متن ادبی درباره لبخند کودک با جملات زیبا و تاثیرگذار
لبخند زدن، یکی از نعمت های بزرگ خداوند و از زیباترین آن هاست. در اغلب مواقع لبخند زدن نشان از احساسات خوشایند درونی دارد و وقتی ما به فردی لبخند میزنیم، این لبخند حاکی از حس درونی خوب نسبت به آن فرد میباشد. و اما خندیدن نیز نشانه ایست از شاد بودن و ابراز خوشحالی و در این میان لبخند کودک از زیباترین لبخندها است و در هر حالی که باشید، شنیدن صدای خنده از ته دل و بلند کودک شما را به وجد می آورد. در ادامه میخواهیم چند متن ادبی درباره لبخند کودک عنوان کنیم.
نوشته زیبا و متن ادبی درباره لبخند کودک
تو محکوم انعکاس صد فاجعه آسمانی
من لوح یادبود روزهای بی خانمانی
تو رازناکترین خنده کودک سومه
من به سان ولگردترین سگ های خیابانی
تو کابوس داغترین فواره اشک
من تکرار به ترنم آیینه بارانی
تو آشناتر از من به خورشیدی
من ندارم جزءتومهربان سایبانی
آسیه پیش من هست یک سوال؟
من محتاجم !آیابا من میمانی؟ …
******
شعر نو زیبا درباره لبخند کودک
بلور اشکش
چه سپید بود؛
پیشانیِ چروک خوردهٔ یتیم؛
از وحشتِ فردای،امروز ما
بی امید ؛
خنده ٔ کودک روستایی شُد پدید
ارزوی او
داشتنِ مدادی سیاه بود
اری سیاه
دفتری شاید،
تا حکایت کند
خاطراتی که نسلِ آدم؛
بسوزد؛
از آن بلور اشک،
و چرایش را
در دفتری که قلمی نیست
تا بنویسد ،
بخوان.
شعر نو و متن ادبی درباره لبخند کودک
دختر کوچولوی من
من اعتراض دارم
و تا وقتی
“روز جهانی خنده های تو” را
به تقویم اضافه نکنند
من امسال را تحویل نمی دهم
عید باید روز خنده های تو باشد
و آن روز به خانه ام بیایی
و آغوشت را به من عیدی دهی
و چنان سخت در آغوشم گیری
و هوای خنده هایت برَم دارد
که جدایی در تقویم جهان بمیرد.
مجموعه متن و جملات زیبا در مورد لبخند زدن و خنده
متن ادبی درباره لبخند کودک برای کپشن اینستاگرام
دخترک بابا
روز، بدون خنده های تو
روزی هدر رفته است
شعر زیبا در وصف لبخند کودک
مهربانی ات را با گل ها در میان بگذار
با سنگ ها
با رودی که می رود
با خنده کودکان عراقی
مهربانی ات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمه ای خواهد شد
و انسان را با انسان
آشتی خواهد داد.
******
نوشته زیبا در مورد لبخند کودک
توای کودک چقدر زیبا بخندی
به این غمگین ترین دنیا بخندی
بفهمی تا شوی صدساله آخر
به این دنیا و آن دنیا بخندی …
شعر نو زیبا در وصف لبخند کودک
خاطره می ماند
دل من می گیره وقتی ، تویه کوچه ، تک و تنها
با خیالت ، تویه بارون ، تویه غم ها
می شمارم اشک های ابر و می خونم شعر سهراب
من می شم مجنونِ ِ مجنون که می گشت دنبال محراب
روزگارم بد نیست …
روزگارم بد نیست!!
آی سهراب ، اشک هایت از غم نیست؟
زیر یک سرو بلند ، کنج دیوار قدیمیِ گلی
گریه ام می گیرد
من به یاد گرمیه اغوشت
سرو را می گیرم
و
صدای خنده ای می آید
گل شب بو به من می خندد
سرو همسایه به من می خندد
کودک همسایه از خنده به خود می ل…
******
آنان که بال شاپرک ها را شکستند
حتی زبان قاصدک ها را شکستند
دیشب صدای خنده کودک شنیدند
رفتند آنجا روروئک ها را شکستند
تا شاعران کوچک از شادی سرودند
احساس سبز شاعرک ها را شکستند
آنان که جان و مال مردم را گرفتند
خوردند و انبار نمک ها را شکستند
خود را بزرگ مردم آن شهر کردند
از ترس رسوایی الک ها را شکستند
رفتند و سیر از آب سد شهر خوردند
آن را ترک داده ترک ها را شکستند
آنان که در بالاترین مرز فریبند
اینبار هم مرز کلک ها را شک …