شعر برف فریدون مشیری + معنی
فریدون مشیری متولد 1305 یکی از شناخته شده ترین شاعران پارسی زبان است که اولین مجموعه شعر خود با نام تشنه توفان را در سن 28 سالگی سرود. حتما شعر کوچه فریدون مشیری و دیگر اشعار زیبای فریدون مشیری را شنیده اید. در ادامه متن شعر برف فریدون مشیری با نام اصلی “برف شبانه” تقدیم شما می شود.
متن شعر برف از فریدون مشیری
بی صدا شب تا سحر یاران خود را خواند و گرد آورد
جا به جا
در راه ها
بر شاخه ها
بر بام گسترد
صبحگاهان
شهر سرتا پا سیاه از
تیرگی های گنهکاران
ناگهان چون نوعروسی در پرندین پوشش پاک سپید تازه
سر بر کرد
شهر اینک دست نیروهای نورانی است
در پس این چهره تابنده
اما
باطنی تاریک دودآلود ظلمانی است
گر بخواهد خویشتن را زین پلیدی هم بپیراید
همتی بی حرف همچون برف می باید
معنی شعر برف از فریدون مشیری
فریدون مشیری در این شعر، به زیبایی برف را به لشگر و سپاهی تشبیه کرده که شبانه یاران خود را فرا می خواند و به یک باره تمام راه ها، شاخه ها، بام ها را سفیدپوش می کند و بر لشگر سیاهی پیروز می شود. او تعبیر زیبایی دارد و می گوید در زیر پوشش نورانی و سفید و پاک برف باطنی تیره و آلوده نهفته است که اگر بخواهد باطن خود را نیز تمیز کند باید مانند خود برف همتی بلند داشته باشد.