Take a fresh look at your lifestyle.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

دهه فجر یکی از مناسبت ها و جشن هایی است که دانش آموزان در مدارس برای برگزاری آن برنامه هایی دارند. در ادامه می خواهیم چند دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان را بخواهیم.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان ابتدایی

خیابان‏ها راه افتاده بودند تا رود شوند و به دریای آزادی بپیوندند.

آسمان بر شانه‏ های شهر آمده بود تا حس آسمانی بودن، در پرنده ‏ها فراگیر شود. پرنده ‏ها، عطر پرواز را بر دیوارهای نقش بسته به خون می‏ نوشتند. انسان، از سایه‏ هایش فاصله می‏گرفت تا آرمان شهر را بیافریند؛ در روزهایی که بهار به سرنوشت زمستانی زمین فکر می‏کرد.

مردی که شبمان را به روز رساند…

آن روز، تمام دنیا به فرودگاه مهرآباد ختم می‏شد. انگار دنیا می‏خواست دوباره متولد شود! قدم که بر پله‏ های آمدن گذاشتی، پرواز بر شانه‏ های ما نشست و عطر لبخندهای ما، درختان را از پشت دیوارهای برفی صدا زد.

درختان، سر از پشت زمستان برآوردند و شکوفه‏ ها، به بهار لبخند زدند تا زمستان، بودن خویش را فراموش کند. با هر قطره خونی، شکوفه سیبی به زندگی لبخند زد و بهار، به باغچه‏ ها رسید.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

کسی آمد تا جهان را تقسیم کند. کسی آمد، تا آینه ‏ها را تقسیم کند و شب را به روز برساند و چراغ‏های امید را در دل همه شب‏های تنهایی روشن کند. کسی آمد که چشم‏هایش روشنی دل‏هایمان بود

هنوز هم صدای جاویدان او در سراسر تاریخ به گوش می‏رسد. هنوز هم قامتش، به بلندای آسمان حقیقت است و در عشق و تکریم والایی ها، به صلابت صخره‏ ها می‏ماند و به عظمت کوهساران.
امام را می‏گویم؛ مردی که کران تا کران حیات را از تحرک و مبارزه و فریاد برضد استعمارگران، سرشار ساخت. فرزانه ای که نمونه مجسّم شجاعت و بی‏ باکی بود. او که از هیچ قدرتی جز خداوند باک نداشت و در برابر هیچ گردن‏ کشی سر فرود نیاورد.

راستی، کدام تصویرگر می‏تواند جَبین پاک آن بزرگ‏مرد را به تصویر درآورد؟ کدام شاعر می‏تواند قصیده‏ سرای آن ستم‏ سوز و سپیده آفرین باشد؟ کدام نویسنده می‏تواند حکایت گر شورآفرینی‏ ها و ایمان گستری‏ های آن والامقام باشد؟ دهه مبارک فجر، بر نایب آن فجرآفرین و امت خداجوی ایران مبارک باد.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

با گام‏ های استوار رفتند؛ تا فتح قلّه ‏ی انقلاب، فریادگر و پرخروش، مصمم و پرامید، در صف‏ هایی به هم پیوسته و دل‏هایی از هم نگسسته؛ مردم روزِ بیست و دوّم بهمن را می‏گویم!

آن روز کوچه‏ ها عطر خوش انقلاب را حس می‏کرد و مردم در زمستانی سرد، گرمی آغوش همدیگر را در تبریک پیروزی می‏ چشیدند. اصحاب عاشورای خمینی (رحمت الله علیه) و دانش آموختگان دانشگاه حسینی، این بار حماسه ای دیگرگونه آفریده بودند و کعبه‏ ی میهن را از بُت‏های زر و زور و تزویر پاک کرده بودند. آنان که ایمان را با مائده‏ های آسمانی اش، در بازار شهر گسترده بودند و تلاش را میهمان زندگی مردم کرده بودند. هم آنان که خون را کمترین متاع به درگاه پروردگارشان می‏ پنداشتند و هستی خود را خالصانه برای رهبر خود می‏ گماشتند.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

شهر، قلمرو شب بود و سلطنت، از آنِ تاریکی؛ و در این میان، «انسان» ـ این موجود زجر کشیده‏ تاریخ با ناامیدی، سرنوشتِ تلخِ خود را می‏ نگریست. زندان‏ها، از حضورِ پیروان سپیده، لبریز بود.
ناگهان، ورق برگشت، صدای قدم‏ های نور، در دهلیزهایِ تنگ و تاریکِ زمان پیچید و از طنین استوارش، پشتِ شب لرزید. «خورشید»، با تمام عظمتش ـ از پشتِ ابرهایِ تیره‏ روزگار ـ طلوع کرد؛ آمد و به یک چشم بر هم زدنی، طومار عمرِ چندین هزار ساله‏ «شب» را، مچاله کرد، روح زمستان را به زنجیر کشید و در تقویم زمانه، نامِ «بهار» را نوشت. خورشید تابید و سِحر کلامش، گرم و نافذ، در دل و جانِ شهر، نفوذ کرد و طلسمِ تسخیرناپذیر پنجره ها را حس کرد؛ آمد و نگاهِ مهربانش را ـ عادلانه ـ با تمام شهر، قسمت کرد.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان دبیرستان

می‌ دانم، آری می‌ دانم؛
آن روز، پنجره‌ها برای آشتی با صبح، نفس تازه کشیدند.
آن روز، که خوبی‌ ها به صلیب کشیده شده بود و خون از پنجه استعمار چکّه می‌ کرد و قفس، تنها جایگاه پرندگان بود؛ چون نغمه آزادی سرداده بودند.
می‌دانم، همان دقایقی که گوش‌ ها به ضبط صوت چسبیده بودند، تا نوای باران را که چکه‌چکه می‌ کرد و پلیدی‌ها را می‌ شست، بشنوند.

چه شوری داشت، چه بلوایی شده بود و چه غوغایی می‌ کرد؛ تکاپوی خفته که بیدار شده بود و دستانی که زانوی غم بغل گرفته بودند؛ حالا مشت شده بود.
تندتند ورق بود که بر سینه دیوار می‌چسبید: «آزادی…». و بطری بود که بمب می‌شد و حالا «شاهِ معکوسِ» روی دیوارها، تمام حشمت ۲۵۰۰ ساله را زمین می‌ریخت.
آن روز کودک بود که رهِ مردان خدا می‌پیمود و یک شبه مرد می‌شد؛ مردی که در کوچه پس کوچه‌های شهر، نوک سلاح‌ها در انتظار سینه پر تپشش کمین کرده بود.
پیرزن کنج حلبی‌آباد، دیگر از شاه سخن نمی‌گفت، سراغ از «آقا» می‌گرفت. می‌دانم؛ آری خوب می‌دانم شهدا، کف خیابان نماندند؛ دستانی آنها را بالا برد؛ اصلاً شهدا هیچ‌وقت زمین نمی‌مانند.
و می‌دانم سیب معطر آزادی در دست من است، من دانه سیب خواهم کاشت و درختی از نو خواهم رویاند.
آه، من تو را گم نخواهم کرد، «من همان دبستانی‌ای هستم که به من چشم امید بسته بودی.»
من تو را گم نخواهم کرد هرگز، هرگز

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

همدلان ، همنفسان ، عاشقان سلام، سلامی چو بوی خوش آشنایی ، سلامی از دیار احساس در لفافه ای از مهر و محبت و در طبقی از عطر گل یاس پیشکش حضور پر لطفتان و درودی چون گلواژه ی سرخ عشق به پاکی صداقت چشمانتان تقدیمتان باد.

سلام بر فجر و سلام بر فجر آفرینان میدان عشق
پرهای بافته را بگشا که تندیسی به لطافت نسیم روی امام، چونان تمثیلی جاندار از این دیار می گذرد و با تبسمی پاک، عشقی بی آلایش را از دروازه ی شرق عبور می دهد تا خورشیدی را به طلوعی دوباره فراخواند.

پرهای بافته را بگشا که تیغه های نور در رگهای ظلمت می دود . دانه های مدفون را به تجربه ای نیازموده دعوت می کند. اکنون باغ در انتظار مولودی جدید است.

پرهای بافته را بگشا تا برای محشریان پلی از پیغام عبودیت سازیم و سرود پیروزی و آمدن آفتابی سرخ را همگی به یک آهنگ بخوانیم.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

جانبازان، روز و شب، از روی شیدایی حق و شیفتگی به مکتب، به سنگر سازی ، درگیری ، شعار و تظاهرات پرداختند و در برابر حکومت طاغوت، حتی یک لحظه هم سرخم نکردند و آری نگفتند.

بالاخره زنجیرها گسسته شد، ساعت فرا رسید و یکی از ایام الله تحقق یافت و وعده راست الهی به وقوع پیوست و خورشید تابید.

امام آمـد و چون خون در رگ هایمان جاری شد. امام آمد و به سان نور، شب تارمان را روشنایی داد. امـام آمد و چـون روح به کالبد مرده مان، حیاتی دوبـاره بخشید.

امام آمد و زمستانمان را بهاری جاودانه کرد. امام آمد و فـجر آورد و در دسـتان پر نـورش، استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی را به ارمغان آورد.

سلام بر تو ای مطلعِ فجر.

ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی.

ای نور چشم ملت ایران خوش آمدی ای یوسف عزیز به کنعان خوش آمدی

دیدی که چشم مردم ایران سپید گشت یعقوب وار، در غم هجران خوش آمدی

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

یادش به خیر روزی که عصاره تاریخ بر صحیفه سرخ بهمن چکید، آفتاب ناب بر یاسمن‏ های بی‏ تاب، از غرب تابید و اشراق شرق پدید آمد. یادش به خیر، روزهایی که سیمای زیبای یوسف، دیده کنعانیان عشق را بصیرت بخشید؛ بیضای دست آسمانی موسی، شراره‏ های شعف را در ظلمت‏ کده زمین پاشید؛ نفحه عیسویِ به عرش رفته، بر خاک‏ نشینان دمید؛ نوح با کشتی صفا، به مهد موعود رسید؛ بت‏ های سیاه جهالت، در پای حماسه و برهان ابراهیم بر خاک فرو افتادند و امام، به میهن اسلامی قدم نهاد و گل‏ها به ترنّم شادمانی دل‏ها گوش جان سپردند. یاد آن روزها، هماره در خاطر دل‏ها مستدام باد.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

شب تیره حاکمیتِ ستمگران هول انگیز و دردآلود بود و مردمان در ظلمات جهل و ستم می سوختند تا آن که این روزگار آغشته به آلودگی و اختناق به سر رسید و پس از سیاهی ۲۵۰۰ ساله سحر از راه رسید و سپیده بردمید. خورشید فروزان انقلاب، همچون معجزه ای اعجاب انگیز، از افق توحید طلوع کرد و بر روی عاشقان حق و حقیقت روزنه امید و آرامش گشود.

آری مشعل داران بزرگ حماسه از پس انبوه سیاهی و ستم حماسه ستیز با ستم و بیدادگری را زمزمه کردند و با خون خویش طلوع این خورشید شکوهمند را نوید دادند. پرتوهای این خورشید فروزان، نهال آرمان های والای امت اسلام را به بالندگی رسانید و باغ های اندیشه را بارور ساخت و در پرتو آن، نغمه توحید و صلای ایمان در همه جای کشور طنین انداز شد.

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

این روزها، روزهایی ماندگار و فراموش ناشدنی در تاریخ ملت بزرگ ماست، روزهای پیروزی انقلاب اسلامی است؛ انقلابی که رساترین فریاد تاریخ، یعنی امام امت، آن را رهبری کرد و به فرجام رساند و برای حفظ آن، با تمام وجود تلاش کرد.

انقلابی که مبتنی بر بینش عمیق توحیدی و الهام گرفته از انقلاب سرخ عاشورای حسینی بود، که در آن عده ای قلیل، با اعتقادی وسیع و راسخ، نیروهای کفر و باطل را شکست دادند و چشم قدرتمندان را خیره ساختند.

با پای گذاردن در دایره معنویت و ایثار و شهادت بود که فرزانگان خاک، از این سرزمین پاک، به سوی افلاک، پر گشودند و تا نهایت تاریخ جاودانه شدند.یاد تمامی شهیدان انقلاب اسلامی همیشه سبز باد.

دکلمه دهه فجر مخصوص کودکان

ماه سرور و شادی
ماه قشنگ و زیبا
ماه پیروزی ما
ماه بهمن ماه ما
آذین و نور و لبخند
شور و شادی و شعف
در هر کجای ایران
در قلب پیر و جوان
هر کوچه و خیابان
که پا نهاد بر آن
خمینی بت شکن
با قلبی از محبت
روشن شد و درخشید
دوباره چون ستاره
جانی گرفت بچه ها
دوباره دوباره

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

بهمن خونین
آمده موسم فتح ایمان
شعله زد از افق نور قرآن
در دل بهمن سرد تاریخ
لاله سر زد، ز خون شهیدان
لاله‌ها قامت سرخ عشقند
سرنوشت تو با خون نوشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
مقدمت را اماما شهیدان
با نثار تن خود گشودند
خونشان فرش راه تو بادا
عاشق راه پاک تو بودند
آمدی با پیامت خمینی
از رهایی و از حق سرودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی، تو بودی
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
در دل تار شب ای شهیدان
دست قهار خلق خدائید
از تبار حسین شهیدید
از دیار عروج و خدائید
در زمستان بهاران آمد
آدم از قعر دوران آمد
بوی نسل شقایق پیچید
بوی عطر شهیدان آمد
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

قبل از انقلاب
در کلاس ما
عکس شاه بود
رو سیاه بود
باز هم نوشت
مبصر کلاس
روی آن شعار
ناگهان رسید
نوبت بهار
مبصر کلاس
پر کشید و رفت
او شهید شد
تخته ی کلاس
رو سپید شد

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

آی بچه ها بازی کنید آی بچه ها شادی کنید
بیست و دومه بهمنه جشن تمام میهنه
جشن بزرگ انقلاب مرگ و عزای دشمنه
بیست و دوم بهمن شده آزادی ملت شده
روز شکوه و شادیه سرود ما آزادیه
میهن سراسر لاله شد زنجیر ظلم صد پاره شد
گوییم دوباره یک صدا مرگ بر تو باد ای آمریکا

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

از آسمون دوباره
بارون گل می باره
تو این هوای برفی
تولد بهاره
بادکنکای رنگی
نقل و گل و شیرینی
شروع جشن فجره
لاله ها رو می بینی

دکلمه دهه فجر مخصوص دانش آموزان

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.