مقایسه EQ و IQ (تعریف و تفاوت ) مقایسه هوش هیجانی و ضریب هوشی

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

تفاوت EQ و IQ

هوش هیجانی یا هوش احساسی(EQ) به صورت توانایی فرد در شناسایی، ارزیابی، کنترل و بیان احساسات تعریف می شود. افرادی که EQ بالایی دارند معمولاً به رهبران و بازیکنان تیمی خوبی تبدیل می شوند که ناشی از توانایی آن ها در درک، همدلی و برقراری ارتباط با افراد پیرامونشان است. IQ یا همان بهره هوشی، نمره ای است که فرد از تست های استاندارد مختلف که به منظور سنجش هوش یک فرد طرح شده اند، بدست می آورد.

IQ به منظور تعیین توانایی های آکادمیک و شناسایی فرد با هوش بالا یا چالش های ذهنی مورد استفاده قرار می گیرد. EQ، شاخص بهتری از موفقیت در محیط کار است و به منظور شناسایی رهبران و بازیکنان تیم خوب و افرادی با بهترین عملکرد کاری به صورت فردی مورد استفاده قرار می گیرد.

مقایسه هوش و هوش هیجانی iq – eq
EQ IQ
نام هوش هیجانی بهره هوشی
تعریف ذات عاطفی (EQ) یا هوش هیجانی توانایی شناسایی ، ارزیابی و کنترل احساسات خود ، دیگران و گروه ها است. ضریب هوش (IQ) نمره ای است که از یکی از چندین آزمایش استاندارد شده برای ارزیابی هوش طراحی شده است.
قابلیت احساسات خود را شناسایی ، ارزیابی ، کنترل و بیان کنید؛ درک و ارزیابی احساسات دیگران؛ از احساسات برای تسهیل تفکر ، درک معانی عاطفی استفاده کنید. امکان یادگیری ، درک و بکارگیری اطلاعات در مهارتها ، استدلال منطقی ، درک کلمات ، مهارت های ریاضی ، تفکر انتزاعی و مکانی ، فیلتر کردن اطلاعات بی ربط.امکان یادگیری ، درک و بکارگیری اطلاعات در مهارتها ، استدلال منطقی ، درک کلمات ، مهارت های ریاضی ، تفکر انتزاعی و مکانی ، فیلتر کردن اطلاعات بی ربط.
در محل کار کار تیمی ، رهبری ، روابط موفق ، جهت گیری خدمات ، ابتکار عمل ، همکاری. موفقیت با کارهای چالش برانگیز ، توانایی تجزیه و تحلیل و اتصال نقاط ، تحقیق و توسعه.
شناسایی می کند رهبران ، بازیکنان تیم ، افرادی که بهترین کار را به تنهایی انجام می دهند ، افرادی با چالش های اجتماعی. افراد با توانمند یا با استعدادی بسیار بالا ، افراد دارای چالش های روانی و نیازهای ویژه.
منشاء 1985 ، پایان نامه دکتری وین پین “یک مطالعه در مورد احساسات: توسعه هوش هیجانی” استفاده عمومی در کتاب “هوش هیجانی – چرا که می تواند بیش از ضریب هوشی باشد” از دانیل گلمن در سال 1995 بدست آمد. 1883 ، مقاله انگلیسی “Francis Galton” ، مورخ انگلیسی ، “سوالات مربوط به دانشکده انسانی و توسعه آن” اولین کاربرد در آزمایش 1905 آلفرد بینت ، روانشناس فرانسوی ، برای ارزیابی کودکان مدرسه در فرانسه بود.
تست های محبوب آزمون مایر-سالووی-کاروسو (وظایف حل مسئله بر اساس احساسات)؛ امتیاز مدل دانیل گلمن (بر اساس شایستگی های عاطفی). تست استنفورد-بینه؛ وکسلر؛ تست های توانایی های شناختی Woodcock-Johnson.

مقایسه EQ و IQ

 

EQ چیست؟

طبق دپارتمان روانشناسی دانشگاه نیوهمپشایر، هوش هیجانی توانایی استدلال معتبر با احساسات و بکارگیری احساسات به منظور تقویت فکر است. EQ به توانایی یک فرد در درک، کنترل، ارزیابی و بیان احساسات اشاره دارد. افرادی که EQ بالا دارند، می توانند احساسات خود را مدیریت کنند، از احساسات خود برای تسهیل تفکر استفاده کنند، مفاهیم احساسی و عاطفی را درک کنند و درک دقیقی از احساسات دیگران داشته باشند. EQ تا حدودی توسط چگونگی برقراری ارتباط فرد با دیگران و حفظ کنترل عاطفی و احساسی تعیین می شود.

 

IQ چیست؟

بهره هوشی یا IQ، نمره ای است که فرد از ارزیابی های استاندارد طراحی شده به منظور سنجش هوش بدست می آورد. IQ مستقیماً با پیگیری های ذهنی همچون توانایی یادگیری و همچنین درک و بکارگیری اطلاعات در مجموعه هایی از مهارت ها مرتبط است. بهره هوشی یا IQ، استدلال منطقی، درک کلمات و مهارت های ریاضی را در بر می گیرد. افرادی که از بهره هوشی بالاتری برخوردار هستند، می توانند به صورت انتزاعی فکر کنند و با تعمیم دادن مطالب، ارتباطات را آسان تر نمایند.

 

آیا می توان EQ یا IQ را تقویت داد؟

با تشویق خصوصیاتی همچون به اشتراک گذاشتن، به فکر دیگران بودن، خود را جای دیگران قرار دادن، احترام به حریم خصوصی و اصول کلی همکاری، آگاهی عاطفی از همان سنین کودکی در فرد به وجود می آید. اسباب بازی ها و بازی هایی برای افزایش هوش هیجانی کودکان وجود دارند و کودکانی که در محیط های اجتماعی عملکرد خوبی ندارند، پس از سپری کردن کلاس های SEL(یادگیری عاطفی و اجتماعی) با پیشرفت چشمگیری مواجه می شوند. هوش هیجانی افراد بزرگسال را نیز می توان تقویت بخشید اگرچه این بهبود تا حدودی محدود است.

شرایط خاصی همچون اختلال اوتیسم با عملکرد بالا(HFA) یا آسپرگر وجود دارد که یک از علائم آن ضعف در برقراری ارتباط است. در حالی که برخی از مطالعات دریافته اند که افراد بزرگسال دارای اختلال آسپرگر از ضعف در برقراری ارتباط رنج می برند اما مطالعاتی نیز با گروه های کنترلی انجام شده است که نشان می دهند که EQ در افراد دارای HFA یا آسپرگر قابل تغییر می باشد.

بهره هوشی بیشتر ژنتیکی است اما روش های متعددی برای بهبود بخشیدن IQ فرد به بالاترین پتانسیل ممکن ازطریق تمرین های تقویت مغز و توانایی ذهنی همچون پازل، بازی های فکری و تکنیک های حل مسئله وجود دارند که موجب می شوند فرد در خارج از چارچوب همیشگی فکر کند.

 

کدام یک مهم تر است IQ یا EQ؟

دیدگاه های مختلفی در مورد این موضوع وجود دارد که EQ مهم تر است یا IO. آن هایی که اعتقاد دارند EQ از اهمیت بیشتری برخوردار است، بر این باورند که IQ بالا به شما در مدرسه کمک می کند اما EQ بالا در تمام مراحل زندگی کمک حال شما خواهد بود.

همچنین افرادی وجود دارند که معتقدند توانایی شناختی(IQ)، پیشگوی بهتری از میزان موفقیت است و EQ حتی در مشاغل مرتبط با احساسات، بیش از حد با اهمیت جلوه داده شده است. یک مطالعه گسترده، نتایج حاصل از مطالعات متعدد در جهت مقایسه ی IQ و EQ را جمع آوری کرده است و محققان دریافتند که IQ بیش از 14% از عملکرد شغلی را به خود اختصاص داده است؛ در مقابل هوش هیجانی تنها کمتر از 1% را شامل می شود.

 

کاربردها iq و eq

برای مدت های طولانی، باور بر این بود که بهره هوشی یا IQ معیار نهایی برای موفقیت در زمینه ی شغلی و به طور کلی زندگی است اما مطالعاتی وجود دارند که نشان دهنده ی رابطه ی مستقیم بین EQ بالاتر و افراد موفق در زمینه شغلی هستند. افرادی که از EQ بالاتری برخوردارند به طور کلی در کاری تیمی و خدمات نسبت به دیگران برتری دارند و ابتکار عمل بیشتری در کار بکار می گیرند. سازمان ها و شرکت های بزرگ در طی روند اسخدامی خود از تست های EQ بهره می برند و سمینارهای آموزشی در زمینه ی مهارت های اجتماعی و احساسی و عاطفی دارند. یادگیری اجتماعی و عاطفی(SEL) نه تنها در میان افراد حرفه ای بلکه حتی در میان دانش آموزان نیز از محبوبیت روزافزونی برخوردار است.

تست های IQ بیشتر در زمینه ی تحصیل و روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرند. تست های IQ برای شناسایی افراد بسیار توانمند و مستعد و نیز افراد نیازمند به کمک تخصصی در کلاس های درست، استاندارد شده اند. IQ، موفقیت در زمینه دستاوردهای آکادمیک را پیش بینی می کند و اغلب برای تعیین گزینه های شغلی برای دانشجویان فارغ التحصیل مورد استفاده قرار می گیرد.

 

سنجش و تست IQ و EQ

اگرچه اندازه گیری و سنجش EQ بسیار ذهنی است اما تست های استاندارد شده ی متعددی برای سنجش هوش هیجانی وجود دارند. تست هوش هیجانی مایر-سالوی-کاروسو، مجموعه ای از سوالات بر مبنای احساسات را در برابر شرکت کنندگان در تست قرار می دهد. نمره بدست آمده نشانگر ظرفیت فرد برای استدلال با اطلاعات عاطفی است. مدل گولمان سنجش بر صلاحیت های عاطفی و احساسی تمرکز دارد. مدل گولمان از یکی از این دو تست استفاده می کند: فهرست صلاحیت عاطفی یا ارزیابی هوش عاطفی. هر دو این تست ها منتقدان و طرفداران خاص خود را دارند.

نظریه پردازان تلاش کرده اند تا تست IQ را عینی تر سازند. تست استنفورد-باینت، اولین تست واقعی برای ارزیابی IQ بود زیرا بر اساس سن فاکتوربندی شده بود. نمره ی بدست آمده از این تست بر مبنای سن ذهنی شرکت کننده در تست تقسیم بر سن واقعی فرد ضرب در 100 محاسبه می شود. روانشناس آمریکایی به نام دیوید وچسلر سه نوع تست IQ را توسعه داد؛ یکی برای کودکان پیش دبستانی و ابتدایی، دیگری برای کودکان بزرگتر و سومی برای بزرگسالان. نمره ی بدست آمده بر مبنای تحلیل عاملی می باشد. زیر تست های ارزیابی در برابر هنجارهای مبتنی بر سن ارزیابی می شوند. یکی دیگر از تست های رایج مورد استفاده، تست وودکاک-جانسون از توانایی های شناختی است. با بکارگیری تست وودکاک-جانسون، طیف گسترده ای از توانایی های شناختی ارزیابی می شود. هر سه تست همچنان بکار گرفته می شوند و هیچ یک از آن ها بر دیگری ارجحیت ندارد و دقیق تر نیست.

 

جنبه های مثبت و منفی تست IQ و EQ

هم تست EQ و هم تست IQ، بحث برانگیز هستند. برای تست EQ، طرفداران به این موضوع اشاره دارند که EQ به پش بینی موفقیت کاری و توانایی انجام کار تیمی کمک می کند. با این وجود، از آنجایی که هوش هیجانی برخلاف تعاریف مرسوم هوش است، تست کردن یک روش دقیق برای پیش بینی موفقیت آکادمیک یا کاری محسوب نمی شود. بنابراین، با وجود این که افرادی با EQ بالا، عملکرد خوبی در محیط کار دارند اما تست ها لزوماً فرد با EQ بالا را پیش بینی نمی کنند. بخشی از این مشکل از غیر قابل اطمینان بودن نتایج نشئت می گیرد. اغلب، افراد برای بهبود عملکرد خود به پرسش ها پاسخ دقیق نمی دهند. بنابراین، بر اساس تعریف، نتایج ذهنی هستند.

تست های بهره هوشی یا IQ به طور منظم در تحصیلات و نیز در صنایع دیگر مورد استفاده قرار می گیرند. طرفداران این تست ها بر این موضوع اشاره می کنند که یک ارزیابی استاندارد نشان دهنده ی برتری داشتن به لحاظ هوش است، نیاز به آموزش ویژه را می سنجد و اثربخشی برنامه های آموزشی را مورد ارزیابی قرار می دهد. تست IQ نیز می تواند استعدادهای کشف نشده را شناسایی کند اما محدودیت این تست ها در این است که آن ها اطلاعات محدودی را ارائه می دهند. آن ها فرآیندهای شناختی اساسی را مورد بررسی قرار نمی دهند و نیز موفقیت در محیط کاری را پیش بینی نمی کنند زیرا توانایی های ذهنی غیرآکادمیک را شامل نمی شوند. به همین ترتیب، پاسخ های مبتکرانه و بدیع حتی اگر بیانگر تفکر هوشمندانه باشند، اشتباه قلمداد می شوند. دانستن بهره هوشی ممکن است کودکان را محدود کند. در نهایت، تست های IQ ممکن است بازتابی از تعصب در برابر اقلیت ها یا فرهنگ های دیگر با انواع خاصی از سوالات باشند.

 

تاریخچه EQ و IQ

نظریه ی EQ تنها به سال 1985 باز می گردد. وین پین در رساله ی دکتری خود با عنوان “مطالعه ی احساسات: توسعه ی هوش هیجانی”، این نظریه را ارائه داد. ایده ی EQ با انتشار کتاب دانیل گولمان در زمینه ی هوش هیجانی در سال 1995 تحت عنوان “چرا می تواند از بهره هوشی اهمیت بیشتری داشته باشد”، به محبوبیت گسترده دست یافت.

مفهوم کمیت سازی هوش به سال 1883 بازمی گردد. آمارشناس فرانسوی به نام فرانسیس گالتون در مقاله ی خود تحت عنوان “سوالات مربوط به قوه ی ذهنی انسان و توسعه ی آن”، به این مفهوم پرداخته است. روانشناس فرانسوی به نام آلفرد باینت، تستی را در سال 1905 توسعه داد. اولین تست IQ تلاشی برای طبقه بندی کودکان دبستانی در فرانسه بر مبنای توانایی ذهنی بود.

نظرات