معرفی کتاب جنگ و صلح تولستوی یکی از مهم ترین رمان های ادبیات جهان

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

در ادامه سری پست های معرفی کتاب سایت مینویسم با معرفی کتاب جنگ و صلح اثر معروف لئو تولستوی نویسنده مشهور روسی با شما هستیم. جنگ و صلح رمان معروفی است که حتما نام آن را شنیده اید. گفته می شود کتاب جنگ و صلح یکی از مهم ترین رمان های جهان و از بزرگترین آثار منتشر شده در روسیه است. این کتاب وضعیت سیاسی و اجتماعی روسیه در قرت 19 را به خوبی توصیف می کند اما یک کتاب تاریخی نیست بلکه با داستان پردازی های زیبا به گونه ای نوشته شده که مخاطب را خسته نمی کند.

با معرفی کامل کتاب جنگ و صلح و ارائه اطلاعات مهمی از این کتاب شامل معرفی بهترین ترجمه های کتاب جنگ و صلح، اطلاعاتی درباره نویسنده کتاب (تولستوی)، جملاتی از رمان جنگ و صلح، نقد کتاب جنگ و صلح و …. را به شما ارائه خواهیم داد.

اگر به خواندن رمان علاقه دارید ببینید: معرفی کتاب بینوایان اثر فوق العاده ویکتور هوگو

معرفی کتاب جنگ و صلح اثر معروف تولستوی

معرفی کتاب جنگ و صلح رمان معروف تولستویکتاب جنگ و صلح تولستوی درباره چیست؟

جنگ و صلح در قالب رمان نوشته شده و در آن ۵۸۰ شخصیت با جزئیات توصیف شده و راجب به آن ها صحبت شده است. داستان کتاب در زمان جنگ روسیه و فرانسه روایت می شود و داستان مقاومت روس‌ها در برابر حملهٔ ارتش فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت را به زیبایی هرچه تمات تر به تصویر می کشد. با خواندن این کتاب به خوبی با امپراتوری روسیه در قرن 19 و تفکرات سیاسی و اجتماعی مردم روسیه در آن زمان آشنا می شوید. داستان اصلی کتاب درباره 5 خانواده متمول روسی است که اتفاقات کتاب حول زندگانی آن ها رخ می دهد.

تاکنون نمایشنامه های زیادی با اقتباس از کتاب جنگ و صلح نوشته شده و فیلم های زیادی درباره آن ساخته شده است که نمونه آن فیلم جنگ و صلح به کارگردانی سرگئی باندارچوک می باشد. نسخه چاپ شده از کتاب جنگ و صلح از بین 7 ویرایشی که بدست همسر تولستوی صورت گرفته بود انتخاب شده است.

همچنین ببینید: معروف ترین کتاب های جهان

مشخصات کتاب جنگ و صلح

نام کتاب: جنگ و صلح

نام کتاب به روسی:  Война́ и мир یا Voyná i mir

نام کتاب به انگلیسی: war and peace

نام نویسنده: لئو تولستوی (Leo Tolstoy) که نام اصلی آن لئو تالستوی می باشد و به خاطر راحتی تلفظ تولستوی مصطلح شده است.

زبان اصلی کتاب: روسی

مترجم جنگ و صلح: تعداد زیادی ترجمه از رمان جنگ و صلح وجود دارد که در ادامه برخی از آن ها را معرفی می کنیم. برخی از ترجمه های جنگ و صلح مقداری سانسور شده اند ولی کتاب جنگ و صلح تولستوی بدون سانسور هم در ترجمه فارسی وجود دارد.

کتاب جنگ و صلح چند جلد است؟

چهار جلد شامل ۱۵بخش و یک موخره

سال انتشار کتاب جنگ و صلح: ۱۸۶۹ میلادی

خلاصه داستان رمان جنگ و صلح

فیلم جنگ و صلحداستان رمان جنگ و صلح دو جنگ بزرگ بین ارتش روسیه و ارتش ناپلئون بناپارت را به تصویر می کشد. جنگ بخشی از این رمان است و بخش دیگری از این رمان مربوط به داستان 5 خانواده ثرتمند روسیه به نام های اسیلی کوراگین، کنت رستوف، کنت بزوخف، کنت بالکونسکی بزرگ و آنا میخاییلونا است. یکی از ویژگی های این کتاب این است که شخصیت اصلی ندارد و شخصیت های رمان هر کدام به شکل مستقل پیش می روند.

داستان با احتمال آغاز جنگ روسیه به رهبری ناپلئون شروع می شود. در ابتدای داستان درباره پرنس آندره‌ی بالکونسکی و همسرش لیزا است که منتظر به دنبا آمدن فرزند خود هستند. آندره با شروع جنگ و قبل از تولد فرزندشان به میدان جنگ می رود و یکی از سرداران روسیه می شود. همسر او هنگام زایمان از دنیا می رود و فرزند پسری به نام نیکولای به دنیا می آورد.

داستان های زیادی در خلال رمان جنگ و صلح اتفاق می افتد چه در بخش داستانی و چه در بخش هایی که مربوط به جنگ های کتاب می شود. در پایان این رمان روسیه فاتح جنگ است و مردم روسیه با پایداری خود فرانسوی ها را مجبور به عقب نشینی می کنند و البته نقش سرمای هوا و کمبود آذوقه را نیز نمی توان نادیده گرفت.

پیشنهاد می شود بخوانید: معرفی کتاب نبرد من هیتلر

بخشی از قسمت های جذاب رمان جنگ و صلح

  • “پی‌یر در سه هفته اخیر به حقیقتی تازه و تسلابخش دست یافت. او به خوبی دریافت که در جهان هیچ چیز وحشتناکی نیست؛ و دانست که چون در جهان وضعی وجود ندارد که انسان در آن سعادتمند و به تمام معنی آزاد باشد، پس وضعی در جهان موجود نیست که انسان در آن، بدبخت و محروم از آزادی باشد. همچنین، دریافت که رنج اسارت، آزادی و آسایش را نیز حد و مرزهایی است، و این حدود به یکدیگر بسیار نزدیک‌اند.

همچنین، دریافت که رنج و شکنجه کسی که فقط یکی از گلبرگ‌های بستر گل‌سرخ او مچاله و جابه‌جا می‌شود، از رنج و درد او که اینک روی زمین سرد و مرطوب می‌خوابد و یک طرف بدنش سرما می‌خورد و طرف دیگر آن گرم است، کمتر نیست.

بله، پی‌یر دریافت که هنگام پوشیدن کفش‌های تنگ رقص در روزهای گذشته نیز به اندازه امروز که پابرهنه (کفش پی‌یر از مدتها پیش پاره شده بود) راه می‌رود و پایش تاول زده، رنج می‌کشیده است. دریافت هنگامی که در ظاهر به اراده شخصی خویش با همسرش ازدواج کرد، بیش از امروز که شبها در اصطبل محبوس شده، آزادی نداشته است.”

  • در انتهای ضلع مردانه میز گفتگو کم‌کم پرشورتر می‌شد. سرهنگ می‌گفت که بیانیه اعلان جنگ در پترزبورگ منتشر شده و یک نسخه از آن همان روز با پیک مخصوص به فرماندار نظامی مسکو ابلاغ گردیده و خودش هم آن را دیده است. (کتاب جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۱۳)
  • آزادی، برابری، اینها همه بانگ دهل است که رسواییشان مدتهاست آشکار شده است. کیست که آزادی و برابری را دوست نداشته باشد؟ خود منجی ما آزادی و برابری را تعلیم داده است. خیال می‌کنید بعد از انقلاب مردم خوشبختتر شده‌اند؟ برعکس، ما بودیم که خواهان آزادی بودیم و بناپارت آن را نابود کرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۵۵)
  • معتقد بود که سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات. و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۴۶)
  • پرنس آندره‌ی گفت: «بله، شما او را، این بناپارت را، دیدید؟ چطور بود؟ استنباطتان از او چیست؟» دلگاروکف که پیدا بود به این نتیجه کلی که از ملاقات خود با ناپلئون به دست آورده دل بسته است، تکرار کرد: «بله، او را دیدم و مطمئن شدم که بیش از هرچیز از یک درگیری همگانی وحشت دارد. اگر از روبرو شدن با ما نمی‌ترسید چرا تقاضای ملاقات با امپراتور را داشت. چرا پیشنهاد مذاکره می‌کرد و از همه مهمتر چرا عقب می‌نشست. حال آنکه عقب‌نشینی با روش هدایت جنگ او منافات دارد. حرفم را باور کنید. او می‌ترسد، از درگیری همگانی وحشت دارد. ساعت سرنگونیش فرارسیده است. این را از من قبول کنید.» (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۳۸۸)
  • هر کس با دید خودش زندگی می‌کند. تو برای خودت زندگی می‌کردی و می‌گویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود. هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق به‌دیگران است. میل به‌خدمت به‌آنها برای لذت‌بردن از ستایش آنها. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۵۶۶)
  • همه‌شان تلاش می‌کنند، رنج می‌برند، جان خود و روح جاوید خود را به فساد می‌کشند تا نعمتی را به دست آورند که لحظه‌ای بیش نمی‌پاید و ما نه فقط این معنی را می‌دانیم بلکه مسیح، فرزند خدا، خود به این جهان خاکی آمد و به ما گفت که این زندگی آنی بیش نیست و برای آزمودن ماست و با این همه سخت به آن آویخته‌ایم و گمان می‌کنیم که سعادت را فقط در آن خواهیم یافت. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۷۰۸)

جلد اصلی کتاب جنگ و صلح

  • رستف اسب خود را نگه داشت و می‌کوشید در چهره دشمنش نگاه کند و ببیند بر چه کسی پیروز شده است. یک پای جوان فرانسوی در رکاب گیر کرده بود و افسر بر پای دیگر بر زمین لی‌لی می‌کرد و از وحشت چشم درهم کشیده، هر لحظه منتظر ضربه دیگری بود و با چهره‌ای از وحشت درهم پیچیده از زیر به رستف فرامی‌نگریست. چهره رنگ‌پریده و به گل آغشته جوانش با آن موهای طلایی روشن و چشمان آبی کمرنگ و چال ملیحی که بر چانه داشت هیچ خصمانه نبود و با جنگ و خونریزی سازگاری نداشت. سیمای ساده‌اش بیشتر برای بگووبخند و تالار پذیرایی مناسب می‌نمود. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۹۴۴)
  • هر مدیر و فرمانداری در دوران آرامش و دور از اغتشاش گمان می‌کند که چرخ زندگی مردمی که اداره امورشان به دست او سپرده شده است فقط به نیروی او می‌چرخد و همین آگاهی به ضرورت وجودش بزرگترین پاداش زحمات و تلاشهای اوست. پیداست که تا زمانی که دریای تاریخ آرام است حاکم – آب‌شناس با قایقی نااستوار، خود را با دیرکی به کشتی کوه‌پیکر ملت بند کرده پیش می‌رود و می‌پندارد که اوست که کشتی بزرگی را که خود به آن متکی است حرکت می‌دهد. اما وقتی طوفانی برخیزد و دریا متلاطم گردد و کشتی دستخوش امواج شود، دیگر گمراه‌ماندن و خود را اسیر وهم داشتن ممکن نیست. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۱۲۵۵)

پیشنهاد رمان: معرفی کتاب کیمیاگر

  • هرگز هیچ فرمانی به خودی خود و مستقل از فرمانهای قبلی صادرکردنی نیست و رویدادهای پی‌درپی و متعددی را در بر ندارد. هر فرمان از فرمان دیگری ناشی است و هرگز به چند واقعه حاکم نیست و فقط ناظر بر لحظه‌ای از رویداد است. مثلا وقتی می‌گوییم که ناپلئون به ارتش خود فرمان جنگ داد فرمانهای در زمان گسترده و به یکدیگر وابسته‌ای را به صورت یک فرمان یکباره درهم می‌آمیزیم. ناپلئون نمی‌توانست فرمان جنگ روسیه را صادر کند و چنین نیز نکرد. یک روز دستور داد که نامه‌هایی چنین و چنان به وین و برلین و پترزبورگ فرستاده شود و روز دیگر احکامی به نیروی زمینی و دریایی صادر کرد که موجب صدور فرمانهای دیگری می‌شد که به رویدادهایی مربوط شدند که به ورود ارتش به روسیه منجر گشت. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۶۶۶)
  • در دل می‌گفت: عشق! عشق چیست؟ عشق مانع مرگ است. عشق زندگی است. همه‌چیز، هر آنچه درک می‌کنم فقط به آن‌سبب درک می‌کنم که عاشقم. همه‌چیز هست و فقط به آن‌سبب وجود دارد که من عشق می‌ورزم. همه‌چیز فقط با ریسمان عشق به‌هم مربوط است. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۳۸۲)
  • وقتی انسان جانوری در حال مرگ را می‌بیند وحشت می‌کند، زیرا زوال موجودی زنده را – وجود خودش را – در نظر می‌آورد؛ می‌بیند که موجودی زنده از حیطه هستی بیرون می‌رود. اما هنگامی که محتضر انسانی باشد، آن هم انسانی مورد علاقه، احساس گسیختگی نیز بر وحشت نیستی افزوده می‌شود، زخمی روحی که مانند زخم جسمانی گاه کشنده است و گاه التیام می‌یابد، اما جای ان همیشه دردناک می‌ماند و از تماس جسمی خارجی که اسباب تحریک آن شود می‌گریزد. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۵۰۳)

جملاتی از کتاب جنگ و صلح

اطلاعات کامل درباره کتاب جنگ و صلح

  • اقرار به‌خطا بزرگواری بیشتری می‌خواهد تا اصرار در کشاندن کار به‌جایی که دیگر جبران ممکن نیست.
  • هیچ حقیقتی در ذهن دو نفر یکسان جلوه نمی‌کند.
  • برای آنکه انسان بتواند راهی به طول هزار ورست را طی کند ناچار باید امیدوار باشد که در پایان این راه چیز خوشایندی در انتظار اوست.
  • پیداست که سرنوشت ما همه جز تحمل مصیبت نیست.
  • کسی در نبرد پیروز است که با عزم جزم و با اطمینان به پیروزی در آن شرکت کرده باشد.
  • انسان برای سعادت خلق شده است و خوشبختی در وجود او نهفته. و خارج از او نیست خوشبختی در ارضای نیازهای طبیعی و بشری است و تمام بدبختی ها. نه از کمبود ضروریات. بلکه از زیادی آن سرچشمه می گیرد.
  • تو می گوئی که من آزاد نیستم. اما من دستم را بلند کردم و پایین آوردم هرکسی می فهمد که این پاسخ بی منطق. نمودی منطقی از آزادی است.
  • یک گلوله برف را نمی توان به یک لحظه آب کرد حد زمانی معینی هست که هرقدر هم که بر مقدار حرارت بیفزاییم برف تندتر از آن آب نمی شود به عکس. هر قدر بر مقدار حرارت افزوده شود برف باقی مانده سخت تر می شود.

تحلیل و نقد کتاب جنگ و صلح

در کتاب جنگ و صلح بارها داستان شکست و پیروزی یکی از کشورهای درگیر جنگ یعنی روسیه و فرانسه مطرح شده است و با خواندن کتاب بیهودگی جنگ و نسبی بودن شکست و پیروزی چیزی است که در خاطر می ماند. از جمله موضوعات محوری که در کتاب جنگ و صلح دیده می شود می توان به موضوعاتی مانند عشق و نفرت، تولد و مرگ، خشم و آسایش، جنگ و صلح اشاره کرد که در کنار هم تضادهای زیبایی را خلق کرده اند. زندگی خاندان اشرافی روسیه نیز قسمتی از این کتاب است که تولستوی آن را با جزئیات زیاد به تصویر کشیده است، زندگی که خود تولستوی با ان بیگانه نیست و توانسته به خوبی آن را به خواننده نشان بدهد.

درباره تولستوی

لئو تولستویلِو نیکلایِ ویچ تولستوی در سال 1828 در یاسنایا روسیه و در خانواده ای ثروتمند متولد شد. مادر تولستوی از شاهزادگان روسیه بود. تولستوی پدر و مادرش را در سن کم کودکی از دست داد و پس از آن با عمه اش زندگی کرد. تولستوی چند سالی را در رشته حقوق تحصیل کرد اما آن را به پایان نرساند و نیمه کاره رها کرد. او مدتی نیز در ارتش روسیه خدمت کرده است. تولستوی علاوه بر نویسندگی یک فعال سیاسی و اجتماعی نیز بود. او از بزرگترین نویسندگان معاصر روسیه بود که رمان های معروف او در سراسر جهان به خوبی شناخته شده اند و جزو برترین رمان های دنیا هستند. تولستوی در روسیه شخصیتی محبوب و قابل ستایش است و سکه ای با عکس او در روسیه ضرب شده است. تولستوی در سال 1910 از دنیا رفت و در روسیه به خاک سپرده شد.

تولستوی در زمان حیاتش اهمیت ویژه ای به آموزش کودکان می داد و چندین مدرسه در روسیه افتتاح نمود. او درباره مدارس روسیه می نویسد:

“هرگاه به مدرسه قدم می‌گذارم، با مشاهده چهره‌های کثیف و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکینها و لومونوسفهای آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.”

تولستوی با دختری به نام سوفیا آندره یِونا ازدواج کرد و این دو رابطه عاشقانه ای با هم داشتند و نقش همسر تولستوی در انتشار کتاب جنگ و صلح را نمی توان نادیده گرفت. او 7 بار این کتاب را پاکنویس نمود. تولستوی نوشتن کتاب جنگ و صلح را در 35 سالگی شروع کرد و هفت سال طول کشید تا این کتاب را به پایان برساند.

معروفترین آثار تولستوی:

  • آنا کارنینا
  • به یکدیگر محبت کنید
  • حرص باعث هلاکت است
  • رستاخیز
  • تریلوژی کودکی
  • قزاقان
  • حاجی‌مراد
  • مرگ ایوان ایلیچ
  • سونات کرویتزر
  • سونات کرویتسر
  • کوپن تقلبی
  • سعادت خانوادگی و داستان‌های دیگر
  • سرگیوس پیر
  • ارباب و نوکر
  • طبل میان‌تهی و هفت داستان دیگر
  • سه پرسش
  • داستان‌های سواستوپول
  • پولیکوشکا
  • دو سوار
  • شیطان

بهترین ترجمه جنگ و صلح

ترجمه های کتاب جنگ و صلح

کتاب جنگ و صلح به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است و در ایران نیز ترجمه های فارسی زیادی از رمان جنگ و صلح وجود دارد که برخی از آن ها معرفی می کنیم:

  • ترجمه محمدرضا سرشار
  • ترجمه کاظم انصاری
  • ترجمه سروش حبیبی
  • ترجمه شهلا انسانی
  • ….

در خصوص اینکه بهترین ترجمه از کتاب جنگ و صلح کدام است نمی توان به طور قطع نظر داد.

معرفی شخصیت های اصلی رمان جنگ و صلح

  • شاهزاده آندرِی بالکونسکی

شاهزاده آندرِی بالکونسکی، یکی از شخصیت های اصلی رمان جنگ و صلح است که خانواده اش را ترک می کند تا در نبرد علیه ناپلئون شرکت داشته باشد. شخصیت آندره در طول داستان دچار فراز و نشیب های زیادی می شود.

  • کنت پیر بزوخوف

جوان تحصیل‌کرده از فرنگ آمده، فرزند نامشروع کنت بزوخف در حال مرگ و وارث تمام اموال او است. او هدف طمع‌ورزی واسیلی و دخترش هلن قرار می‌گیرد. هلن موفق می‌شود با پی‌یر ازدواج کند و به اموال بی‌حساب دست پیدا کند اما در نهایت با هوسرانی و بی‌بند و باری سرنوشت خود را تیره و تار رقم می‌زند و در رنج و بیماری می‌میرد.

  • شاهزاده ناتاشا روستوا

پرنسس ناتاشا روستوا زیباترین شخصیت جنگ و صلح و به عقیده برخی شیرین‌ترین شخصیت همه رمان‌های جهان است. دختری شاد و سرزنده که در دوره‌ای نامزد آندره‌ی بالکونسکی می‌شود. پس از مرگ آندره‌ی بر اثر جراحت جنگی، او با پی‌یر بزوخف ازدواج می‌کند. او دختر زیبا و جوانِ مردی نجیب زاده است که هم پی‌یِر و هم آندرِی را شیفته ی خود کرده است.

  • شاهزاده ماریا بالکونسکایا

ماریا بالکونسکایا دختری نه چندان زیبا اما با چشم‌های مشکی نافذ است که در نیکوکاری و کمک به فقیران و رعیت‌ها از همه سبقت گرفته است. او تحت سلطه پدر مستبدش قرار دارد، با این حال او را می‌پرستد. ماریا بالکونسکی مهربان‌ترین شخصیت داستان است، او برای برادرزاده‌اش (که مادرش را از دست داده) همچون مادری دلسوز است، دختری خوب برای پدر و درنهایت خواهری مهربان برای آندره است، او شخصیت والایی دارد که بدون چشم‌داشت به همه نیکی می‌کند.

  • شاهزاده نیکولا روستوف

پرنس نیکولای روستوف برادر ناتاشا شخصیت دیگری است که اگرچه خوش‌قلب است اما  خلق و خوی عصبی نظامی‌گری دارد. برخی می‌گویند تولستوی نیکولای را از روی شخصیت پدر خود آفریده است. نیکولای رستف در انتها با ماریا بالکونسکایا ازدواج می‌کند و در ملک اجدادی ماریا ساکن می‌شوند.

  • واسیلی کوراگین

از شخصیت‌های منفی داستان است و به نوعی مکارترین فردی است که در داستان با او روبرو می‌شویم؛ او همیشه برای بدست آوردن ثروت از هیچ نقشه و حیله‌ای فروگذار نمی‌کند، اما در دنیایی که لئو تولستوی خالق آن است، نتایج نقشه‌ها و شرایط، هیچ‌گاه با خواسته‌های او هماهنگ نیست و واسیلی هیچ‌وقت نتیجه مطلوب و قابل انتظارش را نمی‌گیرد.

امیدواریم اطلاعات کاملی که درباره کتاب جنگ و صلح به شما ارائه دادیم مورد توجه شما قرار گرفته باشد. پیشنهاد می کنیم رمان جنگ صلح تولستوی که یکی از شاهکارهای ادبی جهان است را حتما بخوانید.

نظرات