متن درباره اولین زمستان دخترم و پسرم
یکی از فصل های بسیار زیبا و دیدنی، فصل زمستان می باشد که زمین و درختان جامه سفید بر تن کرده و زیبایی خود را به همه نشان می دهند. سرمای زمستان که به صورت انسان برخورد می کند حس و حال انسان را دگرگون می کند و بهترین حس را به انسان منتقل می کند. هنگامی که در زمستان برف می بارد، همه دوست دارند لباس های گرم خود را بپوشند و به بیرون بروند و به برف بازی و ساختن آدم برفی بپردازند. اگر اولین زمستانی است که فرزند شما می بیند، می توانید متنی زیبا برای او بنویسید و در فضای مجازی به اشتراک بگذارید. در این پست مجموعه متن درباره اولین زمستان دخترم و یا پسرم به شما ارائه می شود، با ما همراه باشید.
متن درباره تجربه اولین زمستان برای دخترم و پسرم
متن هایی که در زیر آورده ایم در وصف زمستان می باشد که بسیار جذاب و زیبا است و می توانید از این متن ها برای اشتراک گذاری عکس های اولین زمستان فرزندان خود استفاده کنید. پیشنهاد کنیم پست متن درباره اولین یلدای دخترم و پسرم را بخوانید.
متن درمورد اولین زمستان برای دخترم
به فردایی می اندیشم که گذر زمان…
لبخند را به یادم آورد،
چه دیروزم تلخ باشد، چه فردایم
من در لحظه زندگی می کنم و از زندگی در کنار تو لذت خواهم برد!دختر عزیزم اولین زمستانت مبارک!
اینجا بسیار گرم است و من نمی توانم توضیح دهم که چطور چنین چیزی ممکن است
عمیقا به چهره ات خیره می شوم و احساس گرما همه وجودم را فرا می گیرد ….
بالاخره کشف کردم که چرا چنین احساسی دارم
حضور تو گرمای من است
حتی در طول زمستان …
دختر کوچولوی من دوستت دارم!اولین زمستانت مبارک باد!
در یک روز سرد زمستانی، نسیم خنکی پوستت را نوازش می دهد.
نوازش این نسیم آنقدر لذت بخش است که دوست داری ساعت ها در طبیعتی که خدا آفریده قرار بگیری و همچنان بدنت را از سرمای لذت بخش زمستان بهره مند کنی.
این سرما، گرمای وجودت را بر می انگیزد. تناقض زیباییست، این سرما گرمای عشقت را شعله ور می کند، عشقی که نسبت فرزندت پیدا می کنی.
دختر عزیزم اولین زمستان زندگیت را تبریک می گویم!
کوچه ها را بادانه های برف آذین می بندد
زمستاني سرد سرد
حجم سرما!
ضربان قلب هوا را می شمارد و من به دری تکیه داده ام که زنگوله های یخ آن را پوششی دوباره داده اند
آیا برای دوباره روییدن بهار می آید؟؟؟
فصل زمستان است و سرمایش
در فصل زمستان، روزی نسیمی سرد، روزی باران یا روزی برف تو را در آغوش خود می کشد و از مهر خود به تو هدیه می دهد.
دل به همین روز زمستانی بزن و خاطراتی را بساز که دلیل شادی تو باشند، در این روز زمستانی خاطراتی را رقم بزن که شور و شعف در زندگی را به تو یادآوری می کنند.
دختر زیبای من اولین زمستان مبارک!
زمستان فصل با طراوت و زیبایی است
کم تر از بهار نیست….
فصل سرد و ساده، با چهره ی گشاده
فصل مهربانی با انگیزه ی سرشار
ما سردی های زمستان را با نفس های گرم تو بهار خواهیم کرد…
زمستان فصل خواهش است، فصل جوشش است
کم تر از بهار نیست. …اولین روز زمستانی ات مبارک دختر عزیزم!
زمستان قرار است از راه برسد و با سرمایش تن انسان ها را در آغوش بکشد
این فصل با تمام زیبایی هایش و با تمام شگفتی هایش قرار است از راه برسد و دوباره وجود انسان ها را سرشار از عشق به خود کند
فصل زمستان عشقی خاص درون خود جای داده، عشقی که به محض این که این فصل فرا می رسد، حال و هوای شهر را در بر می گیرد و گویی مردم با گذر از این حال و هوا خلق و خوی عاشقی به خود می گیرند و عشق درونشان جریان پیدا می کند.
دختر زیبای من اولین زمستانت مبارک، امیدوارم همیشه عاشق باشی!
من عاشق زمستانم
عاشق این که ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم
عاشق تــوام !
دختر عزیز مادر اولین زمستان را تبریک می گویم!
بیرون بسیار سرد است اما من اینجا در خودم احساس گرمای زیادی می کنم
نوعی گرما که پوستم را فرا گرفته، این حسی است که هر زمان که به تو فکر می کنم به من دست می دهد. تو احساس گرمایی هستی که بدن یخ زده من را گرم می کند
دختر زیبا و کوچک من اولین روز زمستانی ات مبارک!
چقدر استقامتشان را دوست دارم؟ درختان سپید زمستان را می گویم
تن عریان خود را مهمان سردی برف زمستانی کرده اند و چقدر زیبا و باشکوه اند این برهنگانِ سرما زده.
زمستان نماد سردی و سفیدی عجب تنهایی بکر و خاصی دارد! یک تنها بودن هایی که سیاه نیست دلچسب است و دلچسبی اش تا مغز استخوان هایت رسوخ می کند ولیکن گاه استخوان سوز همچون هوایش، تنت را درگیر لرزی وحشت آور می کند و صدای تنهایی ات تو را درهم می شکند.
اولین زمستانت مبارک دختر قشنگم!
متن در مورد تجربه اولین زمستان برای پسرم
هر روزمون وقتی شبیه کابوسه
وقتی که هر احساس تو سینه می پوسهجایی که هر لحظه به درد محکومی
می خندی وچشمات نمیگن آرومی!دلمردگی هارو وقتی غروبی نیست
دنیا یه زندونه، دنیای خوبی نیست!حسرت از این خونه دست بر نمی داره
موسیقیِ غمگین رو دورِتکرارهاینجا هر لبخند از بغض لبریزه
مثل درختی که درگیرِ پاییزهاما نمی بازه چون مردِ میدونه
می دونه سرسبزی بعداز زمستونه…پسرم آغاز اولین ماه زمستان مبارک!
این را بدان که اگر دنیا هم بخواهد برای تو حکم زمستان را بازی کند و بخواهد با سرمایش وجودت را بلرزاند من برایت همان لباس گرمی می شوم که این سرما را به جان می خرد اما تو را گرم نگه می دارد.
این را بدان که اگر زمستان دنیا خواست برف و باران مشکلات را بر سرت بباراند من برایت چتری خواهم شد و در مقابل تمام این برف و باران ها خواهم ایستاد.
اگر دنیا بخواهد روزهای زندگی ات را زمستانی کند، من همان خورشیدی خواهم شد که همیشه و در همه حال بر زندگی ات خواهد تابید تا حال و هوای دلت همان بهاری و تابستانی باقی بماند.
پسر عزیزم اولین زمستان زندگی ات مبارک!
دلم برای آواز گنجشک ها لک زده است
گنجشک هایی که هر روز از پشت شیشه
مرا صدا می زدند مدتهاست سکوت کرده اند
هوا که سرد می شود
گنجشک ها آوازشان را فراموش می کنند
آری زمستان فصل سکوت گنجشک هاست .
برای شادی هایت بهارم و با حال و هوایم کاری می کنم که این شادی افزون شود،
برای لذت هایت تابستانم و با حال و هوایم کاری می کنم که لذت هایت دوچندان شود و بیشتر آن ها را تجربه کنی،
با غمت پاییزم و کاری می کنم که در حال و هوای من غرق شوی و این غم وجودت را به هم نریزد
و برای نگرانی هایت مانند روزهای سرد زمستانیم که کاری می کنم تا با سرمای وجودم تمام آن نگرانی ها و دغدغه ها یخ زده و هزار تکه شوند.
پسر زیبای من اولین زمستان مبارک باشد!
باز آمده زمستان این فصل سردِ سرسخت
زنبورک بیچاره یخ زد روی بند رخت
گنجشک بر خود لرزید تا ننه سرما را دید
دست سرد زمستان تمام گلها را چید
باغ از ترس زمستان چشمان سبزش را بست
برفِ سرد زمستان روی چشمانش نشست
از سوز و سرمای برف گنجشک و باغ خوابیدند
در خوابِ چشمانشان هر دو بهار را دیدند
اولین زمستان مبارک پسرم!
کهکشان راه شیری به صورت ابری سفید رنگ است که در محیط های تاریک به وضوح قابل رویت است ولی راه شیری در زمستان با راه شیری در تابستان متفاوت است!
در حقیقت کهکشان راه شیری در زمستان کم فروغتر و دیدن آن مشکل تر است زیرا در شبهای تابستان قسمت شبِ کره زمین به طرف مرکز راه شیری قرار دارد به همین دلیل بسیار انبوهتر و درخشانتر دیده می شود، اما در زمستان قسمت شبِ کرهی زمین به سمت بازوهای کهکشان راه شیری قرار گرفته و تراکم ستارگانِ مرکز راه شیری دیده نمیشود به همین دلیل کم فروغ تر از تابستان است. در واقع در شبهای زمستان می توانیم بازوهای کهکشان راه شیری و در تابستان مرکز راه شیری را ببینیم.اولین زمستان بر پسر عزیزم مبارک.