متن درباره شب و سکوت | متن های خاص و زیبا در مورد سکوت شب
تاریکی و سکوت شب بسیار دلنشین و آرامش بخش می باشد. در شکوت شب و خلوت شبانگاه می توانید با خدای خود خلوت کرده و با او درد و دل کنید، چه لحظه های زیبایی که ساخته می شود! وقتی همه در خواب هستند و سکوت همه جا را فرا گرفته است، یک آرامش خاصی به انسان منتقل می شود که باعث آرام و قرار او می گردد. در این پست مجموعه متن درباره شب و سکوت به شما عزیزان ارائه می شود، با ما همراه باشید.
مجموعه متن های خاص در مورد شب و سکوت
متن زیبا درباره شب و سکوت
الهی!
در سکوت شب ذهنمان را آرام کن و ما را در پناه خودت به دور از هیاهوی این جهان بدار…
الهی شبمان را با یادت بخیر کن!
یک متن خاص در مورد شب و سکوت
بچه که هستیم از شب می ترسیم، به خاطر تاریکی… به خاطر تنهایی… به خاطر سکوت…
بزرگ که می شویم باز هم از شب می ترسیم، اما نه بخاطر تاریکی، تنهایی یا سکوت!!!
از خاطراتی که تا چشمانمان را می بندیم بر سرمان آوار می شود، به گلویمان می چسبند و راه نفسمان را می بندند…
از فکر و خیال آدم هایی که روز های زیادی دوستشان داشتیم و حالا هر شب یادشان جانمان را می گیرند..!
از رفتن های کشنده می ترسیم… از فراموش کردن های مرگ آور!
متن کوتاه درباره شب و سکوت
در تنهایی ابدی ات، به سکوت شب گوش فرا بده که دروازه ای به سوی آرامش جهان است..!
یک متن خاص در مورد شب و سکوت
شب ها در سکوت بیشتر دعا کنید!
این وقت ها خدا خیلی تنهاست
و دلخوشی اش چراغ روشن اتاق شماست!
بی صدا می آید و می بیند و مستجاب می کند،
روی ماهتان را می بوسد و آرام می رود.
متن ناب در مورد شب و سکوت
هر شب به آسمان نگاه می کنم و می اندیشم
در این آرامش و سکوت شب چه بسیار دل ها که غمگین و پر اضطرابند
خدایا..! تو آرام دلشان باش!!
جمله ای در مورد شب و سکوت
در سکوت شب،
نقش رویا هایت را زیبا بکش و ایمان داشته باش و خدایی که نا امید نمی کند..!
متن ناب در مورد شب و سکوت
در آرامش ملکوتی شب ها
چه زیباست در پیشگاه معبودی بنشینیم
که به حکم حکمتش به روزهای ما پویایی بخشیده
و به لطف رحمتش به شب های ما آرامش و سکون
متن زیبا در مورد شب
هیچ شبی پایان زندگی نیست
از ورای هر شب دوباره خورشید طلوع می کند!
و بشارت صبحی دیگر می دهد، این یعنی امید هرگز نمی میرد!
شعر زیبا در مورد شب
هزار شب نشسته ام به پای چشم های تو
رها نمی کند مرا هوای چشم های تو
من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را
به دوش خسته می کشم برای چشم های تو
مسافرم ولی هنوز هزار جاده فاصله ست
میان غربت من و سرای چشم های تو
متنی در مورد سکوت و شب
مهتاب نقره فام چه امانت دار بود… در کنار سایه ام ایستاد و پیغام رسان محبت دوست…
در مهتاب قدم گذاشتم بر ساحل وجود.. مهتاب ستارگان با دریا چه زیبا دلربایی می کردند
و من در عمق تنهایی و سکوت…
متن عامیانه و ساده در مورد شب
بیا با هم بشنیم کنج یه شب
بشینیم چند تا ستاره بشمریم
نشون شهر همیشه روشنو
به دلی که اس ام اس غم نداره بسپریم
اگه می خواییم واسه ی هم بمونیم
بیا تو عطر گل ها لونه کنیم
بیا رو لبای غمگین وفا
صدای گریه رو وارونه کنیم
یک متن کوتاه درباره شب و سکوت
هرچه شب تاریک تر و ساکت تر باشد…
ستارگان روشن تر، اندوه عمیق تر و خدا نزدیکتر است!
متنی زیبا در مورد شب و سکوت
دلم گرفته بود….. شبی تاریک و سرد از پشت دیوار سکوت ترانه ای جوانه زد….
و نام تو بر تارک واژه ها رخ نمود….
شعر تمام شد و دل از این همه عشق جوشید،
چشم طاقت بنرد تا سحر یک ریز بارید…!
یک متن در مورد شب و سکوت
زمان شب واقعا بهترین زمان برای کار است
همه ایده ها برای توست چون همه خواب هستند و همه جا در سکوت می باشد…!
متنی غمگین در مورد شب و سکوت
امشب رها از زمان، در سکوت!
تنها به تو می اندیشم….
آهنگ های تکراری ! خاطرات تکراری ! و اشک های تکراری !
تکرار در بودن تو که هیچ گاه تکراری نمی شود !
این بی نهایت من است…..
جمله ای زیبا در مورد شب و سکوت
آرامش و سکوت در عمیق ترین تاریکی شب است که ذهن خسته را تسکین می دهد.
یک متن ناب در مورد شب و سکوت
در تاریکی و سکوت شب تنها خداست که صدایت را می شنود….!
متن خاص راجع به شب و سکوت
من ساعات سکوت شب را دوست دارم
چون ممکن است رویا های سعادتمندانه از آن طغیان کند.
متنی راجع به شب و سکوت
هر شب در سکوت کمی با خودت، دلت و خدا خلوت کن
کمی فکر کن! کتاب بخوان
روزت را مرور کن…
هر شب قبل از خواب ذهنت را، دلت را سبک کن و آرام بخواب!
شعر زیبای نو در مورد شب و سکوت
تیرگی، شب، ظلمت مکرر…. در آسمان شب بادبادک های سرگردان…
آسمان شب را رنگی کرده بودند… تنها بودم…. وصال من و عشق رو به پایان…
سرازیر در غربت شبانه ی تنهایی، سکوت در دل نی زار های من قدم می زند…
در خیابان های سرد دلم رد پای سکوت را دیدم… من شراب مستی اندوه را سر کشیدم…
سکوت غم را بر قلبم خالکوبی کرد… جان دلم ز سرای سکوت تنهایی بیداد می کند….
چشمانم، محبوب دل خویش را بر پنجره ی سیه شب سیر می کنند…
من با رویا هایم به کجا ها که سفر نکرده ام… چه چیز ها که ندیده ام… حال…
غم و سوگ زندگی بر قلب من تنها خانه کرده اند… و بر جاده ی دلم رد پای سکوت را می بینم…
رد پای سکوت تنهایی…. رد پایی ز نشانه ی وصلت دوباره ی من با تنهایی… و مرگ عشق دیرینه تمام وجود من…