Take a fresh look at your lifestyle.

نامه برای روز پدر از طرف دختر

پدر برای دختر معنا و مفهومی متفاوت تر دارد. دختران احساس خاصی تری را نسبت به پدر خود دارند که مانند هیچ چیزی در دنیا نیست. اگر دختر هستید و می خواهید نامه ای برای روز پدر بنویسید و از زحمات پدرتان تشکر کنید تا پایان این بخش همراه ما باشید تا با چند نامه برای روز پدر از طرف دختر آشنا شوید.

نامه برای روز پدر از طرف دختر

پدر كه باشی سردت می شود ولی كت بر شانه فرزند می اندازی.
چهره ات خشن می شود و دلت دريايی، آرام نمی گيری تا تكه نانی بياوری.
پدر كه باشی، می خواهی ولی نمی شود، نمی شود كه نمی شود.
در بلندايی از اين شهرت مشت نشدن ها بر زمين می كوبی
پدر كه باشی عصا می خواهی ولی نمی گویی .
هر روز خم تر از ديروز، مقابل آينه تمرين محكم ايستادن می كنی.
پدر كه باشی حساس می شوی به هرنگاه پرحسرت فرزند به دنيا،
تمام وجود خودت را محكوم آرزوهايش می كنی!
پدر كه باشی در كتابی جايی نداری و هيچ جایی زير پايت نيست .
بی منت از اين غريبه گی هايت می گذری تا پدر باشی .
پشت خنده هايت فقط سكوت ميكنی.
پدر كه باشي به جرم پدر بودنت حكم هميشه دويدن را برايت بریده اند ،
بی هيچ اعتراضي به حكم ، فقط می دوی و درتنهایی ات نفسی تازه می كنی.
پدر كه باشی پيرنمی شوی ولی يك روز بی خبر تمام می شوی و پشت ها را خالی می كنی ،
با تمام شدنت ،
حس آرامش را بعد از عمری تجربه كنی.
پدر كه باشی در بهشتی كه زير پای تو نبود هم دلهره هايت را مرور می كنی.

وقتی پشت سر پدرت از پله‌ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده!
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه، میفهمی پیر شده!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو می‌خوره
میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش، دلت میخواد بمیری

روز مبارک پدر عزیزم

مردها تشنه روز مرد نیستند…

مردها به یک روز قدردانی در سال نیازی ندارند ، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی ، مرد به این حساس نیست که زن برادرش برای شوهرش چه خریده؟

جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا …؟

مرد برای لطافت و حسودی و چشم وهمچشمی نیامده ، مرد برای مبارزه آمده ،برای جهاد ، برای سماجت ، برای جنگ با غول زندگانی ، برای نبرد بی وقفه و بی انتها آمده ، برای به آرامش رساندن خانواده اش آمده ، برای شکسته شدن غرورش آمده…

همینکه تبسم را بر لب زنش ببیند ،

همینکه لبخند را برچهره دخترش ببیند ،

همینکه پسرش بتواند پیش دوستانش سر افکنده نباشد ،

همینکه خواهرش بتواند به او تکیه کند و مادرش با او درد دل کند و پدر پیرش جوانی خودش را در او ببیند….

مرد را خوشبخت میکند….

مرد آمده همه را خوشبخت کند ،

آمده تا شود ستون خانواده ،

آمده بسوزد تا روشنایی بخشد ،

هیچ گوهر گرانبهایی هیچ مردی را خوشحال نمیکند جز آرامش خانوده اش.

مرد مهرورزی بلد نیست ، چون مادر نیست.

بهترین هدیه برای یک مرد ، یک تشکر واضح و شفاف به همراه ، لبخند و آرامش خانوده اش هست‌ ، بدون هزینه…

« عمر و عزتشان زیاد »

همیشه از دلشادترین جهت خانه، خنده ­تو برمی خیزد. آن گاه که ما را به جرعه­ ای گوارا از عاطفه مهمان می­کنی، آسمان در اتاق آبی من است. وقتی آغوش گرم تو باشد, سایه آسایش مثل یک غزل دلچسب، همه جا فراهم است.

بارها دیده ام وقتی می خندی، خانه به تولدی دوباره از روشنی می رسد، تا آن جا که آینه های تاقچه می شکفند و گلدان مشعدانی به طراوتی بی نظیر میرسد.د می خواهم بگویم که قسمت عمده­ای از زندگی چند نفره ما، با همین خنده های تو سپری می شود. با عشق و با تلإلؤ…

کنار پنجره می آیم و می دانم این شاخه لطیف در لیوان گذاشته شده، می داند که تو چقدر گل تری! پنجره را می گشایم و می بینم دنیایی که تو نشانم داده ای، چقدر مهربان است. الآن کنار آینه آمده ام همان آینه قدیمی و خود را درون آن می بینم ایستاده بر بلندای افتخار. پدری چون تو تکیه گاه من است.

صدای خسته ات را که با شب به خانه باز می گردد، به تمامی نورها و عطرهای پیرامون ترجیح می­دهم. آمده ای به خانه با کلیدهای تجربه در دست، از سمت تلاش های مردانه و غرورآفرین. آمده­ای به خانه و تویی که تنها و همیشه در خانه اندیشه منی.

حکایات کوهمردی ات، زمزمه­ ای بس طولانی در ذهن زمان است. به اندرز می خوانمش و چراغی در دست،راه خود پیش می­گیرم تا رفتن. تا رسیدن.

پدر! شیوه زندگی را از چشم هایت باید آموخت که برق محبت در خویش دارند و از دست هایت باید آموخت که روایت سعی و صبوری­اند.

پدر، ای بهار من! من از تبار سبز توام؛ با بدرقه دعای همیشگی ات. می خواهم چیزی بگویم. هرچه می گذرد دلسوزی های پیش از اینَت بر من آشکار می شود.

بارها پیش آمده است که من بوده ام و واقعه ای دقیق و مقطعی حساس. من بوده ام و چیزی جز راهنمایی های تو نبوده است. من بوده ام و تویی که همیشه ات در سینه ستوده ام. من در پناه ملاطفت تو، روز به روز رشد کرده ام به هر سو نگریسته ام، حرف های رهگشای تو بوده است روبه روی ماجرای سختی به نامِ زندگی

پدرم با تمام وجودم دوستت دارم و بر دستانت بوسه می زنم.

دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ

آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و

دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی

چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته

پدر جان
تو به من آموختی که ساده زیستن زیبا است
و من پنداشتم ساده نوشتن هم همچون ساده زیستن زیباست.
این بهانه ای شد که بگویم بی نهایت دوستت دارم.
در روز پدر خداوند را با ناب ترین نیایش‌ها شاکرم و عاشقانه قلبم را تقدیمت می‌کنم.

نامه زیبا برای روز پدر از طرف دختر

ظـاهـــرش جـــدیست ..
امـا دلـــی دارد کـه مــهربـانـی اش بـه وسعـت یک اقــیـانــوس است !
بــد قـول نــیـست .. امـــا گرفتار است
با او راه بیا
خــستـه کـه بــاشـد، تــنهـایش بــگــذار، تودار است
اما صبر کن خودش بعد حرفهایش رامی گوید !
او تمام دنیای من است …
پدرجان روزت مبارک

ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی‌بینمت،
ببخش تمام نادانی‌ها و نفهمی‌ها و کج فهمی‌هایم را،
اعتراض‌ها و درشتی‌هایم را و هر آنچه را که آزارت داد.
دستانت را می‌بوسم و پیشانیت را،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست.
به حرمت شرافتت می‌ایستم و تعظیم می‌کنم.
روزت مبارک

امروز که بزرگ شده‌ای و مسخ دستان خودت،
فراموش مکن آن روزی را که دستان کوچکت را
درمیان دستان بزرگ پدرت قرارمی‌دادی
و او برایت قویترین و بهترین حامی بود!
امروز او از تو نه دستان بزرگت را می‌خواهد نه گام‌های استوارت را!
حالا تو تمام آرزویش هستی و دلخوشی روزهای سختی‌اش،
او از تو لبخند محبت آمیزی به پاس همه آن روزها وشبها می‌خواهد.
لبخندت را ازاودریغ مدار
و بدان دستانت هنوز کوچک است و امید و اعتبارت به اعتبار اوست.
ای چراغ روشن شب‌های تارم روزت مبارک

ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﭘﺪﺭ……
ﻫﻤﯿﻦ ” ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ ” ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ . . .
ﻣﯽ ﺍﺭﺯﺩ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺣﺮﺍﻣﯽ ﮐﻪ
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ……
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻋﺮﺿﻪ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ …..
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﭘﺪﺭﻡ …….
ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺑﺎ
ﺑﺮﮐﺘﺖ ﻣﺒﯿﻨﻢ
ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ . .
روزت مبارک پدر عزیزم

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعت هاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
زندگی راز دل مادر من
زندگی پینه ی دست پدر است
زندگی مثل زمان در گذر…
پدر عزیزم دوستت دارم روزت مبارک

پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور می‏چرخید، صدایت نزنم!

راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا!

آن‏قدر با دست‏هایت انس گرفته‏ام که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری.

هر بار دستانم را می‏گیری، خیالم راحت می‏شود؛ می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی،

گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی …

روزت مبارک نازنینم

نامه برای روز پدر

به افتخار بهترین بابای دنیا وقتی بچه بودم منو میزاشتی رو دلت و ازم میپرسیدی قلب بابا کیه؟ منم با صدای کودکانه میگفتم: مـــن

بازم میپرسیدی جیگر بابا کیه؟ میگفتم: مـــــن و باز میپرسیدی چشم بابا کیه؟ میگفتم: مـــــن اون موقع ها درک نمیکردم قلب بابا بودن و جیگر بابا بودن و چشم بابا بودن یعنی چی!؟

اینو وقتی متوجه شدم که صورتت پر از چروک شده و موهات رنگ سیاهشو داده به سفیدی!

بابایی تمام موهاتو دیدم ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮم سفید شد و از زجرکشیدن من آروم آروم شکستی…

آره تازه فهمیدم قلب بابا بودن یعنی وقتی تو ناراحتی من دل تو دلم نیست ، جیگر بابا بودن یعنی وقتی مریضی و ناخوشیتو میبینم جیگرم آتیش میگیره و چشم بابا بودن یعنی وقتی نور چشمات کم شدن چشمای منم خیس شدن

ظـاهـرش جـدیست…

امـا دلـی دارد کـه مـهربـانی‌اش بـه وسعـت یک اقـیـانـوس است!

بـد قـول نــیـست…

امـا گرفتار است، با او راه بیا

خــستـه کـه بــاشـد، تــنهـایش بـگـذار،

تودار است

اما صبر کن خودش بعد، حرف‌هایش را می‌گوید!

او تمام دنیای من است.

پدر روزت مبارک

پدر عزیزم
اگه قرار باشه لیست مهربون‌ترین مردها رو بنویسن
از اول تا آخر لقب همشون پدره
پدر مهربونم دستاتو می‌بوسم
مرسی بابت تموم خوبی‌هایی که در حقم کردی
تو بهترین تکیه گاهی
تاج سرم، تو ثابت کردی که فرشته‌ها می‌تونن مرد هم باشن
با تمام وجود به وسعت قلب مهربانت دوستت دارم
روزت مبارک قهرمان زندگیم

پدر عزیزم ای‌کاش توان آن را داشتم که از عرش تا فرش را برائت گلباران کنم و بر دستان پر از مهر و عاطفه‌ات که مظهر عشق و ایثار است بوسه زنم
تو در تمام طول سال‌های عمرم و حتی در نبود مادرم، همچون خورشیدی بر زندگی‌ام تابیدی
روز پدر را با سبدی از گل‌های یاس و نرگس تبریک می‌گویم

من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .
پدر عزیزم روزت مبارک

امروز که بزرگ شده‌ای و مسخ دستان خودت،
فراموش مکن آن روزی را که دستان کوچکت را
درمیان دستان بزرگ پدرت قرارمی‌دادی
و او برایت قویترین و بهترین حامی بود!
امروز او از تو نه دستان بزرگت را می‌خواهد نه گام‌های استوارت را!
حالا تو تمام آرزویش هستی و دلخوشی روزهای سختی‌اش،
او از تو لبخند محبت آمیزی به پاس همه آن روزها وشبها می‌خواهد.
لبخندت را ازاودریغ مدار
و بدان دستانت هنوز کوچک است و امید و اعتبارت به اعتبار اوست.
ای چراغ روشن شب‌های تارم روزت مبارک

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.