شعر دریا قلی فارسی کلاس ششم درباره دلاوری و جوانمردی های شخصی بود که در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی باعث شد که در روزهای اول دشمن وارد خاک کشور نشود و آبادان را نجات بدهد. در این مطلب شما با معنی شعر دریاقلی فارسی ششم و آرایه های ادبی آن آشنا خواهید شد.
معنی شعر دریا قلی فارسی کلاس ششم
دریاقُلی! رکاب بزن، یا علی بگو چشم انتظار همّت تو، دین و میهن است
دریاقلی سریع تر و تندتر رکاب بزن یک ملت منتظر همت و اراده تو برای این میهمن و دین هستند.
فردا اگر درنگ کنی، کوچه های شهر میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است
اگر امروز معطلی کنی و عجله نکنیف فردا در کوچه و خیابان های شهر تانک های دشمن می آیند و جنگ تن به تن رخ می دهد.
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا تکلیف شهر خاطرههای تو، روشن است
اگر عجله نکنی و قبل از روشن شدن هوا به شهر نرسی، تمام خاطراتی که در این سرزمین داری ویران می شود و به آن حمله خواهد شد.
دریاقلی! به وسعت دریاست نام تو تاریخ در تلفّظ نام تو الکن است
دریاقلی اسم تو مانند دریا بزرگ و با عظمت و تاریخ هم ظرفیت بزرگی نام تو را ندارد.
آرایه های شعر دریا قلی فارسی کلاس ششم
بیت اول: چشم انتظار بودن: کنایه از منتظر بودن
یا علی گفتن: کنایه از کمک خواستن و تصمیم برای گرفتن کاری مهم
دریا قلی: منادا ، بزن و بگو: فعل امر ، تو: مضاف و مضاف الیه
بیت دوم: آرایه ادبی ندارد
بیت سوم : این بین کنایه از این دارد که تکلیف وضعیتی که در آن هستیم باید روشن شود.
بیت چهارم: تاریخ الکن است تشخیص دارد.
نام تو مانند دریا وسیع است تشبیه دارد.
معنی کلمه های شعر دریا قلی
واژه | معنی |
مانع سقوط | جلوی دشمن را گرفتن |
خمپاره | نوعی گلوله که با توپ پرتاب می شود. |
نام آوران بیشماری | پهلوانان محدود |
تکلیف | موقعیت و وضیعت |
پاسداری | محافظت کردن |
الکن | کسی که زبانش به هنگام صحبت گیر می کند |
انگار | گویا، به نظر |
جوامع | جمع جامعه و کشور |
محاصره | اطراف کسی را چیزی را احاطه کردن |
محدود | ناچیز و کم |
بهمن شیر | نام رودخانه |
به هنگام | به موقع |
غافلگیرکننده | ناگهانی |
هدف | مقصود |
ارج | ارزش |
جوانمرد | سخاوت و بخشندگی |
دلاور مرد | مرد شجاع |
کماندار ایرانی | آرش کمانگیر |
دیار | خانه، سرزمین |
دلیرانه | شجاعانه |
همت | قصد و اراده |
مزار | قبر |
حاشیه | کناره |
بیشک | یقینا |
بعثی | نیروهای ارتش عراق در زمان صدام |
ناگوار | تلخ |
مقابله | مبارزه کردن |
ناکام | کسی که به آرزوش نرسیده |
تلفات | نابود شده ها |