شعر ترکی دلتنگی با ترجمه فارسی
اشعار ترکی روح افراد اهل ادبیات را لمس میکند حتی کسانیکه معنی و مفهوم آن را نمی دانند. استاد شهریار از بزرگترین شاعران ترکی زبان است که اشعار وی برای همه ما دلنشین می باشد. ما در ادامه این مطلب شعر ترکی دلتنگی با ترجمه فارسی را با شما به اشتراک می گذاریم. می توانید از آنها به عنوان کپشن و استوری اینستا استفاده نمایید.
شعر ترکی دلتنگی با ترجمه
بیر دسته گول من باغلادیم سن گلمدین من آغلادیم
دوردوم یولوندا منتظر سن گلمدین من آغلادیم
سن گلسیدین ای نازنین مین دردیمه درمانیدین
سن گلمدین من منتظر یولاردا قالدیم آغلادیم
معنی فارسی :
من دسته گلی آماده کردم ، تو نیامدی من گریستم
منتظر در راهت ایستادم، تو نیامدی من گریستم
ای نازنین تو اگر می آمدی برای هزاران دردم درمان بودی
من منتظر در راه ماندم ،تو نیامدی من گریستم
من عاشیقم هر آیلار
هر اولدوزلار هر آیلار
بوردا بیر گل بیتیبدی
سوسوزوندان هارایلا
معنی فارسی :
من عاشقم هستم در هر ماه
مانند ستاره مانند ماه
اینجا گلی روییده است
از بی آبی فریاد می کشد
«شعر ترکی برای استوری»
گویده گئدن قوشا باخ
قانادی گوموشه باخ
کاغیذ یازدیم گوندریم
اوستونده قان یاشا باخ
معنی فارسی :
بنگر پرنده ای را که در آسمان پرواز می کند
بال های نقره ای آن را ببین
کاغذی نوشتم برایت فرستادم
روی آن به اشکی از خون نگاه کن
«شعر ترکی غمگین درباره دلتنگی»
من عاشیق سؤزوم یوخدور
گلمگه اوزوم یوخدور
بیر کلمه منله دانیش
اورکده دؤزوم یوخدور
معنی فارسی :
منِ عاشق حرفی برای گفتن ندارم
برای آمدن رویی ندارم
کلمه ای با من حرف بزن
در قلبم صبری ندارم
«شعر ترکی سوزناک در مورد دلتنگی با ترجمه»
عاشیق هر سؤزو بولر
اگرینی دوزو بولر
دردیمی یارا دئیین
درمانین اؤزو بولر
معنی فارسی :
عاشق هر حرفی را می داند
کج و راستی ها را می داند
دردم را به یار بگویید
درمانش را خودش می داند
«شعر کوتاه ترکی درباره دلتنگی»
من بیلمه میشدیم، ایسته دیگیم غیره یار ایمیش
اول وفالی، آخیری بی اعتبار ایمیش
جانان یولوندا ناله ایله گئچدی گونلریم
عشق اهلینین نصیبی بوتون آه و زار ایمیش
معنی فارسی :
من نمی دانستم آن که می خواهم یار دیگری بود
اولش با وفا ولی آخرش بی اعتبار بود
در راه جانان تمام روزهایم با ناله سپری شد
نصیب اهل عشق فقط آه و زاری بود
«شعر ترکی سوزناک»
صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسیبیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسیسانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسیسـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ
زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسیسانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسیجسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسیسانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسیآخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسیانسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسیترجمه فارسی:
صبح شد و از هر سمت، صدای اذان بلند شد
گویا که از فرشتگان، صدای قرآن میآیدصدایی مثل آن نمییابم، بگذارید بگویم که
اگر صدای جان شنیده میشد، به آن شبیه بودگویا بسان دوران کودکیام که در گاهواره آرمیدهام
صدای مهربان مادرم برایم لالایی میگویدیا اینکه در سفر هستم و بیدارم میکنند که برخیز تا به مقصد برسیم
زنگ شتر نواخته میشود که کاروان دارد عبور میکندیا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی میزند
و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا میآفرینداگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است
و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز استیا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است
و شعر و نوشتههایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده استآخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که
فریاد کمکخواهی مردم، عرش را به لرزه درمیآوردپاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین میریزند
برگهای پاییزی وقتی میریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر میدهد
«شعر ترکی دلتنگی شهریار کوتاه»
نه ظریف بیر گلیــــــن عزیزه سنی
منه لایق تــــــــاری یــــاراتمیشدیبیر ظریف روحه بیر ظریف جسمی
ازدواج قدرتیـــــــــله قـــــاتمیشدیعشقیمین بولبولی سنی دوتموش
هرنه دونیـاده گول وار، آتمیشدیسانکی دوستاق ایکن من آزاددیم
ائله عشقون منی یاهـــاتمیشدیسؤیدوگیم سانکی هم نفس اولالی
قفسیمدن منی چیخـــارتمیشدیجنّت ائتمیــش منیم جهنّمی می
یانماسین یاخماسین آزاتمیشدیقــــاراگون قارقاسی قونـاندا منیم
آغ گونوم وارســـادا قــاراتمیشدیآدی بـــــاتمیش اجل گلنده بیـــزه
من آییم چیخدی گونده باتمیشدیترجمه فارسی:
عزیزه! خداوند تو را یک عروس ظریف
که لایق من بود خلق کرده بودو ازدواج یک روح ظریف را با قدرت
به یک جسم ظریف پیوند داده بودبلبل عشقم هر چه گل در دنیا بود را
رها کرده بود و تنها تو را انتخاب کرده بودعشقت بقدری مرا بیخود کرده بود که
گویا من از زندان در حال رها شدن بودمگویا آنکه او را دوست داشتم با من
هم نفس شده و از قفسم خارج کرده بودو دوزخ مرا مبدّل به بهشت نموده
و آتش و سوزاندنش را کاسته بودکلاغ سیاه بختی من وقتی به پرواز درآمد،
اگر روز سپیدی هم داشتم آنرا سیاه کرده بودمرگ که اسمش محو شود وقتی به منزل ما پا گذارد،
ماه من درآمده و خورشید هم غروب کرده بود
«شعر ترکی دلتنگی بلند»
عاشیق سوزون گیزله در
سوزون دوزون گیزله در
سن چنمه چیخاندا
لاله اوزون گیزله در
معنی فارسی :
عاشق حرف دلش را پنهان می کند
حقیقت حرفش را پنهان می کند
وقتی تو به چمنزار می آیی
لاله از شرم خودش را پنهان می کند
«شعر ترکی در مورد انسانیت»
سئوگیلیم، عشق اولماسا، وارلیق بوتون افسانه دیر
عشقیده ن محروم اولان، انسانلیغا بیگانه دیر
سئوگلی دیر، یالنیز محببتدیر حیاتین جـوهری
بیر کونول کی عشق ذوقین دویماسا، غمخانه دیر
معنی فارسی :
عزیزِ من، عشق نباشد تمام دنیا افسانه است
از عشق هر کس که محروم شود،با انسانیت بیگانه است
عشق، محبت تنها جوهر حیات است
قلبی که از ذوق عشق سرشار نباشد غمخانه است
ایلیشیب بیر گونه دوشدیم
اورگی بیتون غَم آلدی
ایستِیب یِتیشمَدیم من
حَسرَتی اورکدَه قالدی
ترجمه :
روزهایم طوری گره خورده که
قلبم رو غصه و غم پر کرده
چون یکی رو خواستم و نرسیدم
حسرت رسیدن بهش تو دلم مونده
«شعر ترکی دلتنگی بلند»
گوزلَریم دولدو هَر آخشام
سَنی مَن یاده سالاندا
آلیشیب یاندیم اورکدَن
شَکلووی قابَه سالاندا
ترجمه :
چشمام پر اشک میشه هر شب
وقتی که تو به یادم می افتی
از ته دلم آتیش گرفتم و سوختم
وقتی که عکستو تو قاب میذاشتم
روزیگار اَفعی ایلان تَک
هر طَرَفدَن مَنی چالدی
اُمیدیم تَکجَه سَنیدین
سَنی ده اَلیم نن آلدی
ترجمه :
روزگار مثل مار افعی
از هر طرف منو نیش زد و
تنها امیدم تو بودی که
تو رو هم از من گرفت
کاش بیلیردین کی سَنینچون
گوزلَریم گونده قان آغلار
حالیمی رَوایت اِتسَم
اورَگوی هَر سوزی داغلار
ترجمه :
کاش میدونستی که به خاطر تو
چشمام هر روز خون گریه میکنه
اگه حس و حالمو بهت روایت بکنم
هر حرفم دلتو آتیش میزنه و میسوزونه
گورَسَن سَن ده مَنیم تَک
مَنی هی یادَه سالارسان
مَن کیمین سَندَه هَر آخشام
اوتلانیب تامام یانارسان
ترجمه :
یعنی ممکنه تو هم مثل من
منو هی به یادت بیاری
مثل من تو هم هر شب
آتیش بگیری و بسوزی
گورَسَن سَنین ده مَن تَک
گوزلَرین گون دَه قان آغلار
دَردو غم یئرین سالیب هی
اورَگوی هَر گئجه داغلار
ترجمه :
یعنی ممکنه تو هم مثل من
چشمات هر روز خون گریه کنه
درد و غم تو دلت بیوفته و
دلتو هر شب بسوزونه
گورَسَن سَن دَه مَنیم تَک
عشق فَراقیندا یانارسان
خاطیراتدا چالیخلانیب
نَفَسوی چَتین آلارسان
ترجمه :
یعنی ممکنه تو هم مثل من
تو فراق عشق بسوزی و
غرق بشی تو خاطرات گذشته
به زور نفس بکشی
گورَسَن سَنین ده مَن تک
گون لَرون بیتون زای اولدو
یاشییب حسرتی لَن سن
گوزلَرون هَر گئجه دولدو
ترجمه :
یعنی ممکنه تو هم مثل من
تمام روز هات هدر بره و
با حسرت زندگی کنی و
چشمات هر شب پر از اشک شه
گورَسن سَنین ده مَن تک
آرزولارون یالان اولدو
ایستَدیگون آرزولاردا
اورَگونده قالان اولدو
ترجمه :
یعنی ممکنه تو هم مثل من
تمام آرزوهات دروغ از آب درآد و
تمام آرزوهایی که تو دل داشتی
تو دلت موندگار بشه
گه باخگینان گوزلَریمه
گور نَه دولوبدور بو گوزوم
دانشدیرما دانیشام مَن
اورَگوی یاندیرار سوزوم
ترجمه :
بیا نگا کن به چشمام
ببین چقد اشک جمع شده توش
نزار حرف بزنم اگه حرف بزنم
دلتو آتیش میزنه حرفام
دَرد لی سوزوم چوخدو مَنیم
غصه سین نَن یانیر اورَک
هانسی گونوم نَن دانیشیم
بَد گَتیریب چالیر اورک
ترجمه :
حرف های دردناکم خیلی زیاده
از غصه هاش میسوزه دلم
از کدام روزهام برات صحبت کنم
همیشه بد میارم و قلبم تند تند میزنه
جاوان لیغدا ساچ آغاریب
یامان قوجالمیشام فَلَک
هامی گَلیب دوست آدینا
فقط مَنه وِریب کَلَک
ترجمه :
تو جوانی ام موهام سفید شده
بد جوری پیر شدم خدا
همه میان به اسم دوست و رفیق
همش بهم نارو میزنن و کلک میزنن
دوز دانیشان یوخیمیش هِچ
هامی مَنفَعَت آختاریر
هَر بی فرصت دن اوزونَه
شآن و منظَلَت آختاریر
ترجمه :
هیچ کس حرف راست نمیزنه
همه دنبال منفعت شخصی خودشونن
از هر فرصتی برای خودشون
استفاده میکنند تا به مقامی برسن
دای یورولوب دایامیشام
دوره وَریم تامام یالان
کاش کی یالان چی اولمیا
بونان بئله مَنَه قالان
ترجمه :
دیگه از شدت خستگی ایستاده ام
دوره وریام همشون شدن دروغ
ای کاش که دروغ گو نباشن
این چند تایی که دروه ورم هستن
گوی بی گونوم نَن دانیشیم
بیرین اورَکدَن ایستَدیم
گوردوم آیریسینان اونی
سوزین اورَکدَه گیزدَدیم
ترجمه :
بزار از یه روزم برات بگم
یکی رو از ته دل خواستم
با یکی دیگه دیدمش و
این ماجرارو تو دلم قائم کردم