متن درباره نامردی و بی معرفتی | متن و شعر در مورد نامرد بودن
این که فردی در زندگی در حق شما نامردی کند، مسئله ای بسیار ناراحت کننده می باشد. ممکن است نامردی از طرف همسر، عشق، رفیق و …. باشد، حتی برخی افراد می گویند دنیا در حق ما نامردی کرده است! اگر شخصی در زندگی به شما نامردی کرده است و می خواهید احساسات و ناراحتی خود را با یک متن درباره نامردی و بی معرفتی بیان کنید، با ما همراه باشید. در این پست مجموعه متن درباره نامردی به شما همراهان سایت مینویسم ارائه می شود. اگر به دیدن فیلم های سینمایی خارجی با موضوع خیانت علاقه دارید کلیک کنید.
مجموعه ای از شعر و متن در مورد نامردی
متن درباره نامردی عشقت
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ،
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿ ﺪﻫﺪ
متن درباره نامردی عشق
میدانم که تو دیگر برای من تکرار نخواهی شد
اما قطعاً یکی دیگر جایت را پر خواهد کرد
که هرگز به نامردی تو نیست
و من، او را بخاطر به یاد آوردن نامردی های تو و اشتباهات گذشته ام
با تمام وجودم عاشقانه دوست خواهم داشت!
متن درباره نامردی آدما
دنیای عجیبیه اگر یه نفر بهت خیانت کنه ازش متنفر میشی
اما اگه یه نفر بـه خاطر تو بـه یه نفر دیگه خیانت کنه عاشقش میشی..!
متن درباره نامردی رفیق
ای انسان، ای رفیق
ای که اسم آدم برخود گذاشته ای
بویِ سوخته ای که در نسیم به مشامت می رسد
بوی خاکستر دل سوخته منست
که با آتش نامردی ها شعله ور شد
و به خاموشی سرد خاکستر رسید
آن پرها که می بینی
به پرواز درآمده اند در باد
پر بال های شکسته آرزوهای مناند
متن درباره نامردی روزگار
روزگار پیرم کردی
چه می کشم از دوره ای که باورم سرکوب شد تا بدتری آمد به چشم بد لاجرم محبوب شد
من مشت در گل مانده ام با ساقه ی دستان تو شاید زمین آماده ی یک اتفاق خوب شد
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم چشمان تو شرط من است مشروطه خواه تو شدم
با این همه ی ی بگذار من بر عشق تو تکیه کنم یک شب بدون درد در آغوش تو گریه کنم
متن درباره نامردی ادم ها
میان این همه “نامردی”
باید شیطان را تحسین کرد
که “دروغ ” نگفت…
جهنم را به جان خرید
اما تظاهر
به دوست داشتن آدم نکرد..
متن درباره نامردی
تو خودت را بـه کر بودن زده ای ؛
و من خودم را بـه کور بودن
من چشم بر “نامردی” تو بستم
و تو گوش بر “دوستت دارم” هایم !
متن ساده در مورد نامردی عشق
به خدا خسته ام از دیدن نامردی ها
راه می افتم تو خیابون
هرجا رو می بینم یاد تو می افتم
یاد قدم هات
راه می افتم تو خیابون
پر بغض تو سینم یادته می گفتم
مال من غمات
این خیابونا عطرت دارن همیشه
عطر تو که کم نمیشه
عطر تو که کم نمیشه
این خیابونا منو که بی تو میبینن
زیر پای من میشینن تا رسیدن
متن زیبا درباره نامردی نکردن
آدم های خیالباف همیشه حالشان خوب اسـت.
با کسی کـه دوستش دارند،
بـه میهمانی میروند،
چای مینوشند و می رقصند.
کسی را کـه دوستش دارند همیشه هست.
نه میرود،
نه می میرد
و نه نامردی بلد اسـت.
متن در مورد نامردی
اگر روزی دشمن پیداکردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان دربرابرت ناتوانند
اگر روزی نامردی دیدی، بدان قیمتت بالاست
متن کوتاه درباره نامردی
آنان که بودنت را قدر نمی دانند
رفتنت را “نامردی” می خوانند……
متنی در مورد نامردی
میشود سوخت، ولی ساخته دست ببینیم
میشود ماند، ولی هیچ نبینیم
من میان این همه ی ساخته و سوخته ها
سردرگمم، گمشده ام
باز هم محتاج با تو بودنم
سوخته ام و دیده ام
عشق را بین دو منقار پرنده
در میان بال گرم هر پرنده
من نه پرنده شده ام
متن در مورد روزگار نامرد
دلگیرم ای شب!
تو مَرا زمین زده ای
برگ میزنی دفتر تلخ روزگار را
کسی که فراموش نشد، دیگر مرا در خاطرش نیست!
دیگر لبخندی نیست
یک چشم پر از آرامش کجاست؟
ای شب
ارزان می فروشمت به خورشید
فقط صبح شـو ..
شعر درباره نامردی
ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی
مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را بروی کار آوردی
شعری در مورد نامردی
اشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست، به مرداب نباشد
هرگز مژه بر هم ننهد، عاشق صادق
ان را که به دل عشق بود، خواب نباشد
یک شعر درباره نامردی
در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار، از این مستی و طنازی
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
شعر زیبا در مورد نامردی
محبت به نامرد، کردم بسی
محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست
شعرهای دوبیتی در مورد نامردی
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی…..
به نامردی نخواهی یافت چیزی
خمش کردم که تا نجهد خطایی
شعر نامردی_ شعری در مورد بی معرفتی
بی وفایی کن وفایت می کنند
با وفا باشی خیانت می کنند
مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست
مهربان باشی رهایت می کنند
یک دوبیتی در مورد نامردی
اگر در راه دین گردیت بودی
ز نامردی خود دردیت بودی
شعر دوبیتی درباره نامردی
در لباس شیرمردان در صف کم کاستی
همچو نامردان گریبان خشک و تر دامن مباش
شعر در مورد نامردی روزگار
بر ما گذشت نیک و بد، امّا تو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست!
شعر بلند در مورد نامردی از عطار
بگریخته نفس تو از یار ز نامردی
چون بار گران دیده از خلق حذر کرده
برخیزی اگر مردی در شیوه ما آیی
تا شیوه ما بینی در سنگ اثر کرده
یک دردی درد ما در عالم رسوایی
صد زاهد خودبین را با دامن تر کرده
در حلقه چو دیدی خود دردی خور و مستی کن
وانگاه ببین خود را از حلقه به در کرده
چون کوری قرایان عطار عیان دیده
بینایی پیر خود صد نوع سمر کرده
شعر بلند درباره نامردی
خدایا خوب می بینی در این دنیای نامردی
دلی مظلوم می میرد به زیر پای نامردی
صدای درد همسایه و چشمی بی خبر در خواب
تن کودک چه می لرزد! شب از سرمای نامردی
ببین دستان مردی را پر از تشویش نانی سرد
و زخم قلب یک مادر پر از لالای نامردی
بیان حس یک دفتر به دور از واژه مردی
قلم ها اشک می ریزند سر امضای نامردی
تمام روزها ابری و دنیا جای ماندن نیست
خدایا یک نشانی ده نباشد جای نامردی
سکوت پنجره مبهم به روی کوچه پاشیده
غبار بی کسی ها را تن درهای نامردی
معلم خسته شد از ما ولیکن بیست می گیریم
در این دنیا که می گوید به ما املای نامردی
متن زیبا درباره نامردی آدم ها
قلب من
به تیغ کسانی زخم برداشت
که از انها
انتظار محبت داشت نه خالی کردن پشت و فراموشیرفیق مارو واسه نداشته هامون ترک کردن…