بعد از گذشت سالها از زندگی و مرگ حضرت یوسف (ع) هنوز هم برای برخی از افراد سوال است که چرا نسل حضرت یوسف ادامه نداشت و چرا بنامین برادر تنی حضرت یوسف که فردی بسیار خوب و خوش اخلاق بود جانشین ایشان نشد. داستان زندگی حضرت یوسف نیز مانند پیامبران دیگر فراز و نشیب های بسیاری داشت. در ادامه پاسخ این سوال را می خوانیم که چرا بنیامین جانشین حضرت یوسف نشد.
چرا بنیامین جانشین حضرت یوسف نشد؟
در داستان ها و روایاتی که در تفسیر برخی از سوره ها آمده است اینگونه نوشته شده: حضرت یوسف تمام سپاه و لشگریان مصر را برای استقبال یعقوب نبی بسیج کردند و تمام مصریان به دیدار او آمدند. حضرت یوسف دستور داد تا پدرش را بر بالای بلندی ببرند. زمانی که حضرت یوسف از دور پدرش را دید لحظه ای درنگ کرد و مغرور به مقام و جایگاهش شد و از اسبش پیاده نشد. اما پدرش زودتر از او پیاده شد و به سمت حضرت یوسف آمد.
در همین لحظه نوری از دستان حضرت یوسف خارج شد و به سمت آسمان رفت. حضرت یوسف از فرشته وحی پرسید این چه نوری بود؟
فرشته گفت این نور نبوت بود که از نسل تو خارج شد و در همان لحظه به یکی از برادران یوسف لاوی منتقل شد. زیرا او در هنگام کشته شدن یوسف توسط برادرانش جلوی آنها ایستاد و مانع انجام این کار شد. فرشته گفت دلیلش این بود که تو لحظه ای مغرور جایگاه دنیوی خودت شدی.
به همین دلیل نه از نسل بینامین و از یوسف (ع) پیامبری برگزیده نشد و به خواست خداوند پیامبر بعدی از نسل لاوی بود.
برای جسد حضرت یوسف چه اتفاقی افتاد؟
بعد از مرگ حضرت یوسف، به دلیل محبوبیتش در میان مصریان هر کدام از آنها خواستار این بودند که حضرت یوسف در نزدیکی شهر و محل زندگی آنها به خاک سپرده شود. برای حل این اختلاف نظر تصمیم گرفته شد تا جنازه حضرت یوسف را در تابوتی مرمری قرار دهند و آنها در رود نیل بی اندازند. با این تمام مردم می توانند از برکت وجود او بهره ببرند.
سرانجام بعد از حدود 400 سال حضرت موسی به پیامبری رسید و فرمانروای مصر میانه خوبی با خداپرستی و حضرت موسی نداشت و با او دشمنی می کرد. به حضرت موسی دستور داده شد جنازه و استخوان های حضرت یوسف را بردارد و به سرزمین فلسطین بروند.
حضرت یوسف خودشان نیز وصیت بودند که در فلسطین تدفین شوند در کنار پدر و عمویش، حضرت موسی گفت از کجا باید بدانم که جنازه حضرت یوسف در کجا قرار دارد. به او گفته شد به سراغ پیرزنی با این نشانی برود او از محل دفن حضرت یوسف خبر دارد.
پیرزن محل دفن حضرت یوسف را به او حضرت موسی گفت در رود نیل است، او نیز تابوت را بیرون آورد و استخوان های او را به فلسطین برد و در آنجا او را دفن کرد.
در واقع حضرت یوسف به مدت 400 سال در مصر دفن بود و بعد از آن جنازه اش به سرزمین فلسطین منتقل شد.
علت مرگ حضرت یوسف
در روایات و داستان هایی که وجود دارد گفته شده است که حضرت یوسف تا 120 سالگی عمر کردند. زمانی که پدر و عمویش از دنیا رفتند خیلی اندوهگین شدند و از خدا خواست که تا جان او را نیز بگیرد.
خداوند به او گفت که زمان مرگ تو هنوز نرسیده است و تو مهلت داری تا برای خودت توشه آخرت مهیا کنی. حضرت یوسف از آن روز به بعد دیگر بر تاج و تخت پادشاهی ننشت و فقط مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند شد.
بعد از مدتی در خواب دید که پدر و عمویش به او گفتند تا سه روز دیگر تو نزد ما خواهی آمد و با هم دیدار می کنیم.
بعد از سه روز جبرئیل به حضرت یوسف مهلت به آخر رسیده است و می توانی با عزیزانت وداع کنی. سپس حضرت یوسف دار فانی را وداع گفتند و به دیدار پدر و عمویشان رفتند.
