شعر در مورد تهمت زدن؛ اشعاری درباره تلخی افترا و بدگمانی

ناشر: می‌نویسم (minevisam.ir)

نویسنده: رضا روزبه

تاریخ انتشار: 21 اکتبر 2025

تماس با ما: ارسال پیام

اشتراک گذاری

تهمت و بدگمانی از دردناک‌ترین زخم‌هایی است که می‌تواند بر جان انسان بنشیند. شاعران فارسی‌زبان در طول قرن‌ها با کلمات‌شان پرده از تلخی این گناه بزرگ برداشته‌اند و با اشعار خود، انسان را از داوری ناحق و سخن بی‌اساس برحذر داشته‌اند. شعر درباره تهمت زدن، یادآور قضاوت عجولانه‌ای است که می‌تواند آبرو، اعتماد و آرامش را از میان ببرد.

شعر درباره تهمت زدن در ادب فارسی

تهمت، زبانی است که اگر مهار نشود، می‌تواند ویرانگرترین سلاح دنیا باشد. سعدی در بوستان با زبانی اندرزگونه، به پرهیز از تهمت اشاره می‌کند:

مبر نام پاکان به بد در جهان / که نشنید کس زو بدی در نهان
مگو بی‌گناهی به تهمت دروغ / که شرم‌آور آید به روز فروغ

در این ابیات، سعدی هشدار می‌دهد که تهمت زدن به پاکان، نه‌تنها گناهی بزرگ است بلکه دامان تهمت‌زننده را نیز می‌گیرد.

شعر کوتاه درباره تهمت و بدبینی

شعر کوتاه می‌تواند تلخی تهمت را در چند واژه خلاصه کند. شاعر با ایجاز، تصویری می‌سازد که به دل می‌نشیند:

به ناحق مبند تهمت بر کسی / که فردا مبندند بر تو بسی
سخن را مپراکن به تردید و ظن / که آتش شود در دل مرد و زن

این ابیات نشان می‌دهد که تهمت، مانند آتشی است که از یک جرقه آغاز می‌شود و می‌تواند دل‌ها را بسوزاند.

شعر مولانا درباره تهمت و افترا

مولانا همیشه انسان را به درون‌نگری دعوت می‌کرد. او می‌گوید قبل از آن‌که کسی را متهم کنیم، در آینه‌ی دل خود بنگریم:

تا تو خود را دیده‌ای بی‌عیب و پاک / در نظر آید دگر کس جمله خاک
هر که در خود دید عیبی را نهان / تهمت از دل برد و شد صاحب امان

در این نگاه عارفانه، ریشه‌ی تهمت در غفلت از خودشناسی است. کسی که از عیب خویش آگاه شود، هرگز به دیگری اتهام نمی‌زند.

شعر در مورد بدگمانی و قضاوت نادرست

بدگمانی، پیش‌زمینه تهمت است. وقتی دل انسان از سوءظن پر شود، حقیقت را نمی‌بیند. حافظ در غزلی لطیف می‌فرماید:

دلبر که در طریقت ما پیشوا بود / دیدیمش و تهمت بدعهدی روا بود

گفتا مکن به چشم حقارت نظر به خلق / شاید که در نهان، دلی از اولیا بود

در این ابیات، حافظ هشدار می‌دهد که هیچ‌کس را از روی ظاهر داوری نکنیم، زیرا ممکن است کسی که ما او را گنهکار می‌پنداریم، در حقیقت نزد خداوند مقرب باشد.

شعر در مورد تهمت زدن

شعر درباره تلخی تهمت

تهمت مانند زهری است که آهسته اثر می‌کند. شاعر با سوز دل می‌گوید:

گفتی سخنی و آبرویی ببردی / دل را شکستی و به خویی ببردی
آن تهمت ناحق که بر دل نشست / چون خنجری از پشت بر جان نشست

هیچ زخمی به اندازه زخم زبان و افترا کاری نیست. سخن، اگر از دهان بی‌مهر بیرون آید، می‌تواند زندگی‌ها را ویران کند.

شعر آموزنده درباره تهمت

اشعار اخلاقی فارسی پر از پندهایی است که انسان را از لغزش زبان بازمی‌دارد. شاعر پند می‌دهد:

مگو آن‌چه ندانی به گفتار مرد / که گفتار ناحق، ننگ آورد
چو بر کس نباشد گواه از یقین / زبان درکش از گفتن این و آن

در این ابیات، شاعر تأکید می‌کند که گفتن سخنی بدون یقین، هم گناه است و هم بی‌حرمتی به انسانیت.

شعر درباره تهمت از نگاه عرفانی

در نگاه عارفان، تهمت زدن نشانه غفلت از حضور خداست. مولانا می‌گوید:

گر تهمت کس زدی، بدان بی‌خبر / زان‌که خدا بود حاضر و ناظر
هر لحظه ببین در عمل باطن خویش / تا بر دگران نکنی طعنه پیش

این نوع شعرها انسان را به درون بازمی‌گردانند تا پیش از قضاوت، خود را قاضی عادل دل خویش بداند.

شعر در مورد تهمت از زبان حافظ و سعدی

حافظ و سعدی هر دو با زبانی متفاوت اما پیامی یکسان، تهمت را نکوهش کرده‌اند:

سعدی:
مگو در حق مردم آن‌چه ندانی / که هر گفته‌ای خویش دارد معانی

حافظ:
نگویمت که همه عیب خویش کن پنهان / ولی ز خلق مکن عیب‌جوی خویش عیان

در این دو نمونه، هر دو شاعر به زبان ادب هشدار می‌دهند که انسان باید مراقب زبان خویش باشد؛ زیرا آبروی دیگران امانتی است الهی.

شعر درباره بخشش پس از تهمت

بخشیدن کسی که به ما تهمت زده، شاید دشوارترین بخش انسانیت باشد، اما شاعران از نگاه معنوی به آن نگریسته‌اند:

چو بر من زدند تهمت ناروا / دعا کردم از دل برایش وفا
که آن‌کس که بر من ستم کرد، باز / به لطف خدا باز گردد به ناز

در این نگاه، شاعر بخشش را راه آرامش می‌داند، نه انتقام را.

نتیجه‌گیری؛ زبان را پاس بداریم

زبان، امانتی الهی است که می‌تواند سازنده یا ویرانگر باشد. شعر درباره تهمت زدن، یادآور مسئولیتی است که هر انسان در برابر کلامش دارد. تهمت، شاید تنها با یک جمله آغاز شود، اما پایانش گاه عمری حسرت است. همان‌طور که شاعر گفته:

زبان چون تیغ است، اگر برکشی / ز傷ش نیابی در امان خویش

بیایید با واژه‌ها، دل بسازیم نه دل بسوزانیم.