شعر سفره هفت سین

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

یکی از قدیمی ترین و زیبا ترین سنت های ایران عید نوروز است که 3000 سال قدمت دارد. در لغت نوروز به معنی روز نو می باشد و ما در اولین روز از فصل بهار این روز را جشن می گیریم و عید نوروز 13 روز ادامه دارد. ما برای این که به استقبال بهار و سال نو برویم اداب و رسوم مختلفی را به جا می آوریم. برای مثال قبل از شروع فصل بهار شروع به تمیز کاری خانه یا خانه تکانی می کنیم یا این که چهارشنبه آخر سال را که به چهارشنبه سوری معروف است جشن می گیریم و آخرین کار و مهم ترین کاری که انجام می دهیم چیدن سفره هفت سین است. در ادامه این مطلب چند شعر سفره هفت سین ارائه شده است.

شعرهای زیبا برای سفره هفت سین

سال نو با گل به یادش میروم
سالهاست خاطرات بودنش را
در میان دفتر این زندگی
در کنار سفره هفت سین احساس
در کنار سیب سرخ ، میان سبزه ها
میگذارم به تمنای دوباره دیدن یار
تا که شاید به دعای تحویل زمان
گره از این دل آشفته من باز شود

و سین هفتم سفره دلتنگی هایم
سبزی چشمان تو هست
در روزهایی که آمدن بهار
یاد رفتنت را زنده می کند . . .

شادیها را سهیم کردند سر آن سفرۀ هفت سین

منم آنسو با غم و درد چیدم سفـــرۀ هفت سینم

بهشت خاطره ایست
که گندم سبز سفره هفت سین بیاد می آرد
سین هشتمی باید
که در ورود بهار
بهشت را بهانه ای سازد

بعضیا هفت سینشون

“سکه “و “سانتافه “و “سفر خارج “و

“سونا “و “سگ جیبی”

و “ساختمون آنچنانی

” و “سرمایه ها“شونه.

هفت سین کز پی تحویل گذارند به خوان
 
گلرخان رنگی از آن تازه تر آمیخته اند

شعر سفره هفت سین ما پر شده از هفت تا سین

سفره‌ی هفت سین ما

پر شده از هفت تا سین

تو هم بیا مثل من

کنار هفت سین بشین

سنجد و سیر و سرکه

با سمنو قشنگه

سکه و سبزه و سیب

ببین چه رنگارنگه

یه تخم مرغ رنگی

کنار تنگ کوچک

ماهی پولکی پوش

عید شما مبارک

هفت سین هرسالم
سفره ی تنهایست
گوشه ی اتاقم
لحظه هایی رویایست

ماهی سفره هفت سین تان بودم

ای کاش

صبح که بیدار میشدی از خواب

نگران نگاهم میکردی

ببینی زنده ام هنوز آیا….!

و سین هفتم

سفره دلتنگی هایم

سبزی چشمان تو هست

در روزهایی که آمدن بهار

یاد رفتنت را زنده می کند . . .

هر کجا هستی مسافر , هفت سینِ روزگارت سبز باد,

کاش اما میشنیدی در نبودت, سال نو باریدنیست ,…

بشین کنارهفت سیـن
برات جالبـه ببیــن
خنده هایت دلنشین
شادی خود را ببین

میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم …

سبزه را با یاد روی سبزه ات …

سمنو به یاد شیرینی لبخندت …

سایه دانه به رنگ چشم هایت …

سرکه با یاد ترشی مهربانیت …

سیب با یاد تردیه گونه هایت …

سکه با یاد درخشش قلبت …

سیر با یاد تندی کلامت …

با همه خوبی ها و بدی ها یت دوستت دارم . .

هر کجا هستی مسافر

هفت سینِ روزگارت سبز باد,

کاش اما میشنیدی در نبودت

سال نو باریدنیست ,…

امسال

یک سین بردارید

محبوب را

بگذارید

نامش هر چه باشد

سین چون سعادت

سینِ جان

هفت، جهانِ تکمیل

است

بی عشق،  جهانِ

من درگیر است

هر چه سینِ عالم است

بردارید

سینِ نامش را بگذارید

در سفره من تو که باشی

هفت سین من کامل است

بی تو هر چه سین عالم است

بالاخره یه نوروز جدید تو راهه 

و هرکی تو فکـر هفت سین خودشه

بعضیا هفت سینشون “سنجد 

“و “سیر” و “سماق” و

“سرکه” و “سیب” و “سبزه”

و “سوسن“ه

بعضیا هفت سینشون 

“سکه “و “سانتافه “و “سفر خارج “و

“سونا “و “سگ جیبی”

و “ساختمون آنچنانی

” و “سرمایه ها“شونه.

بعضی ها هفت سینشون

 “ساختمون نصفه کاره”

و “سقفایی که چکه می کنه“

و “سکه های پول خورد واسه 

خرید نون” و “سبد های خالی” و

“سیاهی دود هیزم” و 

“سرمای تنشون” و “سیلی 

سرخ صورتشون“ه

بعضی ها فقط یه سین

 تو زندگی شون دارن نمی خوان

ازش دل بکنن”سکـون“

بعضی ها نگاهشون رو دوخته ن

 به دور دست ها و سین “ســراب”

 که هر چی جلو میرن بهش نمی رسن.

بعضیا درگیر سین “سرکوبـــــ”

شدن تا دو روز بیشتر “سلطنتــــــ“کنن.

اما در مقابلشون

بعضیا “سکوتـــــــ” می کنن 

و بعضی ها “ستیــز“

بعضی ها “سیاهـن” بعضی ها 

“سفیـد“.بعضیا “سـبز“ن و بعضیا “سـرخ“

بعضی ها یه سین پرو پیمون

“سلامتی“دارن و نمی بیننش…

بعضیا در به در “سکه“هاشون

رو “سربه نیست “می کنن تا 

سین”سلامتی“رو “سر“شون باشه.

بعضیا ، از سین های دنیا فقط

 یه “سر پناه ” می خوان بعضیا 

فقط یه “سر پرست“

بعضی ها همه عمرشون تو

 سین”سجود“ن بعضیا تو سین”سلوک“

و بعضیا “سگ دو “میزنن

 واسه یه لقمه نون!

بعضیا مثل “سرو” می مونن 

و بعضیا مثل “سایه“

بعضیا “سرمست” دنیان و بعضی ها 

“سرسام “می گیرن از اینهمه “سردرگمی” هاش.

بعضی ها رو میشناسم که هفت

“سین” زندگیشون رو با “صاد “می چینن:

صفا و صداقت و صمیمیت 

و صبر و صلح و صلابت و صواب …

 هفت(سين) شما ماندگار

 
 
در کنار سفره هفت سین

امسال

نام های زیادی غایب خواهند بود

مادرم با لبخند می گوید

سفره آنها را

جای دیگری

کنار خداوند

انداخته اند

پدرم می گوید

این عادت زندگی

است

همه رفتنی هستیم

ولی برخی زیباتر

می روند

گویی رفتنی که

پدر می گوید بیشتر

شبیه پرواز است

هفت سین دلت را آن‌گونه بچین
که نه یک سال، بلکه عمری را
زیبا به پایان برسانی
سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
که هیچ چیز برتر از آن نیست
سعادت را از خدا بخواه
که او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
سربلندی را در دلت جای ده
که بزرگت خواهد کرد!
ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
سکوت، سرزندگی و صلابت را فراموش نکن
گاهی باید سکوت کرد و انتظار کشید
سرزنده بود و زندگی کرد
سختی کشید و سنگ بود…

خداوندا

مرا به نجوا هایم ببخش به هفت سین متبرکی

که بر فراز آن رحل و قرآن تو را نهاده اند

مرا به بهارت ببخش

و به سبزینگی حیاتی

که دیگر بار می آغازد

و به سیب سرخی که

بر سفره می درخشد

به خاطر همین

ماهی های طلایی و مهربان

اگر روزگاری لبخندی را از لب

کسی زدوده ام بر من ببخشای

اگر راهی را

نادانسته بر کسی

بسته ام

اگر بیراهه رفته ام

تو را به حرمت

همین آغاز

به من فرصت

 نو شدن بده

 

شعر هفت سین کودکانه

یک تخم مرغ رنگی

سمنو به این قشنگی

یک سیب سرخ زیبا

چند تا سکه تو بشقاب

چند تا ماهی توی آب

با اون تنگ شیشه ای

با اون سنجد و عناب

امروز میگننو میشه

بهار خانوم رسیده

مهمون خونه ی ماست

بهار خانوم چه زیباست

پدربزرگ بالای همه

کنار سفره نشسته

داره قرآن میخونه

دعاهایش که تموم میشه

گل از گلش وا میشه

از لای قرآن چند تا اسکناس

تا نخورده بیرون میکشه

میگه امروز نوروزه

هدیه شما هم محفوظه

بچه ها همه می خندن

من سبزه ی قشنگم
با سرماها می جنگم
وقتی میام به دنیا
بستان می شه چه زیبا
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک

سبزه رو بیار
آچین و واچین
نوروز آمده
سفره رو بچین

دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیار..

نوروز آمده
فصل بهاره
نم نم بارون
داره می باره

ماهی کوچیک
تو سفرمون
داره میگه که:
فصل بهاره…

دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیار

من سکه ام چه زیبا

زینت جیب بابا

با افتخار نوروز

می شم فراری یک روز

نزدیک عید نوروز

با طبل حاجی فیروز

عید شما مبارک

من سیر مو لذیذم

یک کمی تند و تیزم

نزدیک عید نوروز

با طبل حاجی فیروز

عید شما مبارک

سفره هفت سین اومد
با شادی و شوراومد
شادی کنید، بچه ها
که عمو نوروز اومـد

بهار می آد دوباره

مامان جونم تو بشقاب

سبزه داره می کاره

دوباره دنیای ما

نو می شه زیبا می شه

سفره ی هفت سین عید

تو خونه ها وا می شه

سنجد و سیب و سرکه

چند تخمِ مرغ رنگی

با سمنو و سرکه

چه سفره ی قشنگی

با یک قرآنِ زیبا

کنار تنگِ ماهی

همراهش سیر و سبزه

چیده شده چه عالی

منتظر مهمونیم

به فکر هم می مونیم

با خوشحالی ، همیشه

شعر های شاد می خونیم

با صحت و سلامت

هفت سین ما کامله

اگر که خوش نباشیم

تعطیلاتِ ما مشکله

شعر سفره هفت سین از عباس یمینی‌شریف:

سبزی بیار سیر بیار
سیب و سماق گیر بیار

سنجد و سرکه پیدا کن
در وسط سفره گذار

وقتی که گوید آن عمو
آی سمنو آی سمنو

صداش بزن بیاد جلو
کاسه بده بخر از او

ماهی و آرد و آب و شیر
سبزه و گل نون و پنیر

شمع و گلاب خوب بیار
هر چه که لازمه بیار

سفره بینداز به زمین
تمام چیز هفت سین

ظرف به ظرف پیش هم
درست و پاکیزه بچین

تا به خوشی سال دگر
به شادی و بی‌دردسر

آسوده زندگی کنی
از غم و غصه بی‌خبر 

نظرات