دهه فجر به روزهای 12 تا 22 بهمن گفته می شود که یادآور ورود امام خمینی به کشور بعد از 14 سال و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 می باشد. دهه فجر بعد از چندین سال مقاومت مردم ایران اتفاق افتاد، به همین دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است. نامگذاری دهه فجر در سال 1360 از سوی عبدالمجید معادیخواه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، انجام گرفت. اشعار مختلفی به مناسبت دهه فجر و برای تبریک این روز وجود دارد که در این مطلب مجموعه ای از اشعار دهه فجر مخصوص دانش آموزان ابتدایی را با شما به اشتراک گذاشته ایم.
شعر دهه فجر برای دانش آموزان ابتدایی
از آسمون دوباره
بارون گل می بارهتو این هوای برفی
تولد بهارهبادکنکای رنگی
نقل و گل و شیرینیشروع جشن فجره
لاله ها رو می بینی
بهمن به بهاره
باغ سبزه زاره
بخند بچه ایران
فردا روزگار
بهمن که میشه
ایران پر از گل
تو دستهای مردم
گل و سنبل
تقدیم می کنن به خاک ایران
به سرزمین پاک ایران
شب بود و ز تنهایی
جان بر لب ما آمد
در آن دل تاریکی
یک باره صدا آمد
ما خسته شدیم از شب
ما منتظر ماهیم
ای روح خدا برگرد
ما شاه نمیخواهیم
پرسید چه میخواهید
شاه از سر ناکامی
مردم همگی گفتند:
«جمهوری اسلامی»
یک پله یک پله
وقتی هواپیما
از دور پیدا شد
آغوش یک ملت
بر روی او وا شد
یک پله یک پله
می آمد او پایین
با چهره ای پُر نور
با خنده ای شیرین
آرام می آمد
دل، بی قرارش بود
دریایی از مردم
در انتظارش بود…
ماه سرور و شادی
ماه قشنگ و زیبا
ماه پیروزی ما
ماه بهمن ماه ما
آذین و نور و لبخند
شور و شادی و شعف
در هر کجای ایران
در قلب پیر و جوان
هر کوچه و خیابان
که پا نهاد بر آن
خمینی بت شکن
با قلبی از محبت
روشن شد و درخشید
دوباره چون ستاره
جانی گرفت بچه ها
دوباره دوباره
آسمان آبی شد
مژده ای تازه رسیدگل من در گلدان
نفسی تازه کشیدشهر ما شد خوشبو
از گل روی امامیاسمن، سوسن، یاس
ریخت از هر در و بامباز شد گلباران
خاک ما سرتاسرما همه شاد شدیم
تا که آمد رهبرمثل یک پروانه
رهبر آمد به وطنشادی و خنده شکفت
مثل گل بر لب من
انقلاب یعنی گل
در کنار پروانهنور و گرمی و شادی
در میان هر خانهانقلاب یعنی جشن
جشن سبزه در صحراانقلاب لبخندی است
بر لبان شاد ما
چه زیبا بود فریاد من و تو
میان کوچه ها در زیر رگبار
صدای خشم بی اندازمان بود
تمام حرف های روی دیوار
چه زیبا بود بند وحدت ما
که با آن دست شب را بسته بودیم
به فکر پر زدن بودیم و رفتن
اگر چه مثل مرغی خسته بودیم
چه زیبا بود شب هایی که لب ها
پر از بوی گل ِ تکبیر می داد
شبی که مشت های بسته ی ما
به تنهایی حریف تیر بودند
چه زیبا بود شب را خواب کردن
تمام برف ها را آب کردن
چه زیبا بود در تاریکی شب
نگاهی بر گل مهتاب کردن
چه زیبا بود و زیباتر از آن ها
که یک امروز زیبا را بسازیم
همه با یاد آن هایی که رفتند
بهار سبز فردا را بسازیم
آی دسته دسته دسته
قفل قفس شکسته
مرگ به شاه ظالم
گفتیم دسته دسته
آی خنده خنده خنده
روی هوا پرنده
شاه فراری شده
آمده وقت خنده
آی غنچه غنچه غنچه
سینی و نقل و غنچه
از سفر آمده ام
وا شد دهان غنچه
آی باغچه باغچه باغچه
خورشید روی تاقچه
پیروز شد انقلاب
گل داد باغ و باغچه
مثل غنچه بود آن روز غنچه ای که روییده
در هوای بهمن ماه بر درخت خشکیدهمثل آب بود آن روز آب چشمه ای شیرین
چشمه ای که می بیند مرد تشنه ای غمگینگرچه در زمستان بود چون بهار بود آن روز
سرزمین ما ایران لاله زار بود آن روزروز خنده ی ما بود روز گریه ی دشمن
روز خوب پیروزی بیست و دوم بهمن بیست و دوم بهمنمثل غنچه بود آن روز غنچه ای که روییده
در هوای بهمن ماه بر درخت خشکیدهمثل آب بود آن روز آب چشمه ای شیرین
چشمه ای که می بیند مرد تشنه ای غمگینگرچه در زمستان بود چون بهار بود آن روز
سرزمین ما ایران لاله زار بود آن روزروز خنده ی ما بود روز گریه ی دشمن
روز خوب پیروزی بیست و دوم بهمن
این دهه فجر است گویی نوبهار
وین همه مهراست از او یادگار
غصه ها رفتند و افسانه شدند
ناله ها فریاد مستانه شدند
دردهه فجرامتش پیروزشد
ماه بهمن ماه جان افروزشد
فجرگویی نوبهارزندگی
چون چراغی در ره سازندگی
ماهمه دلداده ی رهبرشدیم
تا ابد او یار و ما یاورشدیم
گفته بودم قصه دارم با شما
قصه ای از ماه بهمن بچه ها
آنچه بشنیدید برآیندگان
بازگویید تا بماند همچنان
از نهضت قاطعانه ی روح الله
شد دست ستمگران ز ایران کوتاه
با دست تهی و این همه پیروزی
لا حول و لا قوت الا بالله
دهه فجر مبارکباد.
وقتی که تو آمدی دوباره
از هر طرفی سپیده سر زد
در باغ، شکوفه شد شکوفا
پروانه به سوی غنچه پر زد
در خانه و کوچه و خیابان
گل های قشنگ خنده رویید
از شادی دیدن تو آن روز
هم غنچه و هم جوانه خندید
گیسوی قشنگ سبزه آن روز
با دست نسیم شانه می شد
باغ دل ما ز دیدن تو
سر سبز و پر از ترانه می شد
می خواستم شعری بگویم
شعری برای انقلابمدیدم که او دریاست و من
یک قطره ناچیز آبمدیدم که باید ابر باشم
از صبح تا شب هی ببارمتا شاید اشک مادران را
در بیتی از شعرم بیارمدیدم که باید رعد باشم
غرنده و پر شور و غوغاآنوقت در شعرم بگویم
تکبیرها، فریادها رادیدم که باید دشت باشم
دشتی پر از لاله، شقایقتا از شهادت ها بگویم
از قلب های گرم و عاشق
رسیده جشن بهمن
جشن بزرگ میهن
کلاس ما دوباره
شده پر از ستاره
پر از گل و قاصدک
شکوفه و شاپرک
شده پر از پرنده
پر از صدای خنده
نقل و نبات و لبخند
گلاب و عود و اسفند
میهن ما شاد شاد
از غم و غصه آزاد
دهه فجر اومده
دهه فجر اومده
شور و غوغا اومده
امام خوب ماها
به وطن باز اومده
شاه بد جنس بلا
اون که بود مثل خلا
پا گذاشت به فرار
تا بره از این دیار
آره ای شاه برو
ای امام ما بیا
بعد از این همه بلا
تا بیاد شور و صفا
وقتی که تو آمدی دوباره
از هر طرفی سپیده سر زددر باغ، شکوفه شد شکوفا
پروانه به سوی غنچه پر زددر خانه و کوچه و خیابان
گل های قشنگ خنده روییداز شادی دیدن تو آن روز
هم غنچه و هم جوانه خندیدگیسوی قشنگ سبزه آن روز
با دست نسیم شانه می شدباغ دل ما ز دیدن تو
سر سبز و پر از ترانه می شد
دهه فجر اومده
شور و غوغا اومده
امام خوب ماها
به وطن باز اومده
شاه بد جنس بلا
اون که بود مثل خلا
پا گذاشت به فرار
تا بره از این دیار
آره ای شاه برو
ای امام ما بیا
بعد از این همه بلا
تا بیاد شور و صفا
انقلاب یعنی….
انقلاب یعنی گل
در کنار پروانه
نور و گرمی و شادی
در میان هر خانه
انقلاب یعنی جشن
جشن سبزه در صحرا
انقلاب لبخندی است
بر لبان شاد ما
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران
اندیشه باور شد، در امتداد باران
بر صخرههای همّت جوشیده خون غیرت
بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران
و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد
بر پهندشت باور، خالی است جای یاران
دهه فجر مبارک
یه روز تو ماه بهمن
خنده نشست رو لب هاچون که اومد به میهن
امام و رهبر مامیون کوچه هامون
گلدون گل گذاشتیمپر می زدیم زشادی
درد و غمی نداشتیمبیا با هم بخونیم؛
بازم مثل همیشهشعار اون شهیدان؛
که رو دیوار نوشتهتا خون در رگ ماست؛
خمینی رهبر ماستتا خون در رگ ماست؛
ایران میهن ماست
چه زیبا بود فریاد من و تو
میان کوچه ها در زیر رگبارصدای خشم بی اندازمان بود
تمام حرف های روی دیوارچه زیبا بود بند وحدت ما
که با آن دست شب را بسته بودیمبه فکر پر زدن بودیم و رفتن
اگر چه مثل مرغی خسته بودیمچه زیبا بود شب هایی که لب ها
پر از بوی گل ِ تکبیر می دادشبی که مشت های بسته ی ما
به تنهایی حریف تیر بودندچه زیبا بود شب را خواب کردن
تمام برف ها را آب کردنچه زیبا بود در تاریکی شب
نگاهی بر گل مهتاب کردنچه زیبا بود و زیباتر از آن ها
که یک امروز زیبا را بسازیمهمه با یاد آن هایی که رفتند
بهار سبز فردا را بسازیم
خاک سرسبز دلیران
مثل مادر مهربانی
مثل بابا استواری
تو امید رنگی را
در دل من می گذاری
بی کران مثل کویری
گرم مثل آفتابی
مثل جنگل سبز سبزی
مثل اقیانوس آبی
قله ی مرد آفرینی
خاک سر سبز دلیران
در جهان هم می درخشد
نام زیبای تو ایران
سلام به لاله
سلام به لاله هایی
که انقلاب کردند
ژاله رو غرق نور و
عطر گلاب کردند
سلام به روح خدا
سلام به ماه بهمن
سلام به انقلاب و
به بچه های میهن
سلام به پرچمی که
نشان ایمان ماست
سبز و سفید و قرمز
پرچم ایران ماست
برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آلعلی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسینبنعلی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقیو غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی
زیباتر از این نمی توان پیدا کرد
جانهای جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که بهروی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
رهبر آمد به وطن
آسمان شد آبی
مژده ای تازه رسید
گل من در گلدان
نفسی تازه کشید
شهر ما شد خوشبو
از گل روی امام
یاسمن، سوسن، یاس
ریخت از هر در و بام
باز شد گلباران
خاک ما سرتاسر
ما همه شاد شدیم
تا که آمد رهبر
مثل یک پروانه
رهبر آمد به وطن
شادی و خنده شکفت
مثل گل بر لب من