اشعار غم و دلتنگی شب یلدا؛ وقتی یلدا بدون یار طولانیتر میشود
ناشر: مینویسم (minevisam.ir)
نویسنده: رضا روزبه
تاریخ انتشار: 21 دسامبر 2025
تماس با ما: ارسال پیام
شب یلدا، بلندترین شب سال، برای خیلیها پر از شادی و دورهمیه، اما وقتی یار نیست یا خاطرههای تلخ میان، این شب طولانیتر و غمگینتر میشه.
اشعار غمگین شب یلدا، پر از حس دلتنگی، تنهایی و هجران هستن که شاعران معاصر و کلاسیک با کلمات زیبا بیان کردن. این شعرها، درد نبودن عزیزان رو عمیقتر نشون میدن و گاهی اشک آدم رو درمیآرن، اما در عین حال، همراه خوبی برای شبهای سرد تنهایی هستن.
دلتنگی تنهایی در شب یلدا
شب یلدا گاهی فقط یه شب طولانی نیست، بلکه یادآوری تنهاییهای عمیقه. این شعرها، حس نشستن تنها زیر سقف سرد رو زنده میکنن.
مینشینم با غمم تنها، شب یلدا من زیر این سقف پر از تزویر، ناپیدا من
میزنم بوسه بر آن دیوان حافظ، که او فاش گوید غیب و از گفته او شیدا من
آن ترنمهای ناب و دلکش لوء لوءها آسمانها میبرندم، مست و بی پروا من
آن دلی کو نیست دیوانه حافظ دل نیست این سخن را زیر لبها میکنم نجوا من
این بیتها، حس پناه بردن به حافظ در شب چله رو نشون میدن، وقتی دل پر از غصهست.
اشکهای شبانه بعد از حافظخوانی یلدا
بعضی شعرها، غم غربت و یاد عزیز از دست رفته رو با شب یلدا پیوند میزنن و دل رو سنگینتر میکنن.
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم… با دلهای تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر…
این کلمات، درد دلتنگی رو در شبهای طولانی بیشتر میکنه و حس واقعی تنهایی رو منتقل میکنه.
طولانیترین شب بدون یار
شب یلدا برای کسانی که شام غریبان دیدن، از هر شبی درازتره. این اشعار، عمق این درد رو بیان میکنن.
گویند نیست از شب یلدا درازتر پیداست اینان شام غریبان ندیده اند
شبها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند تقویم ، سراسر شب یلدا شده بی تو
دلی در حســرتی دیرین نماند سری از فرط غــم پایین نماند
الهی در شب یلـــدای امسال نـگـــاه کــودکـــی غـمگـیـن نماند
یلدا است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است… یلدا است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم…
یلدا است و بوی حلوای خیرات یاد آدم های رفته… یلدا است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد…
این حسها، شب چله رو به یادآوری از دست دادنها تبدیل میکنن.
یلدا؛ طولانیترین گریه مردانه
بعضی شعرهای نو، شب یلدا رو به عنوان نماد نبودن و گریههای پنهان توصیف کردن.
یلدا زنى ست كه موهاش را تا كمر بلند كرده
ایستاده روبروى خودش و خطّ چشم مى كِشد،
زنى كه دستش بوى سیب و آیینه گرفته
لبش رنگ انارِ دندان خورده…
كه لباس شبش حریرِ بى حریمى ست
كه مردِ خوابهاى شبانه اش را به آن مى پیچد
یلدا طولانى ترین گریه مردى ست كه خواب نمى بیند
كه تا كمر خم شده از وقتى زنش موهایش را كوتاه كرده و رفته،
زنى كه خطّ چشمش ریخته بس كه وقت رفتن گریه كرده
یلدا همین نبودنِ زنى است كه موهایش كمر مردى را خم كرده…
این تصویرسازی، درد هجران رو عمیق و واقعی نشون میده.
دلتنگیهای بیپایان در فصل سرد
شب یلدا گاهی بهانهای برای توجیه دلتنگیهای مداوم میشه، حتی اگه فصلها بگذرن.
حالا دیدی؟! پاییز هم تمام شد یلدا هم گذشت
زمستان هم تمام میشود هیچ چیز پایدار نیست!
اما دلی که تنگ باشد همش به دنبال بهانه میگردد
که دل تنگیاش را با یک فصل یا یک شب توجیه کند!
اینها تقصیر هیچ کس نیست مشکل دلهایمان است
که زود به زود و برای کسانی تنگ میشود که
خیلیهایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
این بیتها، حس اسارت در غم فراق رو بیان میکنن.
غم کودکان و دقیقههای اضافی یلدا
شب یلدا برای بعضیها، فقط سرمای بیشتره و لحظههای سختتر.
همه برای یک دقیقه بیشتر شدن یلدا لحظه شماری میکنند
جز بچههای بیخانمان که باید یک دقیقه بیشتر بلرزند
خدایا سرگرم یلدا که شدیم
یک دقیقه را کم کن
بعد از تو عاشقِ یلدا شدن کار سختی نیست
بی تو هر شب زمستان و هر شب پر از سرماست
و نبودنِ تو عجیب شبیهِ بودن هایِ ماست
یلدا؛ زخمهای سیرنشدنی دل
بعضی شعرها، یلدا رو به عنوان عمق دردهای پنهان میبینن.
یلدا سفیدی چشم کودکیست، سیاه، بر منقار کرکس
یلدا گیسوان بلند و خیس مادر من بود
كه دسته دسته بر دست سیاه زمستان طعمه باد شد
یلدا عمق زخمهای من است كه با هیچ ضیافتی سیر نمیشود
یلدا دردهای یله شده من است
كه سحرشان را سِحر، كرده اند
یلدا عشق من بود به کوتاهی یک قطعه
و یلدا، آه! آیینهای بود
بر پیشانی غزلم؛ كه با مکر انار، در هم شکست!
شبهای یلدایی که سحر ندارند
غم شب یلدا گاهی بدون درمان میمونه و دل رو به جان میآره.
از غم به جان آمد دلم درمان ندارد شام غریبان را سحر امکان ندارد
امشب شب مهتاب و یلدا با هم آمد تکرار تلخ ماجرا پایان ندارد
یلدا؛ شبهایی که دل را اسیر غم میکند
شب یلدا بدون یار، نه تنها طولانی، بلکه پر از زخمهای کهنه میشه. این اشعار غمگین، همراه خوبی برای کسانی هستن که در این شب، دلتنگ عزیزان از دست رفته یا دور هستن.
کلمات شاعران، درد مشترک تنهایی رو بیان میکنن و گاهی آرامش میدن، چون نشون میدن تنها نیستیم. امیدوارم این شعرهای دلتنگی یلدا، حسهاتون رو سبکتر کنه یا حداقل، همراهی کنه در این شب سرد.