بررسی کامل زندگینامه مولوی و نحوه آشنایی مولانا با شمس تبریزی و بررسی آثارش

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

« زندگینانه مولانا جلال الدین محمد بلخی و نحوه آشنایی وی با شمس تبریزی»

مولانا شاعر قرن 9 هجری شمسی

نام : جلال الدین
نام خانوادگی : بلخی
لقب : خداوندگار، مولانا، مولوی، ملّای روم و گاهی با تخلص خاموش
متولد : 6 ربیع الاول ۶۰۴ هجری قمری
محل تولد : بلخ
وفات : 15مهر ۶۷۲ هجری قمری
آرامگاه : قونیه (ترکیه)

زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی در تاریخ ‎۶ ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ یا وخش در خانواده ای اهل عرفان به دنیا آمد. پدر وی مولانا محمد بن حسین خطیبی نام داشت و به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما معروف بود. مادرش مومن خاتون نام داشت که مقبر وی در قرامان لارنده کشف شده است. احتمالا پدر مولانا زن دیگری نیز داشته اما اطلاعات دقیقی در دست نیست اما پدر مولانا در نوشته هایش از دو زن یاد کرده است..

پدر مولانا که یکی از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و در عرفان و سلوک ید طولایی داشت. اما علاقه مردم به او حسادت سلطان محمد خوارزمشاه را به او برانگیخت البته فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود در برپایی این فتنه بی تاثیر نبود.

از این رو باعث شد تا بهاءالدین ولد در سال ۶۱۰ قمری هم‌زمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کند او به هنگام هجرت سوگند یاد کرد که تا برکنار شدن خوارزمشاه به شهر خود باز نگردد. پدر مولانا در ابتدا به بغداد و سپس به مکه برای بجا آوردن اعمال حج به مکه و سپس به شام رفت.

جلال الدین محمد (مولانا) پدرش را در این سفر همراهی نمود در اینجا بود که وی شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر را ملاقات نمود.

وی پس از شام به درخواست علاءالدین کیقباد سلجوقی به قونیه رفت و اینگونه شده که تا آخر عمرش در آنجا ماندگار شد.

روایت است که مادر مولانا در سفر زمانیکه به آناتولی مرکزی، روم بودند درگذشت و در آنجا مسجدی را به نام وی نامگذاری کردند که مردم آن منطقه بعد از گذتشت این سالها هنوز هم به دیدن آن مسجد کوچک می‌روند. لقب رومی مولانا به این دوره از زندگی وی باز می گردد.

ورود مولانا به وادی شعر و عرفان

سلطان‌العلما (پدر مولانا) در حدود سال ۶۲۸ قمری، زمانیکه مولانا 24 سال داشت از دنیا رفت و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.

اولین کسی که مولانا را به وادی شعر و عرفان راهنمایی کرد سید برهان‌الدین محقق ترمذی بود که یکی از مریدان پاکدل و وفادار پدر مولانا بود. او برای دیدن پدر مولانا به قونیه سفر کرد اما وقتی که به قونیه رسید، متوجه شد که او جان باخته‌ است.

سپس نزد مولانا رفت و به او گفت: من حامل علومی هستن که از پدرت آموخته ام با من همنشین شود تا آنها را بیاموزی و خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهان‌الدین رخت بربست.

ورود مولانا به وادی شعر و عرفانازدواج مولانا با گوهر خاتون

جلال الدین محمد در سن هجده سالگی با دختر خواجه لالای سمرقندی که گوهر خاتون نام داشت ازدواج نمود که حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر بود.

سفر مولانا برای تحصیلات تکمیلی

مولوی با اینکه شاگردانی داشت که به آموزش آنها می پرداخت از یادگیری نیز غافل نبود. وی وقتی موفق به دیدار محقق ترمذی شد نزد او شاگردی نمود و به توصیه محقق ترمذی بود که توانست رنج سفر به حلب را برای یادگیری علوم فقه برخود آسان نماید.

مولانا علم فقه را در شهر حلب نزد کمال الدین عدیم فرا گرفت و پس از مدتی برای ملاقات محی الدین عربی، عارف و متفکر به شهر دمشق رفت پس از آن عازم شهر قونیه شد.

مولانا پس از مرگ محقق ترمذی به مدت 5 سال مدرس علوم دینی گردید و در این مدت قریب به چهارد شاگرد را تربیت نمود به درخواست سید برهان الدین طریق ریاضت را در پیش گرفت.

آشنایی مولانا با شمس تبریزی

حتما نام شمس تبریزی که شاعر عارف و دانشمند زمان خود بود به گوشتان آشنا است، در این بخش از زندگینامه مولانا به توصیف آشنایی وی با شمش تبریزی می پردازیم.

حتما بخوانید : گزیده ای از غزلیات شمس تبریزی

در روز سه‌شنبه ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ قمری که مولوی از راه بازار به خانه بازمی‌ گشت که عابری ناشناس با لحنی بی ادبانه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یا بایزید بسطامی؟»

مولانا با لحنی خشم آلود جواب داد: «محمد (ص) سر حلقهٔ انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟»

عابر ناشناس پاسخ داد: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟»

مولانا متعجب شد و گفت: درویش، تو خود بگوی درویش گفت: اختلاف در ظرفیت است که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از شراب معرفت در جام او می‌ ریختند همچنان خمار بود و جامی دیگر طلب می‌ کرد.

اما بایزید به جامی مست شد و نعره برآورد: شگفتا که مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی! اینگونه بود که باب آشنایی شمس تبریزی با مولانا باز شد و شمس تبریزی به مولانا گفت که برای دیدن تو از راه طول و درازی را پیمودم به من بگو که با این همه علم و دانش چگونه می توان به خدا رسید. و مولانا از او خواست که هیچ گاه او را ترکند تا راه رسیدن به خدا را پیدا کند.

در سال ۶۴۲ قمری بود که شمش تبریزی یار و همراه مولانا شد و چنان مولانا را شیفته خود کرد، که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع و سرودن اشعار عرفانی پرداخت.

غیبت کوتاه شمس تبریزی

زمانیکه مولانا 39 سال داشت به دلیل توجه به شمس تبریزی و بی اعتنایی به مریدانش حسادت آنها را برانگیخت، از این رو مریدانش شروع شروع به تمت زدن و ناسزا گفتن بع شمس تبریزی کردند ناگهان شمس تبریزی در روز پنجشنبه ۲۱ شوال ۶۴۳ قمری قونیه را به قصر هجرت به دمشق ترک کرد.

مولانا از نبود شمس بسیار ناراحت و حزین شد و فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس تبریزی را مجددا به قونیه بازگردانند. شمس تبریزی به قونیه بازگشت و مولانا را از غم نجات داد.

پیش شیخ آمدند لابه‌کنان     که ببخشا مکن دگر هجران

    توبهٔ ما بکن ز لطف قبول      گرچه کردیم جرم‌ها ز فضول

جدایی شمس تبریزی و مولانا 

پس از بازگشت شمس به قونیه آزار و اذیت مریدان و اطرافیان شمس آغاز شد و شمس تبریزی به سلطان ولد شکایت کرد و برای همیشه مولانا و قنیه را ترک کرد آرامگاه شمس تبریزی در شهر خوی ایران میباشد.

خواهم این بار آنچنان رفتن      که نداند کسی کجایم من

     همه گردند در طلب عاجز        ندهد کس نشان ز من هرگز

    چون بمانم دراز، گویند این         که ورا دشمنی بکشت یقین

مولانا حال خود را از دوری شمس تبریزی چنین وصف کرد :

     زاهد بودم ترانه‌گویم کردی        سر حلقهٔ بزم و باده‌جویم کردی

  سجاده‌نشینِ با وقاری بود           بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی

مولانا پس از رفتن شمس تبریزی بسیار آشفته و پریشان شد و در شهر به رقص و سماع پرداخت گویی که از دوری او شیدا شده.

    روز و شب در سماع رقصان شد          بر زمین همچو چرخ گردان شد

سفر مولانا برای یافتن شمس تبریزی

همانطور که گفتیم پس از ترک شمس مولانا بسیار آشفته و بی قرار شد ار این رو به شام و دمشق رفت اما شمس را نیافت و به قونیه بازگشت و مجددا رقص و سماع را از سر گرفت و بسیاری از جوانان شیفته او شدند و دوره او چرخ می‌زدند.

داستان آشنایی مولانا رومی و صلاح‌الدین زرکوب

صلاح‌الدین زرکوب جز مردمان عادی و درس نخوانده آن روزگار بود که پیشهٔ زرکوبی مشغول بود. روزی مولانا در حال عبور از کنار زرکوبان بود ناگهان با صدای ضربه آنها به چرخ به رقص سماع در آمد. صلاح‌الدین زرکوب از حجره اش بیرون آمد و با مولانا رو به رو شد. و ساعاتی با یکدیگر هم کلام شدند و مولانا به ا علاقه مند شد و صلاح‌الدین زرکوب توانست تا حدودی جای خالی شمس را پر کند.

مولانا و صلاح‌الدین زرکوب به مدت ۱۰ سال با رکاب یکدیگر بودند، وی نیز همچون شمس تبریزی مورد حسد و افترا مردم قرار گرفت تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان سپرد و در قونیه دفن شد.

مولانا و حسام‌الدین چلبی

مولانا با حسام‌الدین چلبی که از عارفان بزرگ و مرید مولانا بود به اخی ترک شهرت داشت به مدت 10 سال همنشین شد. وی مولانا را برای نگارش مثنوی معنوی بسیار سفارش نمود و به هنگام مطالعه مثنوی معنوی نام حسام‌الدین به چشم می‌خورد به همین دلیل مولانا نام حسامی‌ نامه را برای مثنوی معنوی انتخاب می نماید.

درگذشت مولانا

آرامگاه مولانا کوجاستمولاانا جلال الدین محمد بلخی در تاریخ غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری برابر با ۱۷ دسامبر سال ۱۲۷۳ میلادی  پس از مدت‌ ها بیماری در پی تبی سوزان در درگذشت. به روایتی تمام مردم شهر با شنیدن خبر فوت مولانا بسیار غنگین شدند و 40 روز به سوگ و عزا نشستند و گویی قونیه یخبندان شده بود و سیل جمعیتی برای تشیع پیکر وی آمدند.

چرا آرامگاه مولانا در ترکیه است؟

آرامگاه مولوی در شهر قونیه، میان دو استان آنتالیا و آنکارا واقع شده است. با آنکه مولانا شهر بلخ متولد شد. اما علت اینکه به شهر قونیه رفت و سالها در این شهر زندگی کرد بر می گردد به دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی از مولوی برای رفتن به قونیه. این سفر مولوی باعث شد که او تا آخر عمر در شهر قونیه ساکن شود.

افلاکی می‌گوید: «بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند.»

بعد چل روز سوی خانه شدن        همه مشغول این فسانه شدند

روز و شب بود گفتشان همه این       که شد آن گنج زیر خاک دفین

معرفی آثار مولوی به تفکیک

آثار این بزرگ مرد تاریخ به دو دسته آثار منظوم و آثار منثور تقسیم بندی می شود.

مثنوی معنوی

آثار منظوم مولوی

مهم‌ترین اثر مولوی مثنوی معنوی است. این مجموعه شعر شامل بیست و هفت هزار بیت در 6 جلد است.

شیخ بهایی در ستایش مثنوی می‌گوید :

من نمی‌گویم که آن عالیجناب     هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی           هست قرآنی به لفظ پهلوی

مثنوی معنوی را به جرات می توان یکی از شگفت انگیز ترین آثار مولانا دانست زیرا مولانا هنگامی که نگارش کتاب مثنوی معنوی را آغاز کرد بیش از 50 سا داشت. مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو این نی چون شکایت می‌کند /از جدایی‌ها حکایت می‌کند» آغاز می‌ نماید. مولانا خود ، در مقدمهٔ عربی مثنوی معنوی این چنین نوشته : مثنوی معنوی «اصول دین» نامیده می‌شود. ((به عربی: «هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»)).

عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است زیرا خود مولانا درباره مثنوی معنوی چینین گفته : «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»

کلام ما از اینکه بیست وشش هزار بیت مثنوی معنوی را خلاصه کند قاصر است. اما می توان به آن 18 بیت اول دفتر مولانا که به نی نامه مشهور است اشاره کنیم که نی همان مولانا است که از اسیر شدن روحش در این دنیار مادی شکایت می کند.

مولوی در مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یا انسان آگاه را به نی و چنگ تشبیه کرده‌است:

«ما چو چنگیم و تو زخمه می‌زنی…      ما چو ناییم و نوا در ما زتوست…»

آثار منثور مولوی

فیه مافیه که مجموعهٔ ای از نوشته های هفتاد و یک گانهٔ مولاناست که وی آن را در طول سی سال در مجالس نطق نموده و توسط  توسط یگانه پسرش سلطان ولد، یا یکی دیگر از مریدان وی یادداشت و جمع آوری شده. نثر این کتاب بسیار ساده و روان بوده و درون مایه معنوی و عرفانی دارد.

آرتور آربری برای اولین بار ترجمه این کتاب را به زبان انگلیسی با عنوان «گفتمانهای رومی» در سال ۱۹۷۲ منتشر نمود. و در سال 1994 دومین ترجمه آن کتاب توسط ویلر تگستون، تحت عنوان «آیاتِ غیب: گفتمان‌ های جلال‌الدین رومی» چاپ شد.

مکتوبات مولوی

مکتوبات مولوی شامل مجموعهٔ نامه‌ های صد و پنجاه گانهٔ وی به نسل های بعد است که دو نسخهٔ آن در کتابخانهٔ دارالفنون استامبول موجود است. مخاطب این نامه ها شاگردان و اعضای خانواده، دولتمردان و افراد صاحب نفوذ می باشد.

مجالس سبعه مولوی

مجالس سبعه (به معنی «هفت خطابه»)، شامل مجموعهٔ از پند و اندرز مولاناست که وی بر سر منبر بیان کرده‌ است. در کتابخانهٔ سلیم آقا در اسگدار نسخهٔ خطی آن محفوظ می باشد. مولانا در این خطبه‌ ها به تفسیر آیات قرآن و احادیث می‌ پردازد و از اشعار شاعران صاحب نام همچون سنایی و عطار نیز استفاده نموده.

 

پیروان مولویه چه کسانی هستند

مولانا در میام مردم ترکیه دارای جایگاه ویژه ای است و مردم ترکیه وی را بسیار عزیز و گرامی می دارند. به گفته جامی شاعر گران قدر : مولوی با آنکه پیامبر نیست، اما صاحب کتاب است. روزهای جمعه در مولوی خانه، مراسم پیروان مولویه به صورت سماع و رقص و خواندن اشعار مولانا انجام می‌شود.

مراسم زیارت مولوی در قونیه هر سال آذرماه برگزار می گردد که مولویان معتقدند زیارت مقبرهٔ مولانا که «کعبه العشاق» برابر با نیمی از ثواب حج است.

جالب است که بدانید مریدان و پیروان مولوی به دو گروه و دسته به نام های ولدیه و شمسیه تقسیم شدند. بنیانگذار دسته ولدیه سلطان ولد می باشد که گرایش غالب مولویه است و در راستای تطبیق تعالیم مولانا با احکام اسلامی تشکیل شده.

و اما گروه شمسیه را عارف چلبی پسر سلطان ولد و نوهٔ مولانا پدید آورد بود که و قصد داشت با این گروه به دشمنی با تشرع بپردازد و ثابت کند که اشعار مولانا با دین تناقض دارد.

سال جهانی مولوی چه سالی بود

همانطور که گفتم کتاب های مولانا به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شد از این رو در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی طرفدار بسیاری دارد. حتی در مراسم یادبود یکی از استادان و هیئت علمی کالج سن آنتونیو با اشعار مولانا خوانده شد.

همچنین یونسکو با پیشنهاد و پیگیری کشور ترکیه، سال ۲۰۰۷ میلادی را سال جهانی مولانا نامیده‌ است همچنین در تاریخ ۶ سپتامبر سال ۲۰۰۷ سازمان یونسکو، یادبود هشتصدمین سالگرد تولد مولانا را برگزار کرد.

رویدادهای سال مولانا

در مراسم بزرگداشت هفتصد و سی و چهارمین سال‌روز مرگ مولانا جلال الدین بلخی، عارف و سخن سرای بزرگ پارسی نخست‌ وزیر وقت ترکیه اعلام کرد که دولت ترکیه قصد دراد زادگاه مولانا را در کشور افغانستان بازسازی کند و این سخن رجب اردوغان با استقبال حضار همراه شد.

در روز های پایانی سال 2007 که سال جهانی مولانا جلال الدین نامگذاری شد برخی از اندیشمندان افغان به فکر تحقیق و بررسی ابیات مولانا افتادند.

در شهر قونیه، محل درگذشت مولوی به مناسبت هشتصدمین سالروز ولادت مولانا، مراسم مختلفی در حال برگزاری است. که از جمله این برنامه می توان به سماع اشاره کرد که روز شنبه پانزدهم دسامبر (بیست و چهارم آذر ماه) در ساختمان تازه تأسیس ‘مرکز فرهنگی مولانا’ در شهر قونیه برگزار شد.

یک همایش فرهنگی به نام ‘از بلخ تا همیشه’، به مناسبت پایان سال جهانی مولانا از طرف ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات برگزار شد.

در روزهای ۶ تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، در سه شهر تهران، تبریز و خوی کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان برگزار شد. و ریاست آن کنگره را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت.

همایش بین‌المللی داستان‌ پردازی مولوی در روزهای ۶ و ۷ آبان سال ۱۳۸۶، در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزار شد.

مراسم هشتصدمین سالروز تولد مولانا در سازمان ملل بزگزار گردید.

آوازه مولانا در کشوهای غربی

مولانا در سال های اخیر در کشورهای غربی همچون آمریکا مشهور شد بگونه ای ترجمه کولمن بارکس در سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه در آمریکا فروش داشت و در آمریکا به بزرگترین و پر فروش‌ترین کتاب سال تبدیل شد.

ساخت فیلم مولانا در ایران

سریال جلال الدین که خلاصه ای از زندگی مولانامی باشد در سال ۱۳۹۳  به کارگردانی آرش معریان و شهرام اسدی و نویسندگی ناصر طهماسب از شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید.

ساخت فیلم مولانا در هالیوود

دیوید فرانزونی اعلام کرده‌است که می‌خواهد فیلمی دربارهٔ زندگی مولانا بسازد و اعلام کرده و همچنین قصد دارد نقش اصلی را به ستاره هالیوود لئوناردو دی‌کاپریو بدهد این تصمیم وی با اعتراضاتی رو به رو شد.

نظرات