چند نامه عاشقانه به سبک خارجی ها
شما کجا بودید وقتی عشاق نامه های عاشقانه خود را با استفاده از فرهنگ لغات می نوشتند؟ اگر هیچ گاه چنین نامه هایی را دریافت نکرده اید، هیچی در مورد عشق نمی دانید…
نامه های عاشقانه برای او (خانوم)
شیرینتر از عسلم
زمان و توانایی بعلاوه ی ظرفیت دو برابر قلم من را وادار کرده اند که به صورت خودکار بر این ورق کاغذ به رقص درآید. چرا این معجزه رخ داده است، زیرا عزیزم من تو را به خودی خود و در بحظه دوست دارم و چنانکه موازی با دیوار و عمود بر زمین ایستاده ام، تنها به تو فکر می کنم زیرا تو یک دختر خارق العاده و شگفت آور هستی.
عزیزم لطفاً دست از برانگیختن احساسات من بردار زیرا من بیشتر از این که مار عاشق موش باشد، تو را دوست دارم. هر روز من با فکر کردن به تو آغاز و با رویای تو به پایان می رسد. هر بار که تو را می بینم، متابولیسم بدنم از کار می افتد و همیشه چیز وارونه می شود… بصل النخاع نیز از کار کردن می ایستد.
ممکن است بگویی که من دیوانه ام، این حقیقت دارد. اگر بدانی که در مغز من چه می گذرد، به من حق خواهی داد. به همین دلیل است که باید خیلی زود رو در رو تو را ببینم. فکر می کنم که اینجا باید از نوشتن دست بکشم زیرا هنوز الکترولیز و پلیمریزاسیون را نخوانده ام. باهات در ارتباط خواهم بود. خوب بخوابی و اجازه نده حشرات در رختخواب تو را نیش بزنند چرا که برای آن ها بیش از حد شیرین هستی.
الویس تو
نامه های عاشقانه برای او(آقا)
عسلم
عشق من، عسل من، با دریافت نامه ای از جانب تو پر از غرور شدم، با خواندن نامه ات ریه هایم پر از شادی و نشاط شدند. به هر حال اکنون به این واقعیت رسیده ای که چرا این نامه کوچک را برایت نوشتم، بله به این دلیل که ببینم آیا با شن های زمانه همگام هستی یا نه.
در سمت تو چه خبر است؟ در اینجا همه چیز نصف لیمویی و نصف شکر است تا چیزی شبیه به لیموناد بدست آید. از درس چه خبر؟ چگونه واگن های زندگی را پشت سر خود می کشی؟ من درس و مشق را جوری م یکشم که انگار یک خر دارد چرخ دستی را می کشد….
عسلم، بسیار دلتنگ تو هستم، قلبم با هر کلمه ای که می نویسم در هم می آمیزد و اگر به خاطر اقیانوس های بینمان نبود، سوار اتوبوس بعدی می شدم تا نزد تو بیایم اما تا آن زمان شک نکن که این جوهر آبی را روی کاغذ به حرک درآورده و برایت می نویسم. من آن روز را به یاد دارم، آن روز شیرین همانطور که ماریا کری درباره اش آهنگی خوانده است، این آهنگ مورد علاقه من است. آن روزی که سوار وسیله نقلیه بودیم و تو مرا تا خانه همراهی کردی، قدم زدن با تو رویاهای شیرینی را برای بقیه عمرم به ارمغان آورد.
اگر کلمات عشق قادر به راندن یک دوچرخه بودند، من در برابر ماریا کری به رقابت می پرداختم. من تو را از خواندن کتاب هایی که زندگی و تحصیل را برایت به همراه دارند، دور نخواهم کرد بنابراین تا اینجا برای امروز کافی است.
لطفاً به نوشتن برای من ادامه بده زیرا من آنقدر دلتنگ تو هستم که شکر دلتنگ چای می باشد.
مراقب خودت باش.
دلبر عزیز من… نامه عاشقانه به شکل ریاضیات
دلبر عزیز من
دیروز، داشتم از کنار خانه مستطیلی تو در خط مثلثاتی عبور می کردم. در آنجا تو را با آن چهره ی دایروی بامزه، بینی مخروطی و چشم های کروی ایستاده در باغ مثلثیتان دیدم.
پیش از دیدنت قلب من یک مجموعه تهی بود اما وقتی بردار اندازه چشمانت با انحراف رادیان تتا با قلب من یک مماس ایجاد کرد، همه چیز تغییر نمود.
عشق من به تو یک معادله درجه دوم با ریشه های واقعی است که تنها به واسطه ی ایجاد رابطه باینری خوب با من قابل حل می باشد.
کسینوس عشق من به تو تا بی نهایت ادامه دارد. قول می دهم که تو را درگیر توابع جزئی نکنم اما اگر این چنین شد، می توانی با حدود صفر تا بی نهایت از من انتگرال بگیری. تو به اندازه ی یک عنصر برای یک مجموعه برای من مهم هستی.
هندسه ی زندگی من پیرامون شخصیت تند تو می چرخد. عشق من، اگر با من در رستوران پارابولیک در ساعت 10 در غروب آفتاب ملاقات نکنی، یعنی وقتی که زاویه خورشید 160 درجه است، قلب من همانند یک چندجمله ای درجه 10 حل شده خواهد شد.
با عشق از جانب مشتقات بالاتر از ماکزیمم و مینیمم یک تابع نامعلوم.
با عشق
آن
یک نامه عاشقانه از یک تاجر به دوست دخترش
کیامانی، یک فارغ التحصیل حسابداری نامه ای را برای دوست دخترش نوشته است…
نامه عاشقانه از یک حسابدار در مجله ی قلب من، من مطلبی را در دفتر مجله نوشته ام، بدهی قلب من و اعتبار محبت من. حال همکارانم، این روایت را می نویسم.
زیبایی تو سرمایه ی کسب و کار ماست،
و چشمان تو سهام در تجارت هستند، حال بگذار بدون کاهش بها وارد یک تراکنش شویم.
عشق اول تو را در ستون لجر فولیو شاخص گذاری کرده ام،
به هر حال، رابطه ی ما بر مبنای سیستم ورودی مضاعف بنا نهاده شده است.
عشق ما واقعی است و پیشنهاد های ملموس که قابل تحقق هستند را می توان سرمایه گذاری کرد.
شریک، تو همانند ورود کنترا هستی، تو در عین واحد هم در طرف وام و هم در طرف اعتبار هستی.
و حال شریک من، بگذار همه خطاها و کل ترازنامه آزمایشی را بدون حفظ و نگهداری از حساب معلق از امور و احساسات اصلاح کنیم.
و هر اختلافی در ترازنامه آزمایشی و در ورق ترازنامه ی زندگیمان،
بچه های ما، دارایی ها و بدهی های ما خواهند بود و اگر پسر باشند، می توانیم آن ها را بدهکاران متفرقه بنامیم؟ و اگر دختر باشند، می توانیم آن ها را طلبکارهای متفرقه بنامیم؟
و اگر یک دختر و یک پسر داشته باشیم، ترازنامه ما به صورت خودکار جور خواهد شد، ترازنامه و یک حسابرس این را گواهی خواهند داد و بنابراین،
“حساب یک دید حقیقی و حقوقی از تجارت دوست داشتنی در طول رندگی بیلی و دوست دخترش را نشان می دهد”
حسابدار غرق در عشق شما
بیلی