرستاده شد، بعد از 15 سال فرار میکند و قربانیان بیشتری را طعمه خود میکند. چشمان تهی و توخالی او به لوری استرود (جمی لی کرتیس، در اولین نقش بزرگش) خیره میشود، که برای فرار از او از دکتر سام لومیس (دونالد پلزنس) کمک میگیرد. موسیقی متن فیلم نیز بسیار تحسینبرانگیز است.
کشتار با اره برقی در تگزاس (1978)
فیلم اسلشر خارقالعاده، خندهدار اما تاریک توب هوپر یکی از بهترین تگلاینهای پوستر را دارد: «چه کسی زنده خواهد ماند و چه چیزی از او باقی خواهد ماند؟» در این فیلم، صورت چرمی غول پیکر با اره برقی و خانوادهی نیمه جانش یک گروه از نوجوانان روستایی را گرفتار خود میکنند.
قدرت این فیلم که با بودجه اندک ساخته شده است در سبک واقعی و ریتم آرام آن است که ناگهان شما را از یک فیلم جادهای عادی به یک تریلر آکنده از پارانوما و بی اعتمادی بعد از واترگیت پرتاب میکند. همچنین منشا اصلی بسیاری از رسوم ترسناک است که فیلمهای کمتری به آن میپردازند؛ مانند قاتل نقابدار بدون چهره یا استفاده از ابزار به عنوان سلاح. هرچند هیچ یک از فیلمها به خوبی این فیلم این موضوع را نمایش ندادهاند.
شماره 10 محله ریلینگتون (1971)
این جواهر کوچک وقتی برای اولین بار اکران شد، چندان مورد تحسین قرار نگرفت، اما بازگویی غم انگیز قتلهای کریستی در دهه 1950 سزاوار بازنگری است.
ریچارد آتنبرو قاتل زنجیرهای جان کریستی است که خود را به عنوان یک پزشک به زنان نزدیک محل زندگیش معرفی میکند و سپس آنها را به قتل میرساند و جان هرت جوان، فریبخوردهای است که سعی دارد قتل همسر و فرزندش را به تصویر بکشد. این فیلم کمی چندشآور است تا ترسناک، و برای این که به هیجان فیلم اضافه کنیم باید بگوییم که این فیلم تنها دو خانه دورتر از خانهی واقعی در ناتینگ هیل که قتلها واقعا در آن اتفاق افتاده است، فیلمبرداری شد.
جنون (Frenzy) (1972)
اواخر دوران هیچکاک کمی آشفته است، اما فیلم ماقبل آخر او یک پیروزی بود و لحن فیلمهای هیجانانگیز دهه 1940 او را با طنز حیلهگرایانه فیلمنامه آنتونی شفر و چیدمانی از تعیقب اشتباه یک مرد به خاطر جرمی که مرتکب نشده است را به همراه داشت.
تاجر بازار کاونت گاردن، باب راسک، دوستش ریچارد بلینی را مجبور میکند تا مسئولیت قتل های زنجیره ای را به عهده بگیرد. همه اینها با انرژی و نهایت ذوق انجام میشود و مجموعهای از صحنههای هیچکاکی در آن دیده میشود که مهمترین آن صحنهی تعقیب و گریزی است که محل جرم را در وسط قتل ترک میکند و به میان خریدارانی که با خوشحالی از اتفاق وحشتناکی که چند قدم دورتر اتفاق میافتد غافل هستند، میرود.
زودیاک؛ فیلم قاتل زنجیره ای بر اساس واقعیت (2007)
بر اساس داستان واقعی یک قاتل (که ممکن است تد کروز سناتور ایالات متحده باشد یا نباشد، اگر از بخشهای خاصی (*اشتباه) در توییتر سوال کنید)، که در اواخر دهه شصت ترس و وحشت را در سانفرانسیسکو و کالیفرنیای شمالی آورده بود، زودیاک ساخته دیوید فینچر یکی از بدنامترین تعقیبهای جنایتکاران در ایالات متحده را به تصویر میکشد (بهتر است باور کنید).
این فیلم با بازی جیک جیلنهال، مارک روفالو، رابرت داونی جونیور و تعداد زیادی از کلوزآپهای فینچر در اتاقهای بازجویی کم نور، ممکن است طولانی به نظر آید (162 دقیقه)، اما چه کسی گفته است که گرفتن یک قاتل (نه تد کروز) آسان است؟ هیچ کس.
سکوت برهها (Silence of the Lambs) (1991)
بیا کلاریس، میدانستی که این اتفاق میافتد. این واقعیت که آنتونی هاپکینز در نقش دکتر هانیبال لکتر به عنوان یک هیولای گوشتدوست و خونخوار تنها به خاطر 16 دقیقه بازی بر صفحه نمایش برنده جایزه اسکار شد، گواه این است که اگر هنوز فیلم سکوت برهها را ندیدهاید، فورا باید دست بکار شوید.
«هر موقع که امکانپذیر است، باید همیشه سعی کرد گستاخی را بلعید». فقط یکی از توصیههای حکیمانهی هانیبال لکتر.
همچنین ببینید: بهترین فیلم های آنتونی هاپکینز
روانی (Psycho) (1960)
روانی هیچکاک با الهام از داستان اد جین، یک قاتل با تمایل خاصی به طراحی داخلی با بهرهگیری از اعضای داخلی بدن انسان، یک فیلم کلاسیک در زمینه قتل های زنجیره ای و یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای کل دوران است؛ فیلمی که مرزهای خشونت، جنسیت و صحنههای دوش گرفتن را جابجا میکند.
هیچکاک که در ایجاد وحشت و تنش خفهکننده شهرت دارد، همه نسخههای رمان رابرت بلوخ را قبل از اکران فیلمش خریداری کرد تا رمزوراز وحشتناک نورمن بیتس، مادرش و مسافرخانهی خونین او را حفظ کند.
هفت (Se7en) (1995)
یکی دیگر از فیلم های برد پیت در فهرست بهترین فیلمها در مورد قتل های زنجیره ای قرار میگیرد. این بار با بازی برد پیت در دوران اوج بازیگریش در مقابل مورگان فریمن به عنوان یک کاراگاه پیر و خسته. این دو به شدت در حال تعقیب یک قاتل زنجیرهای هستند که تکنیکهایی متظاهر و نفرتانگیزی را بر روی قربانیان خود ایفا میکند و هر بار یکی از هفت گناه موضوع قتل است (پرخوری مورد علاقه ماست).
این فیلم خیلی دهه نودی است (برد پیت با کتی چرمی به باران سیلآسای نیویورک خیره میشود در حالی که ارکستر وحشتناکی در پس زمینه پخش میشود)، اما این موضوع با داستانی که به این اندازه فشرده و سریع پیش میرود، اهمیت چندانی پیدا نمیکند.
هنری: تصویر یک قاتل زنجیرهای (1986)
فیلمی که هیئت سانسور آمریکا آن را به قدری فاسد میدانست که به آن امتیاز «X» داد، یعنی هیچ سینمایی نمیخواست به آن نزدیک شود. فیلم هنری: تصویر یک قاتل زنجیرهای در نهایت در سال 1990 اکران شد و از آن زمان به بعد به خاطر تصویر درونی، تصویر روی دیوار از هنری لی لوکاس، قاتلی با مشکلات مادرزادی که خود به قتل 300 نفر اعتراف کرده است، مورد تحسین قرار گرفت.
این نهیلیسم و بیهودگی قتل های زنجیره ای هنری که کمتر یک تریلر روانشناختی یا هوشمندانه است تا ابزاری برای اهداف بیمعنا، آن را بسیار آزاردهنده میکند. این ایده در فیلم منعکس میشود که کسی میتواند شما را به قتل برساند فقط به این دلیل که دوست دارد.
روانی آمریکایی (American Psycho) (2000)
کریستین بیل با طنزی گزنده، خندهدار و کمدی سیاه – همراه با کل ماجرای قاتل زنجیرهای – نقش پاتریک بیتمن ضد قهرمان در فیلم روانی آمریکایی را بازی میکند. او یک فرد بی روح در وال استریت است که مستعد حملات شیدایی سیریناپذیر و قتل، وسواس به لباس، رزرو رستوران، کارت تجاری و هوی لوئیز و اخبار است.
یک فیلم درخشان در نوع خود، روانی آمریکایی به عنوان یک پرتره ترسناک بیهودگیها و افراطهای سبک زندگی شهری را به تصویر میکشد.
«آیا آن یک بارانی است؟»
زمین های یم لزرع (1973): بر اساس داستان واقعی
زمینهای یم لزرع بر اساس داستان واقعی چارلز استارک ودر و کاریل آن فوگیت، دو نوجوان عاشق که به قتل رسیدنشان در سال 1958 در دشت های نبراسکا خبرساز شد. این فیلم بهترین ساختهی ترنس مالیک است (با عرض پوزش، فیلم درخت زندگی).
یکی از بهترین فیلم ها در زمینه قتل های زنجیره ای است. در مورد فرار یک زوج جوان به جادههای آمریکا، زمینهای یملزرع را میتوان یک بانی و کلاید شیک، با فیلمنامهای بهتر و روانپریشی بیپردهتر در نظر گرفت.
همچنین ببینید: