Take a fresh look at your lifestyle.

متن در مورد ماه اسفند؛ ادبی، زیبا و دلنشین برای استوری و کپشن

اسفند با حال و هوای نوروز و شور و شوق مردم برای عید شناخته می شود و جالب این است که همه افراد در ماه اسفند مشغول خرید و خانه تکانی هستند. اما در اینجا قرار است متن در مورد ماه اسفند داشته باشیم تا میان مشغله های شیرین برای عید، از این متن ها نیز در استوری های خود استفاده کنیم.

متن ادبی در مورد ماه اسفند

برای اینکه استوری ها و پست های ما جذابیت بیشتری داشته و مخاطبان بیشتری را به سوی خود جذب کند، می توانیم اکنون که در ماه اسفند هستیم، از متن ادبی در مورد اسفند استفاده کنیم.

متن آخرین روزهای اسفند است

متن تبریک تولد اسفند ماه

متن های زیبا در مورد ماه اسفند

آخرین روزهای اسفند است

از سر شاخ این برهنه چنار

مرغکی با ترنمی بیدار

می زند نغمه ،

نیست معلومم

آخرین شکوه از زمستان است

یا نخستین ترانه های بهار ؟…

اسفند عینِ پنجشنبه هاست . ..

که همیشه صد بار قشنگ تر از جمعه هاست !

اصلا از همون شروعش قشنگه

حس بوی بهار از پشت پنجره

و آفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه

شور ِ قشنگ چهارشنبه سوری

اسفند یعني یکسال دیگه

یعنی یه شانس دیگه

بهترین ماه سال

با آرزوی بهترین ها در ماه اسفند برای شما دوستان عزیزم

وقتی

دی و بهمن

به اتمام میرسد

و اسفند

به نیمه

آغاز می‌شود

خواب همه ی ساله ای

که لانه های زیر برف

در

انتظار بازگشت چلچله ها میبینند

اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیدهء سال بعد
دیوانه ات کند
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی
و دلت غنج می زند.

“اسفند” ماه

پياده روهاى شهر پر مي شود از دستفروشانى كه

كيفيتِ جنسشان مهم نيست،

جنسِ دلشان مهم است…

پير و جوان

زن و مرد

از تجريش تا چهار راهِ وليعصر…

آدمهايى كه نگاهِ مردم برايشان مهم نيست،

حالِ خوبشان مهم است

و با زبانِ بى زبانى به ما مي فهمانند

كه گاهى در اوجِ ثروت،چقدر فقيريم…

خريد حتى اگر نمي كنيد

لبخندى پر از مهر تحويلشان دهيد،

تا بدانند اين شهر اگر هنوز نفس مي كشد

بخاطرِ وجودِ آنهاست

اسفند،
بوی هفت سین خاطرت را می دهد
سیب سرخ لبانت …
سکّه ی مطلّای نگاهت …
سمنوی شیرین دهانت …
سبزه ی پیراهنت …
سماق عشقت …
سنجد مانده بر دست هایت …
دور آیینه بندان صورتت …
آیه آیه مهر از حدیث نورانی قلبت، عزیزم!
که مرا به معراج خواستنت، کشانده
در عیدانه ی لبخندهایی، که
بوسه ریخته اند!
شعری که
حجم کتاب دلتنگی ام را، پر کرده
هر چه هست از توست …
از دوست داشتنت …

عکس نوشته اسفند ماهی

متن درباره ماه اسفند

متن ادبی در مورد ماه اسفند
متن ادبی در مورد ماه اسفند

اسفند رو به پایانه…

کاش ارمغان روزهای گذشته

آرامشے باشد از جنس خدا

عید واقعی ازآن کسیست

که پایان سالش را جشن بگیرد

نه آغاز سالی که ازآن بےخبر است…

آخر سالتون قشنگ

اسفند را نباید دوید

اسفند را باید با کفش‌ های کتانی، قدم زد!

پس روزهای رفته ی سال را ورق میزنم …….

چه خاطراتی که زنده نمی شوند…….

چه روزها که دلم می خواست تا ابد تمام نشوند…….

و چه روزها که هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد…….

چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود…….

چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست و

چه اشک ها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد……

چه آدم ها که دلم را گرم کردند و

چه آدم ها که دلم را شکستند……

چه چیزها كه فکرش را هم نمیکردم و شد …

و چه چیزها كه فکرم را پرکرد و نشد…….

چه آدم ها که

شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچ گاه نمی شناختمشان…….

و چه…….!

و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر می شود…….

کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا……

آرامشی که هیچگاه تمام نشود……

و دوست خوب من…

من برای تمام آدم های روی این زمین آرزوی سعادت دارم،

بخند كه بهاری که در راه است…

با شكوفه لبخند تو زییاتر خواهد بود

آرزو دارم …

هر طپش قلبتان

آمیخته با آمین های خدا

برای آرزوهای قشنگتان باشد…

متن قشنگ در مورد اسفند ماه

در ادامه نیز چندین متن ادبی در مورد اسفند که متون ادبی کوتاه و بلند هستند ارائه می دهیم.

ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته ایم

اما نمی دانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم

سرعت مان را بیشتر و بیشتر می کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن

از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم!

اسفند را باید نشست

باید خستگی در کرد

باید چای نوشید…

در منزل خجسته ی اسفند

همسایه ی سراچه ی فروردین

با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها

باران به چشم روشنی صبح آمده ست

زشت است اگر که من

یار قدیم و همدم همساغر سحر

در کوچه های خامش و خلوت نجومیش

یا

با جام شعر خویش

خوش آمد نگویمش

دانلود آهنگ برای تولد اسفندی ها

اسفند همیشه حالِ خوبی داره…
از عطرِ گُلِ سنبل ش بگیر تا ماهی هایِ قرمزی که هر کدوم به یک شکل تو آب میرقصن…
از مردمی که تو دلشون هزارتا غصه وجود داره امّا بازم لبشون میخنده…
اسفند که میشه تمامِ پیاده روهایِ شهر پُر میشه از آدم هایی که هر کدوم مشغوله خرید برایِ عید نوروزن…
رد شدن از کنارِ شیرینی فروشی و عطرِ خوش شیرینی هایِ برنجی و بادومی که قشنگ هوش از سرِت میبَره و حالِ خوب رو تزریق میکنه به دلت…
اسفند یعنی هنوز آدم هایی وجودارند…

از راه، فراز آمده با هلهله اسفند

وقت است که از نو بسرایم غزلی چند

اسفند فراز آمده تا مشعلی از شعر

در سینه ی افسرده ام از نو بفروزد

کنار بوته ی اسفند و بادهای بهار
چقدر بوی خوشی داشت شنبه های قرار
چقدر در نظرم بی دلیل زیبا بود
حضور شاپرکی لا به لای بوته ی خار
چقدر در نظرم شاد بود و ثروتمند
میان مردم ده، کودک دوچرخه سوار
هنوز نام تو می بارد از دهان کویر
از آن شبی که صدایت زدم در آب انبار
مرا به سادگیِ آبیِ کجا می برد؟
نقوش هندسی یک گلیم حاشیه دار
کجاست روشنی آن چراغ بغدادی
که می رساندم از آن شام بی ستاره به یار
چه مانده است از آن روزهای دار و درخت
به غیر سفره ی پاییز و طعم رب انار…

ایستاده ام بر بام اسفند،
با چشمانی خیره به روزهایی که
تلخ و شیرین گذشت و خاطره شد…
حالا که بهار است،
لبریز از عطر بهار نارنج،
سرشار از شکوه علفزار،
با کوله باری از شکوفه های عشق،
سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند…
شاید خدا خواست و این بهار
درخت آرزوهایمان جوانه زد 🌱…

اصلاً به اینجای اسفند که میرسد

باید بزنی سر شانه خودت،

که این همه ی فکر و خیال و

دوندگی را رها کن!

بیا برویم نفس بکشیم؛

بوی بهار می‌آید.

هرچند که هیچکس هم نمیداند

به اینروزها که میرسیم،

چرا کارها بیشتر می شود

و استرس سرازیر.

ولی باید بزنی سر شانه خودت،

که هرسال که حرص خوردی چه شد و کجای دنیا را گرفتی.

بیا برویم کمی نفس بکشیم!

می‌دانی!

اصلا همه ی مزه بهار

به روزهای قبل از آمدنش است.

به بویش،

به آفتابش که هنوز رمق ندارد.

خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر.

آخ آخ که چقدر می شود از بهار نوشت..

همه ی چیز را کنار بگذار؛

بیا برویم کمی نفس بکشیم؛

بوی بهار می‌آید!

می رسی و هوای فروردین ،جای باران گلاب می بارد
از هوای گرفته ی اسفند ، برف نه؛ حبّه قند می آید…

عاشق هوای اسفند ماهم
عاشق قدم زدن های مکرر
به انتظار هوایی آفتابی و بهاری و دلنشین
عاشق انتظار کشیدن هایش
انتظاری که زیباست …
می دانی بهار دارد می آید
با شکوفه های مهربانش
بهار با بوی خوش باصفایش
بهار با ترانه های عاشقانه ی زیبایش
بهار دارد می آید
و من باز عاشق ام

تا کی ورق ورق کنم این سررسید را؟
چون کودکی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می‌ کشم
چون غنچه‌ای که آخر اسفند عید را

اسفند هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست…
درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است…
آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، امید و رشته های نازک دلبستگی
رشته ها که طنابی ضخیم شد از ترس به دام افتادن میروند، از آنها کوله باری می ماند پر خاطره و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند…
فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود. اسفندِ رابطه ات در گذر است،خاطره ها را دَرس کن…
و بهار را با حال دیگری آغاز کن……

اسیرِ روزهای سردِ سالَم
بهاری نیست در فنجانِ فالم
فقط دلخوش به این هستم که اسفند
به فروردین ببخشد حسّ و حالم

عجب هوایی دارد این اسفند
درست مثل هوای رفتنِ تو!
همانقدر دلگیر،
همانقدر بارانی ……

اسفند
رسوب زمستان گلویش را زخمی کرده
و سوزِ خشک سال، لبانش را ترک انداخته!
.
اما قلبش…
قلبش به بهار وصل است
و دامانش به گلستان!
.
رویش به نوروز است
و پشتش به غم های این یازده ماه گذشته!
.
این فرزندِ کوچکِ زمستان،
آرام و بی منت، دستمان را در دستِ شکوفه زده ی بهار میگذارد!
.
الهی که از آسمانش، تا قلبِ وصلِ به بهارش
عشق ببارد و روزی!…

اسفند تافته ی جدابافته است!
نه می توان انگ سرمای زمستان
را به او زد،
نه وصله ی بی حوصلگی غروب های بهار به تنش می چسبد.
اسفند را
باید نشست کنج حیاط خلوتِ ذهن، و عشق بازی کرد،
با خاطرات دور اما ماندگار.
باید دل کندن آدم ها
در بین راه را فراموش کرد
و گذشت و دل را از کینه ها تکاند تا جا باز شود برای شادی های نو…
حیف است از اسفند
با بی تفاوتی عبور کنید…
به خودتان بیایید، تمام شده و رفته تا یک سال دیگر.
عطر اسفند را مهمان ریه هایتان کن…

آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می‌زند نغمه
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه‌های بهار

گیجم
مثل اسفند
که معشوقه زمستان است
اما
همه می‌ خواهند
دستش را
در دست بهار بگذارند

اسفند را دوست می دارم
همانند چشمانی فرو رفته
در خوابی عمیق
وقتی بیدار می شوم ؛
تو را می بینم
که بهار شده ای… !…

روزهای
آخر اسفند
دستانم را بگیر،
و به بهار پیوند بزن…
زمستان به بهار
شاخه ی خشکیده به شکوفه
و من به تو
ختم شوم
شیرین است…

اصلاً به اینجای اسفند که می‌رسد
باید بزنی سر شانه خودت.
که این همه فکر و خیال و
دوندگی را رها کن!
بیا برویم نفس بکشیم.
بوی بهار می‌آید.

اسفند یعنی؛
شاهکار نقاشی خداوند، روی زمین
یعنی ترسیم یک تابلو با جوهر عشق
یعنی کشیدن رنگین کمان در یک شهر خاکستری
یعنی لحظه ی زیبای تولد یک شکوفه در برف.

عکس نوشته من یه دختر اسفندی ام

مگ تک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.