مجموعه ای از زیباترین اسم های دخترانه کردی اصیل به ترتیب حروف الفبا + معنی
«مجموعه ای از زیباترین اسم های دخترانه کردی اصیل به ترتیب حروف الفبا + معنی»
بیشتر پدر مادر ها دوست دارند که نام فرزندشان را با توجه به اصالت و فرهنگ خود انتخاب کنند بطور مثال ترک زبانان عزیز اسم ها ترکی را برای دختران خود انتخاب می کنند و طبیعتا کرد زبانان نیز علاقه به انتخاب اسم های کردی دارند. امروزه همه شاهده نارضایتی برخی افراد از نام هایشان هستیم که با وجود قوانین سخت و مراحل اداری باز می خواهند که نام خورد را تغییر دهند بس چه بهتر که قبل از تولد دختر دلبندتان نامی زیبا و برازنده برایش انتخاب کنید.
حتما بخوانید : 300 اسم شیک دخترانه به همراه معنی
100 اسم دخترانه کردی کمیاب زیبا و با معنی
در این پست می توانید مجموعه ای از زیباترین اسم های دخترانه کردی را به ترتیب حروف الفبا به همراه معنی مشاهده نمایید و بهترین اسم را دختر خود انتخاب نمایید.
اسم دخترانه کردی با حرف (آ)
اینانا: الههٔ عشق
اَزمون: امتحان
ایوان : ایوان، تراس
آروا : نام فرشتهای در آیین زرتشت
آلند : اولین پرتو خورشید
آوات : آرزو، خواسته
آوین : عشق
آوینا : عشق
آیرین : ایل زیبا
آرینا : آریایی نژاد، از نسل آریایی
آسکی : آهو،کنایه از زیبایی و دلفریبی
اَسرین : اشک، سرشک.
ارینا : آرینا، آریایی نژاد، از نسل آریایی
اوینار : عشق و دوست داشتن در حد کمال، عشق آتشین
آسو : شفق، افق طلایی، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست میکنند.
آگرین : آتشین، به رنگ آتش
اسم دخترانه کردی با حرف (ب)
بریار : قرار، عهد
باوان : خانهی پدری؛ جگر گوشه و عزیز
باژیر: شهر
بوکبویانی : نو عروس
بهرامه : بوی خوش
بوین : خوشبو
بانواز: با خبر ساختن مردم با صدای بلند
بریا : واژه ایکاش
باکوت : میوههایی که توسط باد ریخته باشند
باژیلان : محل وزش باد
باستینک : گل نو شکفته
باژوران : جنوبی ها
بلواژ : آبگینه
بیریوان : شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را میدوشد.
باروشه : بادبزن
بالین : کمکی دیوار و ستون، چوبی که پشت در نهند، کلون
بیژه : ویژه، خالص
بیکژ : هموار، صاف
بانواز : باخبر ساختن مردم با صدای بلند
اسم دخترانه کردی با حرف (پ)
پاکان : نیکان
پرشنگ : اشعهٔ خورشید
پڕناز: پُرناز ، نازدار
پژال: جوانهٔ نازک
پهرژین: پرچین
پرژین: پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات.
پژال: جوانه نازک، شاخههای ریز درختان، جوانه نازک، شاخههای تازه روییده و ریز درختان
اسم دخترانه کردی با حرف (ت)
تارا : اسمی بینالمللی؛ کردی، پارچهای نازک و عمدتاً قرمز بر سر عروس، فارسی: ستاره و مردمک چشم، در اسکاتلندی و ایرلندی: ملکه، محل دیدار پادشاهان.
ترووسکه: براق
تووشیار: اشعهٔ خورشید
تریکه : تلاءلو، درخشندگی
ترلان: زیبا؛ نام نوعی اسب است.
تَوار: پرنده؛ نوعی ریسمان؛ نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس
اسم دخترانه کردی با حرف (ج و چ و خ)
جیهان : جهان
چکاوک : نام پرندهای
چنور : نام گلی خوشبو
چیا : اسم دخترانه و پسرانه، کوهستان بلند، سرد و خنک، اسم چشمهای در شهر نودشه
چنور: گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید.
چوک : چشمه
خهزال : غزال
خوزگه : آرزو، حسرت، اي كاش
خوناو: شبنم
اسم دخترانه کردی با حرف (د)
دامینه: دامنهٔ کوه
دایان : مادر، جمع مادران، دایه
دانژه : غنچه گل نیمه باز
دینا : پسندیده
دلکو : مهد و مرکز دل
دلووان : مهربان
دلنیا: آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ اطمینان، تضمین.
دلینا: مطمئن
دیلان: رقص گروهی، نوعی آهنگ؛ نام منطقهای در کردستان.
دلدار: عاشق-زنده دل-تخلص شاعر
اسم دخترانه کردی با حرف (ر)
روناهی : تابناک
راژان: خوابیدن، جنبیدن گهواره؛ روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه
روژبین: (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده)، بینندهی روز؛ نشان دهندهی روز؛ (به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی.
روژا: روزها، آفتاب
روژان: روزها
روژدا: عمر و زندگی مادر؛ (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر
روژیتا: روز و روشنایی
روژیار: روزگار
روجا: منسوب به روج (روز،آفتاب)؛ (به مجاز) زیباروی و آفتاب چهره؛ روجا نام دهی در تنکابن
روجیار: روزگار؛ آفتاب، روژیار.
روژین: منسوب به روزT تابناک و درخشنده؛ (به مجاز) زیبا
روژینا: منسوب به روز
روناک : روشن، تابناک
رویسا: چشمه آب روشن
اسم دخترانه کردی با حرف (ز)
زیوین: نقرهای، نقره گون
زارا : پسندیده
زانیار: بسیار دانا
زریان : بادجنوب ، بهمن
زورزان : زياد دانا
زوزان : یيلاق
زریان: باد جنوب، باد دبور، باد سرد.
اسم دخترانه کردی با حرف (ژ)
ژوان : زمان، میعاد، ملاقات
ژیکان: قطرهی باران (به مجاز) زلال و شفاف، زیبا و آرامش بخش
ژینا: منسوب به زندگی، (به مجاز) زندگی، حیات
ژینو: دارای زندگی؛ (به مجاز) زنده، زندگی، دارای حیات
ژیوار: نام کوهی در اورامان
ژالانه : گیاهی زیبا و خودرو
ژاوه: نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
اسم دخترانه کردی با حرف (س)
سامیار : ثروتمند
سیروان : نام شهرستانی در استان ایلام و همچنین نام رودی در منطقههورامان تخت – کردستان
سانیار : حامی- پرستار- همدم – دوست
سامان : دارا بودن
سیوان: سایبان، چادر _ نام چشمه ای در استان ایلام
ساکو : کوه بدون گیاه، ساده و بیآلایش
سایان: منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی
سایدا: سایه مادر
سروین: روسری و چارقد
سولین: غنچه گل
سَروه: نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.
سارال: نام روستایی در نزدیکی سنندج
ساریسا: کوشا
اسم دخترانه کردی با حرف (ش)
شانا: باد ملایم
شهرمین: شرمگین، با شرم و حیا
شیلان : نام نوعی درخت
شاین : شاهدانه
شونا : نوعی گیاه، اثر
شاهین: پرنده شکارچی
شاهو : نام کوه
شیلان: نسترن کوهی
شلیر : سوسن ، لاله
شوخان: شوخ و شنگ
شوانه: گله بان، چوپان
اسم دخترانه کردی با حرف (ف)
فرمیسک: اشک چشم
فوژان : فریاد بلند، بانگ عظیم
فینک : خنک و دلچسب
فرزانه : بسیار دانا
اسم دخترانه کردی با حرف (ک)
کژال : غزال، دختری با چشمان زیبا
کوچیار : یار کوتاه قد (نگارش کردی: کۆیار)
کیژان : دختران
کازیوه : سپیدی صبح که همه افق را فرا گیرد
کانیاو : آب چشمه؛ زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ گیاهی که با آب چشمه سیراب شود.
اسم دخترانه کردی با حرف (گ)
گلاره : مردمک چشم، به معنی هر دو چشم هم بکار میرود.
گلاریس : زلف تابیده، مویی که به زیبایی بافته شده است.
گلاویژ : ستاره سهیل، به کسر گاف
گلباش : از نامهای رایج میان زنان کرد
گولی : یک گل
اسم دخترانه کردی با حرف (ل)
لار : طناز
لاوین : نوازشگر، درخت بید مجنون، منطقهای در کردستان
اسم دخترانه کردی با حرف (ن)
ناریا : قاصدک
نازار : دوست داشتنی
نشمیل : زیبا
نیان : رفیق، شریک زندگی
نیشا : نشانه
نینا : اینها
اسم دخترانه کردی با حرف (و)
وانیار : با سواد
وندا : زن و دختر باسواد
ونوش : گل بنفشه
وهار : فصل بهار
ویان : دلربا، علاقه، محبت، عشق
وینا : بینا، شناخت، شناسایی
وچان : زمان استراحت کوتاه
وردی : کوچک، ریزنقش
وریشه : درخشش، برق
وش : خواستن
وشان : افشان، کاشتن، تکان شدید
وشن : خوب است.
ولان : مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد
وناز : با وقار، متین
اسم دخترانه کردی با حرف (ه)
هایا : به هورامی هوشیار، زیرک و باهوش، دانا. اسم دختر هم هست
هایکا : آرام، مرموز
هورا : هورا به معنی غوغا است؛ (در اوستایی) مستی آور، نوشیدنی مست کننده، آشام مستی آور.
هوران : آفتاب
هورشید : خورشید
هانا : زنهار، دادخواهی؛ امید؛ بینایی؛ خواهش
هستنوه : قیام توده مردم
هفدن : وزن شعر
هفیان : آرام گرفتن
هگبه : ره آورد، هدیه سفر، خورجین
هلاله : گلی زرد رنگ خوشبو، آلاله، جارزدن، با خبر ساختن
هلپرین : رقصیدن
هموند : اعضاء
هوری : نور خورشید
هوزان : یاد گرفتن
هوژان : یاد گرفتن
هوژین : آموختن
هوما : مرغ سعادت، فرخنده
هومان : خودمان
هونراوه : کنایه از کلام منظوم
هونیا : شعر
هنار : انار
هناو : زهره، شجاعت
هیدی : آرام، آهسته، بردبار
هیدیکا : آرام، به آهستگی، یواش
هیران : قرار
هیرو : منسوب به آتش؛ آتشی و سرخ گون؛ (به مجاز) زیبارو.
هیزان : نیرومند، توانا
هیژان : ارزیدن، جنبیدن
هیلان : آشیانه، مکان آرامش
هیمو : پاک دامن
هینا : ماهر
هینان : آوردن
هیوان : ایوان، تراس
اسم دخترانه کردی با حرف (ی)
یکیتی : اتحاد، همبستگی
یکمال : ثروت تقسیم نشده، دوست جانجانی (بسیار صمیمی)