حضرت فاطمه نماد انسانی صبور و باصلابت بود. ایشان الگو تمام بانوان می باشند. زیرا خصوصیات رفتاری بسیار والایی داشتند. در ادامه می خواهیم چند دلنوشته زیبا و کوتاه درباره حضرت فاطمه (س) را بخوانیم.
دلنوشته زیبا و کوتاه درباره حضرت فاطمه
در این مقاله مجموعه ای از دلنوشته های احساسی و کوتاه در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) نوشته شده است.
حق داشت اگر تابوت
برشانه هایش سنگینی میکرد
آخر علی، تمام آرزویش را
شبانه بر دوش میکشید …
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
ما عشق رو پشت در آن خانه دیدیم…
زهراپشت در بود حیدر داشت میسوخت…
دوباره دلا غم گرفت
عالمی رو ماتم گرفت
دوباره ببین دستمون
چادرتو محکم گرفت
شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد
در فاطمه سلام الله علیها چه درخششی است؟
که تا امروز در چشم ها و دل هایِ ما نشسته و
راه ها را نشانه می زند…
فاطمیه آمده است، یکی به من بگوید مونس، غمخوار و همدم شیعیان کجاست؟ تا کی انتظار بکشیم تا گل نرگس برگردد و بر داغ دل ما مرهم گذارد؟ یا بن الحسن در عزای مادرت برگرد. مردم سراغ صاحب عزا را می گیرند.
علت برای خـلـق جـهان، از همه سر است
تا پای جـان برای عـلـی یـار و یـاور است
گفتند چیست علت مرگش؟ خدا گریست
بر صحنه‌ای که فـاطمه از درد پرپر است
گریه کنید مادر پا به ماه بود
گریه کنید مادر بی گناه بود
چو می اُفتد به چشمم گاهواره
نفس می گردد از غم پُر شماره
الهی کاش محسن در برم بود
نمی شد قلبم از کین پاره پاره
ما عـــشق را پــشت در ایـن خـــانه دیدیم
زهــرا در آتش بود حـــیدر داشت می سوخت
بی سبب نیست شما جلوه‌ی اسرار شدی…
اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی…
در مدینه مردی بود که هربار به چهارچوب در خیره می شد شانه هایش می لرزید.
چادرت را بتکان روزی ما را برسان
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
حتی نگاهی هم به پهلویش نیداخت
محو علی بود، عاشقانه و عارفانه
زهرا، بمان که رحم به قلب حسن کنی
اصلا ز جای خیز، علی را کفن کنی
دلنوشته کوتاه درباره حضرت فاطمه
از همان روز که ای بانو! سفر کردی، به دنبال غروب غمگین نبودنت، اشک در پلک به خون خفته اسلام خشکید و غمت هیزم دل ها شد.
در تاریخ ملت های مسلمان و توده های محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق خواهی و عدالت طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است.
الهی داد از این دل داد از این دل
کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
که اشک دیده کردخاک او گل
می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد
یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم
پیدا ترین نشانی ما فاطمیه است
پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم
شرح قد کمانی ما فاطمیه است
حریر سبز نبوت چه شد که چین خوردی ؟
به همسرت که نگفتی کجا زمین خوردی
پس از نبی تو فقط غصه و فقط سیلی
برای یاری اسلام و حفظ دین خوردی
غُربت آبادِ دیار آشنایی ها، بقیع!
همدم دیرینه غم های ناپیدا بقیع!
در تو حتّی لحظه ها هم بی قراری می کنند
ای تمام واژه های درد را معنی، بقیع!
گریان روضه ایم و عزادار فاطمه
عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه
جبران لطف مادریش را کجا توان
تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه
