چرا همش اتفاقات بد واسم میفته
چرا همش اتفاقات بد واسم میفته ؟ آیا تا به حال زمان هایی را تجربه کرده اید که اتفاقات بد پشت سر دیگری شما را درگیر کنند؟ گویی دنیا بدون توجه به این که چه کاری انجام می دهید، اوضاع بد پیش می رود؟ تو تنها نیستی. اتفاقات بد برای همه ما، از جمله من، رخ می دهد. اتفاقات بد می افتد. این یک واقعیت زندگی است. اما وقتی اتفاق بدی برای شما رخ داد ، طبیعی است که دلیل آن را بپرسید. و هنگامی که بیش از یک اتفاق بد در یک زمان کوتاه اتفاق می افتد، می توانید احساس کنید که همه جهان علیه شما هستند.
شما تعجب می کنید که چه کاری انجام داده اید که مستحق این است. به هر حال، شما فرد خوبی هستید. شما با احترام با مردم رفتار می کنید، هر وقت می توانید به دیگران کمک می کنید و در کارهایی که انجام می دهید نهایت تلاش خود را می کنید. و هنوز هم شما در یک سری اتفاقات ناخوشایند که برای شما اتفاق افتاده است احساس دلهره می کنید. چگونه می توان از نشخوار فکری پیشگیری کرد
بگذارید کمی بیشتر عمیق شویم و ببینیم آیا پاسخی برای “چرا همش اتفاقات بد واسم میفته” پیدا نمی کنیم؟
چرا همش اتفاقات بد واسم میفته
این یک بازی اعداد است!
ما قبلاً به این پی برده ایم که اتفاقات بد دائماً رخ می دهد. این بخشی از زندگی است. شخصی ماشین شما را از جلوی خانه شما می دزدد. شما پرواز خود را به عروسی دوستان خود از دست می دهید و نمی توانید در آن شرکت کنید. شما به بیماری دچار می شوید که شما را یک هفته در رختخواب نگه می دارد.
این سه مثال یک اتفاق معمول است. آنها هر روز برای افراد زیادی اتفاق می افتند. اما بعضی اوقات بدشانسی می آورید و هر سه اتفاق یکی پس از دیگری رخ می دهد. این مورد ممکن است نتیجه ای اجتناب ناپذیر از ریاضیات باشد. یعنی چه؟
تصور کنید سکه ای با روی (H) و زیر (T) دارید. و روی سکه (H) اتفاقات خوب را نشان می دهد در حالی که روی دیگر سکه اتفاقات بد را نشان می دهند. اگر آن سکه را 3 بار بریزید، احتمالات به این شکل است:
HHH
HHT
HTH
یا
HTT
THT
TTH
TTT
در این واقعیت نسبتاً تلخ، شما در هفت مورد از هشت سری پرتاب سکه اتفاق بدی را تجربه می کنید. و در نیمی از این احتمالات شما بیش از یک اتفاق بد را تجربه می کنید. خوشبختانه زندگی چندان ناخوشایند نیست. زندگی بیشتر شبیه یک تاس چند جانبه است. هر چهره نشان دهنده اتفاقی است که ممکن است رخ دهد و این موارد می توانند خوب، خنثی یا بد باشند. بیشمارترین آنها احتمالاً حوادث خنثی و به دنبال آن اتفاقات خوب و سرانجام حوادث بد کمترین تعداد هستند.
شاید شخصی که تاس می چرخاند خیلی بدشانس خواهد بود که تاس روی چند اتفاق بد پشت هم بایستد. اما دنیا پر از میلیاردها آدم است. با این همه آدم در دنیا احتمالا افرادی هستند که برای مدتی تاس زندگیشان پشت هم روی اتفاق بد می ایستد.
این فقط نحوه کار شانس است. بنابراین در اینجا اولین توضیح برای سوال چرا همش اتفاقات بد واسم میفته این است که شما بدشانس بوده اید. و افراد دیگری خوش شانس یوده اند. آیا این باعث می شود که چیزهای بد را راحت تر بپذیرید یا با آنها کنار بیایید؟ نه اما حداقل می تواند به شما کمک کند تا فکر نکنید که جهان بر علیه شما است . جهان واقعاً برنامه ای ندارد.
۱۷ سخن انگیزشی برای موفقیت بهمراه ترجمه انگلیسی و عکس پس زمینه
آیا شما در اتفاق های بد سهم دارید و مقصرید؟؟
بدون اینکه بخواهیم شما یا شخص دیگری را سرزنش کنیم، خود ما در برخی از اتفاق های بدی که در زندگی ما می افتند تأثیر می گذاریم. بنابراین اگرچه ممکن است گاهی اوقات کاملاً این اتفاقات شانسی باشند ، اما در مواقعی دیگر ممکن است خودتان دستی در اتفاق بد که برای شما افتاده داشته باشید.
اگر به سه مثال بالا برگردیم ، ممکن است دلایل این اتفاثات بد این گونه باشد :
اتومبیل شما به سرقت رفته است زیرا فراموش کرده اید قفل فرمان یا سایر تجهیزات امنیتی را روی آن بگذارید. پرواز به عروسی دوست خود را از دست دادید زیرا در تاخیر داشته اید. شما دچار مریضی شده اید زیرا پس از مراجعه به دوست بیمار خود در بیمارستان بهداشت را رعایت نکرده اید.
گرچه شما مقصر هیچ یک از این سه مورد نیستید، اما اقدامات شما در نتایج نقش داشته است. بنابراین این دلیل دوم است که چرا همش اتفاقات بد واسم میفته و اینکه شما بی خیال بوده اید.
اقداماتی که انجام داده اید (یا انجام نداده اید) ممکن است در آن زمان کوچک به نظر برسد، اما ممکن است در چگونگی وقایع تاثیر زیاد داشته باشد. در این صورت، این موارد به خودی خود “برای شما” اتفاق نیفتاده است. بین بدشانسی و تقصیر یک منطقه خاکستری وجود دارد.
از این گذشته، یک سارق مجبور بوده است ماشین شما را بدزدد ، سفر شما به فرودگاه باید به تأخیر می افتاده، و شما باید در بیمارستان به بیماری دچار می شدید.
آیا مرتباً همان اشتباهات را دوباره انجام می دهید؟ به بیان دیگر، آیا شما از اشتباهات گذشته درس گرفته اید؟
مجددا، بدون اینکه بخواهیم شما را به خاطر اتفاقات بد سرزنش کنیم، هر بار که یک رویداد ناخواسته برای شما رخ می دهد درسهایی را می توانید از آن یاد بگیرید. هر درس تغییر در روش انجام کاری است تا خطر تکرار آن اتفاق بد را کاهش دهد.
هر بار که یک درس از یک اتفاق ناخوشایند را یاد می گیرید و به آن عمل می کنید، تاس زندگی را تغییر می دهید و احتمال فرود آن برای بار دوم را به همان صورت کاهش می دهید.
یک بار دیگر به مثال های خود برگردیم …
اگر بدون اقدامات امنیتی اضافی همچنان ماشین خود را پارک نگه دارید، همچنان مورد توجه سارقان قرار خواهد گرفت.
اگر همچنان برای سفرهای مهم وقت کمتری بگذارید از دست دادن ارتباطات و موقعیت های مهم ادامه پیدا خواهد کرد.
اگر همچنان در بهداشت خود سست باشید، نه فقط هنگام مراجعه به بیمارستان ها ، بلکه در هرجای دیگر، همچنان خطر عفونت و بیماری را دارید. بنابراین ، این سومین دلیل است که چرا همش اتفاقات بد واسم میفته : شما درس نمیگیرید.
اما اگر اتومبیل خود را ایمن کردید، وقت اضافی برای سفر در نظر بگیرید و هر زمان که لازم بود، دستان خود را کاملا بشویید، از اشتباهات خود درس بگیرید و احتمال اتفاقات بد را کاهش دهید.
بالا بردن اعتماد به نفس در ۲ دقیقه در موقعیت های سخت و کاهش استرس
آیا شما از اتفاقات خوبی که رخ می دهد چشم پوشی می کنید؟
آیا اتفاقات خوبی را که در بین اتفاق های بد رخ می دهد نادیده می گیرید؟ در روانشناسی ، این به عنوان فیلتر شناخته می شود. فیلتر کردن فرآیندی است که در آن فرد توجه خود را به دو جنبه مثبت یا منفی یک موقعیت معطوف می کند. در مورد ما ، وضعیت زندگی به طور کلی است و ما توجه خود را به تمام موارد منفی متمرکز می کنیم.
افزایش حقوقی که وقتی ماشین شما دزدیده شد برایتان پیش آمد را فراموش نکنید. آخر هفته ای خوشحال در کنار خانواده را فراموش نکنید. همانطور که می دانید اتفاقات بد یک واقعیت زندگی است، این یک واقعیت است که اتفاقات خوب نیز رخ می دهد.
گاهی اوقات از طریق اعمال خود و گاهی خود به خود ، نتایج مثبت و تجربیاتی اتفاق می افتد. اما اگر آنها را نشناسید و سعی نکنید آن ها را به خاطر بسپارید، ممکن است به خود القا کنید که فقط اتفاقات بد برای شما می افتد.
بنابراین ، دلیل چهارم و آخر اینکه چرا همش اتفاقات بد واسم میفته : این است که شما اتفاقات خوب را نادیده می گیرید.